تبیان، دستیار زندگی
زنانى را كه از نافرمانى آنان بیم دارید [نخست] پندشان دهید و [بعد] در خوابگاه ها از ایشان دورى كنید و [اگر تاثیر نكرد] آنان را ترك كنید پس اگر شما را اطاعت كردند [دیگر] بر آنها هیچ راهى [براى سرزنش] مجویید كه خدا والاى بزرگ است
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

همیشه حق با مردها نیست!

دعوای زن و شوهر

الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاء بِمَا فَضَّلَ اللّهُ بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ وَبِمَا أَنفَقُواْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ فَالصَّالِحَاتُ قَانِتَاتٌ حَافِظَاتٌ لِّلْغَیْبِ بِمَا حَفِظَ اللّهُ وَاللاَّتِی تَخَافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَاهْجُرُوهُنَّ فِی الْمَضَاجِعِ وَاضْرِبُوهُنَّ فَإِنْ أَطَعْنَكُمْ فَلاَ تَبْغُواْ عَلَیْهِنَّ سَبِیلاً إِنَّ اللّهَ كَانَ عَلِیًّا كَبِیرًا ﴿۳۴/نساء)

اشکالات:

اشكال اول: در این آیه، این واقعیت مسلم در نظر گرفته نشده كه در بسیاری از موارد نافرمانیِ زنان، نه از روی هوا و هوس؛ بلكه از روی حكمت و آگاهی و به انگیزة حفظ منافع مادی و معنوی خانواده است.

اشكال دوم: بسیاری از دستوراتی كه مرد به همسرش می‌ دهد، ممكن است از روی نادانی، خود خواهی و یا هوای نفس و اعمال قدرت و زورگویی باشد و عقل و شرع و اخلاق بر روی آن صحه نگذارد، در چنین مواردی چرا زن باید از شوهرش اطاعت كند؟

اشكال سوم:  در این آیه گویی فراموش شده كه زن هم برای خود شخصیت و فهم و شعور و استقلال فكری دارد و وظیفه‌ اش بردگی و بندگی برای مرد نیست، لذا نباید حق را همواره به مرد داد، بسیاری از بد رفتاری های زن از مواردی ناشی شده است كه در اثر اذیت و آزار های مرد، یا عدم برآورده شدن حقوق مسلم و حاجات اولیه ‌اش توسط شوهر می ‌باشد.

اشكال چهارم: لحن آیه به گونه ‌ای است كه در دعواها و مشاجرات خانوادگی، همواره حق با مرد است؛ برای همین هم به مرد توصیه می ‌كند كه در موارد نافرمانی، یا بد رفتاری زن، ابتدا او را نصیحت كند، اگر موثر واقع نشد، به تنبیه جنسی متوسل شود و در مرحله آخر او را كتك بزند.

اشكال پنجم: قرآن به جای این روش ها، باید به مرد توصیه می‌ كرد كه سعی كند تا با همدلی و هم سخنی با همسر خود ریشه‌ ها و عوامل نافرمانی و بد رفتاری او را بیابد و از راه های درست و منطقی مشكل را حل نماید و استبداد رأی و خود حق بینی مطلق را كنار بگذارد و قبول كند كه ممكن است در مواردی اشكال از ناحیه خودش باشد.

اشكال ششم: گوئی زن از لحاظ جنسی، چنان محتاج مرد است كه اگر مرد چند روز یا چند هفته از همخوابگی با او اجتناب بكند، به بیچارگی و التماس می ‌افتد. برای همین به مرد می‌گوید كه اگر نصیحت موثر نشد، از این طریق زن را ادب كند.

نشوز به معنای پراكندگی و نافرمانی است، اما شقاق به معنای جدائی و در مرتبه‌ای بالاتر جنگ و نزاع است

جواب اشكالات:

1. با توجه به تعبیر هایی كه در صدر آیه آمده و به دلیل مناسبت حكم و موضوع، مشخص است كه ترس از نافرمانی، مربوط به درستكاری، خویشتن داری و راز داری زن است.

از این رو اگر نافرمانیِ زنان، نه از روی هوا و هوس یا تحریک احساسات؛ بلكه از روی حكمت و آگاهی و به انگیزه حفظ منافع مادی و معنوی خانواده بوده باشد، مانند جایی که مرد معتاد شده، یا به خانه و زندگی بی توجه شده، یا مسئولیت پذیر نیست، در آن صورت و به روشنی و توضیحی که در باره مفاد آیه داده شد، مشمول حکم آیه نیست .

همچنین اگر در جایی موضع شوهر از روی نادانی، خودخواهی و یا هوای نفس و اعمال قدرت و زورگویی باشد، باز از محل آیه بیرون است و چنانکه گفته شده عقل و شرع و اخلاق برروی آن صحه نمی گذارد.

2. این که گفته شده، زن هم برای خود شخصیت و فهم و شعور و استقلال فكری دارد و وظیفه ‌اش بردگی و بندگی برای مرد نیست، سخن درستی است، در این آیه دلالت ندارد كه حق همیشه از آن مردان است و فراموش نشده كه زن هم برای خود شخصیت و فهم و شعوری دارد، به همین دلیل پس از بیان قوامیت مرد، از زنان تجلیل و ستایش شده است: «فالصالحات قانتات.....»

لذا نباید حق را همواره به مرد داد، بسیاری از بد رفتاری های زن از تحکم و زورگویی ها و مواردی ناشی شده كه در اثر اذیت و آزارهای مرد، یا عدم برآورده شدن حقوق مسلم و حاجات اولیه ‌اش توسط شوهر می ‌باشد.

