درباره ذوالجناح
آلبوم «ذوالجناح»، صدای سمهایی است كه از پس تاریخ تا به امروز رسیده. ایده محوریت سازهای كوبهای برای پیشبرد ملودی اصلی (بهطور معمول از كوبهای برای خلق فضاهای ریتمیك و همراهی كننده ملودی اصلی استفاده میشود)، برای ادای دین به واقعه عاشورا و خلق یك مرثیه موسیقایی، ایدهای هوشمندانه و بدیع بوده است...
موسیقی محلی و مقامی ایران هنوز بسترهای بكری برای كارهای تجربه نشده دارد. به یقین یكی از پرتنوعترین سرزمینهای دنیا در زمینه موسیقی ایران است و میتوان با ایدههای سادهای به سمت موسیقی نواحی ایران رفت و به محصولاتی قابل بحث و نظر رسید. عماد توحیدی برای آلبوم «ذوالجناح» با محوریت سازهای كوبهای و با در نظر داشتن موسیقیهای عاشورایی، به سراغ موسیقی محلی ایرانی رفته و به تركیب جالبی دست پیدا كرده است. درواقع با توجه به محوریت سازهای كوبهای، توحیدی از موسیقی جنوب ایران بیشترین بهره را برده است. این یك سوی ماجراست. طرف دیگر بهانه این خلق اثر، یعنی واقعه عاشوراست كه در كلام و بخش عمدهای از موسیقی این اثر جاری است و جدای از این حتی مواد و مایههایی از موسیقی غرب و آفریقا هم در این اثر نمود دارد. برخورد اینگونه عماد توحیدی با مسئله موسیقی و فرهنگ در خود حاوی نكاتی قابل بحث است.
اول اینكه پس از عروج خونین و اندوهگین مركب معصوم «ذوالجناح» به آسمانها، این اسب افسانهای در كربلا میدود و آلبوم «ذوالجناح»، صدای سمهایی است كه از پس تاریخ تا به امروز رسیده. ایده محوریت سازهای كوبهای برای پیشبرد ملودی اصلی (بهطور معمول از كوبهای برای خلق فضاهای ریتمیك و همراهی كننده ملودی اصلی استفاده میشود)، برای ادای دین به واقعه عاشورا و خلق یك مرثیه موسیقایی، ایدهای هوشمندانه و بدیع بوده است. در واقع خلق ذوالجناح عماد توحیدی ذوالجناحی اسطورهای است كه در تاریخ جاری بوده و خودش را به امروز رسانده تا با ریتم راه رفتنش و صدای پر طنین پاهایش حقیقت را گواهی دهد. و نالهها و سوگواریهایی كه در حاشیه و متن در كنار این صدا شنیده میشود، روایت تلخ حادثه عاشوراست.
دوم اینكه این اثر بیش از هر چیزی آشفته و مغشوش است، در واقع با محوریت سازهای كوبهای فضایی پر تنش خلق میكند و راوی جهانی ناآرام و پر اندوه است. تم و بن مایه اصلی این اثر برآمده از روایات و حتی آثاری كهن است كه از این منظر در رثای این واقعه سروده و ساخته شده است. مشهورترین شعر در سوگ این واقعه همان تركیب بند مشهور محتشم كاشانی است؛ «باز این چه شورش است كه در خلق عالم است...». درواقع یكی از مهمترین ویژگیهایی كه از واقعه عاشورا بیان میشود همین مسئلهی حیرانی و سردرگمی است كه سوز و سوگ این روز اساطیری به بار آورده و برای معتقدانش پس از صدها سال هنوز به بار میآورد. توحیدی بر روی این تم پیش رفته و «ذوالجناح» را خلق كرده است. آشفته، پریشان، نالان، سوگوار و ... همگی ویژگیهایی است كه در این اثر میتوان جست و جو كرد.
سوم اینكه كوبهایهای جنوبی جایگاه بسیار جالبی در این اثر دارند و برای خلق فضای مورد نظر توحیدی، كاركرد خوبی پیدا كردهاند. سازهای كوبهای جنوب غنای غریبی دارند. به طور كلی موسیقی جنوب ایران ریتمهای متنوع و جذابی برای سازهای كوبهای دارد. و تركیب مشهور دمام و سنج كه برای سوگواری در ایام محرم مستعمل است، فضای خاصی را به وجود میآورد. شوریدگی و حال و هوایی فارغ از واقعیت، ماحصل این موسیقی است. شور همان چیزی است كه فراق و سوگ در رثای یك دلدار به وجود میآید. توحیدی به خوبی از این خصیصه موسیقی جنوب استفاده كرده و حضور آوازهای جنوبی كه در مایه آواز دشتی است، فضای سوگوارانه خاصی در این اثر به وجود آورده است.
و در نهایت، عماد توحیدی با واقعه عاشورا و پدیده ذوالجناح بسیار هوشمندانه برخورد كرده است. درواقع او بیش از هر چیزی در پی استخراج محتوایی بدیع برای خلق اثری متفاوت ذیل موسیقی عاشورایی بوده است. این رویكرد باعث شده تا «ذوالجناح» در وهله اول به عنوان یك اثر هنری با رویكردی متفاوت قابل بحث باشد و در عین حال بتوان این تجربه را به عنوان اثری هنری متعلق به ساحت عاشورا مورد بررسی قرار داد.
منبع: سایت لوح