تبیان، دستیار زندگی
با توجه به سابقه ی غنی فرهنگی و مذهبی کشور ما ، همواره شاهد برگزاری آیین ها ومراسم گوناگون دینی و ملی بوده ایم . مراسمی که هر از گاهی رنگ شهر را تغییر می دهند و به زندگی مردم طعمی تازه می بخشند .
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : علی طهرانچی
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

شهری به رنگ آیین ها


با توجه به سابقه ی غنی فرهنگی و مذهبی کشور ما ، همواره شاهد برگزاری آیین ها ومراسم گوناگون دینی و ملی بوده ایم . مراسمی که هر از گاهی رنگ شهر را تغییر می دهند و به زندگی مردم طعمی تازه می بخشند.

مراسم و آئین های یک اقلیم و یک ملت ، باورهای مردمی آن ملت است. این باورها در فرهنگ آنها تنیده شده است و لحظه های جمع شدن و به یک معنا یکی شدن برگرفته از مذهب ، تمدن و پیشینه آن مردمان میباشد . بطوری که در خون ، پوست و گوشت آنها جاری و ساری است. اگر شکل را پوسته ظاهر و دیده سر نامگذاری کنیم ، محتوا را پوسته درون و معنایی و بصیرت قلب بدانیم هر دو در تعاملی متقابل به یک عنصر واحد تبدیل می شوند. خانه گهواره رفتارهاست که از بدو تولد آموختن را آموزش میدهد.انسان بدون شک نمی تواند به تنهایی زندگی کند و بخشی از رشد و شکوفایی و احراز هویتش در اجتماع مشخص میشود . بنابراین انسان تنها به دنیا میآید ، تنها از دنیا می رود اما هیچ گاه تنهایی را دوست ندارد.

آیین ها

بستر مشارکت در هر حوزه و جایگاهی متفاوت است اما در تمامی انسان ها وجود دارد.لذا لازمه دست یافتن به معنای مشارکت در هر امری نیازمند امکانات و بسترهای حقوقی و رفتاری مردم میباشد.اما به راستی باید اذعان کرد در برابر اجرای آئین ها مانند عید نوروز و مراسم های دیگر به مثال ماه مبارک رمضان و یا ایام ماه محرم ، مردم ساده تر و بدون هیچ گونه محدودیتی با نیک سرشتی قدم در این راه میگذارند.چرا که خود را جزء اصلی شکل گیری این رویدادها می دانند.واحد های همسایگی در محله ، کوی و برزن ها همیشه زبان زد خاص و عام برای حمایت ، مشارکت و یکدلی مردمان یک جرگه ی واحد بوده است.

با تمام اختلاف نظرها که برگرفته شده از فرهنگ ، سطوح طبقاتی خانواده ها ، پیشه ها و.....است ، اما در یک چیز همدلی و یک صدایی دیده و شنیده میشود وآن دعوت ، حضورپذیری توامان و دوشادوش قرار گرفتن اجتماع یکپارچه برای تشکیل و برپا کردن یک رویداد مهم بوده است.

مراسم و آئین های یک اقلیم و یک ملت ، باورهای مردمی آن ملت است. این باورها در فرهنگ آنها تنیده شده است و لحظه های جمع شدن و به یک معنا یکی شدن برگرفته از مذهب ، تمدن و پیشینه آن مردمان میباشد

سرعت روز افزون تکنولوژی در همه چیز رسوخ کرده است.سرعت حرف زدن ، کتاب خواندن و حتی سبک زندگی. و آن را میتوان میوه مدرن زیستن دانست که به وضوح غریب بودن و غریبگی را در خود آبستن است.امید است بتوان با طرح سوالات زیر پاسخی برای نقاط خاموش ذهنی پیدا کرد .

-در تقابل و تضاد غریب بودن انسان های آپارتمان و برج نشین چقدر میتوان چراغ مشارکت را توسعه داد ؟

-چقدر مردم حق دخالت در محیط اطراف خود را دارند؟و چقدر میتوان باورها ، اعتقادات را زنده نگه داشت ؟

بی گمان رابطه مستقیم و پیوسته ای بین مشارکت و برپایی رویداد ها ، آئین ها و مراسم ها وجود دارد.مراسم ها در دو صورت اجرا می شوند. یا نیت فردی و قلبی یک نفر در این امر مطرح است مانند نذری دادن برای مقبولیت دردرگاه خدا و یا به صورت جمعی میباشد ، مانند سیاه پوشی محله برای عزای امام حسین (ع).