لحن آیه اتفاقاً به قرینه آیه بعد نشان می ‌دهد كه همیشه نمی ‌تواند حق از آن مرد باشد، لذا فرموده است: «وَإِنْ خِفْتُمْ شِقَاقَ بَیْنِهِمَا فَابْعَثُواْ حَكَمًا مِّنْ أَهْلِهِ وَحَكَمًا مِّنْ أَهْلِهَا إِن یُرِیدَا إِصْلاَحًا یُوَفِّقِ اللّهُ بَیْنَهُمَا إِنَّ اللّهَ كَانَ عَلِیمًا خَبِیرًا» (نساء/35)

نكته مسئله، تفاوت میان تعبیر نشوز و شقاق است؛ نشوز به معنای پراكندگی و نافرمانی است، اما شقاق به معنای جدائی و در مرتبه ‌ای بالاتر جنگ و نزاع است.

3. اما اینکه گفته شده، لحن آیه به گونه ‌ای است كه در دعواها و مشاجرات خانوادگی، همواره حق با مرد است؛ چنین نیست و قرآن در آیات دیگری به مرد توصیه كرده تا با همدلی و همسخنی با همسر خود، ریشه‌ها و عوامل نافرمانی و بد رفتاری را در خانواده بخشكاند.

مثلاً در آیة: «فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِیضَةً» (نساء/24) مهریه هایشان به عنوان فریضه بدهید، یا می گوید: «وَ عاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ»(نساء /19) با زنان با شایستگی رفتار کنید، یا می گوید: «وَ آتُوا النِّساءَ صَدُقاتِهِنَّ نِحْلَةً» (نساء/4) و مهر زنان را به عنوان هدیه ای از روی طیب خاطر، به ایشان بدهید. یا بیان می کند: «وَ قُولُوا لَهُمْ قَوْلاً مَعْرُوفاً»(نساء/5) با زنان به صورت پسندیده سخن بگویید.

مسئلة زدن زن در قرآن فقط اصل زدن مطرح شده، ولی در سنت گفته: نباید جراحت یا آسیبی به زن برسد و در برخی روایات رسیده كه پیامبر (صلی الله و علیه وآله) فرموده‌اند: با چوب مسواك، زنها را بزنید

و آیات دیگری که بیانگر توصیه هایی در جهت رعایت عدالت، کرامت، و شخصیت زن است و یا ناظر به اخلاق همسرداری و یا حقوق زنان آمده و از این قبیل نکاتی را به عنوان اصل کلی و توصیه ای قانون ساز فرموده، تا زمینه سوء استفاده را بگیرد و به این گونه نیست که همیشه حق را به مرد داده شده باشد.

4.  اما این که اشکال کرده اند: گوئی زن از لحاظ جنسی، چنان محتاج مرد است كه اگر مرد چند روز یا چند هفته از همخوابگی با او اجتناب بكند، به بیچارگی و التماس می ‌افتد.

بحث نیاز به مسائل جنسی نیست، كلام قرآن ناظر به مسائل عاطفی است، اتفاقاً در این مواقع روش قرآن آموزنده است كه مرد به جای سر و صدا، شكایت، به هم ریختن وسایل، اذیت و آزار و زدن، از راه عاطفه و بی محلی کردن، اقدام كند و بحث بیچارگی و التماس زن هم مطرح نیست. به همین دلیل قرآن اول مسئلة گفتگو و موعظه را مطرح می ‌كند و پس از آن، اگر این راه موثر واقع نشد، راه عاطفی را مطرح می‌ كند.

5.  اما در پاسخ به دوگانگی روش قرآن، باید گفت نکته تفاوت این است که موضوع نشوز زن با مرد به دلیل همان قوامیت و عوامل آن که در آیه اشاره شد است.

در مرد خطر بی ‌محلی و بی ‌توجهی به زندگی بیشتر است. چون احساس قدرت و بی نیازی می کند، از این رو قرآن موضوع صلح و اگر نشد، دعوت از بستگان طرفین و برای مرد افزون بر نشوز، اعراض را هم مطرح می کند كه این روش پیشنهادی قرآن، به دلیل توجه به واقعیات موجود جامعه حتی جامعه امروز است، این قرآن نیست كه با وضع قانون می‌ خواهد مشكلات را حل كند، قانون اگر اجرا پذیر و مطابق با عینیات جامعه نباشد، ارزش و ثمره‌ای ندارد، همین اندازه كه مرد وادار شود به محاكم برده شود و برای زن بماند، این حق پیش‌ بینی شده كه او هم اگر نگران نشوز مرد است، برخورد نماید، نشان می ‌دهد كه اسلام با توجه به واقعیات و اثر بخشی راه حل ها به مسئله خانواده اهمیت می ‌دهد.

6.  مسئلة زدن زن در قرآن فقط اصل زدن مطرح شده، ولی در سنت گفته: نباید جراحت یا آسیبی به زن برسد و در برخی روایات رسیده كه پیامبر (صلی الله و علیه وآله) فرموده‌اند: با چوب مسواك، زن ها را بزنید. [مجمع البیان ، ج 3، ص 92، ذیل آیه]

فرآوری: زهرا اجلال

بخش قرآن تبیان   


منابع:

حوزه

پرسمان دانشجویی

مطالب مرتبط:

مفهوم‏شناسی مهریه

چرا زنان نباید عطر بزنند؟ 

با زن نافرمان چه کنیم؟

شبهات حقوق زنان در اسلام