آیین ها

اما به هر طریق چه با قلب فردی و چه با قلب جمعی ، باز جمع هستند و فردیت به هیچ عنوان مطرح نیست.یک نیت تک نفره ، بدور از هیچ تشریفاتی میتواند جمعی نه آنچنان زیاد را در برپایی هر چه با شکوه تر این کار دخیل کند.یک نذر ساده مانند پختن شعله زرد از ذکر نیتش در قلب اهالی خانه تا برآورده شدنش و بجا آوردن آن احساس عجیبی را در سرتاپای خانه سرازیر میکند.خانه مرکزی میشود برای جمع کردن نیت ها ، منزلگاهی میشود برای جذب تمامی انرژی های مثبت در عالم و پروازی را از پرنده ای به تصویر می کشد برای کندن و رها شدن از دنیای مادی و ره بردن به دنیای معنوی.

از چند روز قبل اهالی محل هرکسی به ضمع خود هرکاری که در توانش باشد را انجام میدهد و از هیچ تلاشی در این امر دریغ نمیکند.یکی در جستجوی دیگ است و تیمی دایره ای تشکیل داده و مشغول پاک کردن برنج . بزرگی ، در هیاهوی بازار به دنبال بهترین زعفران و شکر و گلاب میگردد ، فردی مشغول بستن اجاق گاز است و چند نفری هم در حال تهیه و تدارک غذا و البته چای و شربت برای تمامی نفرات.حال نوبت کشیدن نذر درون ظرف ها می شود بوی عطر گلاب و زعفران و دارچین فضا را احاطه کرده است.صدای دعا و صلوات از دوردست ها هم قابل شنیدن است .توزیع و پخش نذر در محله هیجانی وصف ناشدنی را حتی به مدت کوتاه چند ساعته در خود دارد.کدورت ها ، دل خوری ها ، مشکلات از جسم و جان افراد بدور افکنده میشود.تماما ذکر این مطلب از لب ها شنیده می شود: نذرت قبول درگاه حق ، نذرت قبول باشه ....

تذکر و یادآوری در شهر برای هدایت گری انسان از خصوصیات شهر ایرانی- اسلامی است. جامعه غرب در غریبانگی خود و در بحران هویتی افرادش کم و زیاد دست و پا می زند ، تا بتواند خلا حاکم را درمان کند . اما هرچه پیش میرود و ماشینیزم را تبلیغ میکند ، به قهقرا نزدیک تر میشود

این نوع سبک زندگی باور دینی و اعتقادی خاصی را که در ریشه افراد حضور دارد ، طلب میکند و این حضور و پویایی در جامعه ایرانی - اسلامی به وفور دیده می شود.این ذات و جوهر وجودی سرزمین های شرق است . هنوز زمان نه با ساعت دست و نه کامپیوتر و نه حتی موبایل در شهر جاری است و هنوز صدای واحد از مناره های مساجد به گوش میرسد.

تذکر و یادآوری در شهر برای هدایت گری انسان از خصوصیات شهر ایرانی- اسلامی است. جامعه غرب در غریبانگی خود و در بحران هویتی افرادش کم و زیاد دست و پا می زند ، تا بتواند خلا حاکم را درمان کند . اما هرچه پیش میرود و ماشینیزم را تبلیغ میکند ، به قهقرا نزدیک تر میشود. بنیان ماشینیزم یعنی دوری از احساس ، منزوی شدن ، مکانیکی بار آمدن ، ناامید ماندن و از ریشه و اصالت دوری جستن.

شاید بی ربط نباشد در انتهای این مدخل به نمایشنامه "در هیاهوی بسیار برای هیچ" اشاره ای کنیم.نمایشنامه نویس بزرگ ویلیام شکسپیر در قرون 15 و 16 میلادی این نمایشنامه را در ژانر کمدی به رشته تحریر در آورد. بی شک او آینده معاصر غرب را پیش بینی میکرد.

پی نوشت:

- ویلیام شکسپیر 1564-1616شاعر و نمایشنامه‌نویس انگلیسی بود که بسیاری وی را بزرگ‌ترین نویسنده در زبان انگلیسی دانسته‌اند.

علی طهرانچی

کارشناس ارشد شهرسازی

بخش محیط شهر تبیان


منابع :

- افسون زدگی جدید، هویت چهل تکه و تفکر سیار ، داریوش شایگان ( 1380) مترجم فاطمه ولیانی ، نشر فرزان روز

- مثنوی معنوی /مولانا جلال الدین بلخی