تبیان، دستیار زندگی
از نظر فرهنگ اسلامی مرگ حقیقتا یک وسیله ای است که انسان را از عالمی به عالم دیگر منتقل می کند. مرگ نیست مگر پلی که انسان را از این عالم به عالم دیگر منتقل می کند.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

چرا کسی انکار نمی کند؟

مرگ

حقیقت مرگ و اینکه اصل و حقیقت آن چیست؟ و آن چیزی که ذهن ها را به خود مشغول کرده است از بحث های مهمی است که اختصاص به اسلام و حتی مکاتب الهی هم ندارد. بلکه مطلبی است که فکر همه اندیشمندان را به خود مشغول کرده و حق هم هست، چون به هر حال کسانی ممکن است به فکر معاد باشند. معنای این جمله که مرگ از یقینیات است، چیست؟ وقتی انسان می میرد چه می شود؟ حقیقت این مرگ چیست؟ و با مرگ چه حوادثی رخ می دهد؟ چه تحولاتی پیدا می شود؟ این بحث بسیار مهمی است که باید مفصل بحث بشود.

هیچ کس منکر نیست

مرگ حقیقتی است که افراد مادی و غیر مادی همه می بینند، می بینند که انسان به هر حال می میرد. بنابراین اصل مرگ از یقینی ترین یقینیات است. یک ماتریالیست ممکن است معاد را انکار کند ولی قادر نیست مرگ را انکار کند چون مرگ را همه مشاهده می کنند.

کسانی که اعتقاد به معاد ندارند و دنیا را محدود در همین ماده می بینند یعنی هستی را در بین دو قوس پرانتز می بینند که یک قوسش تولد و قوس دیگر آن مرگ است به طوری که نه برای قبل از تولد هستی حسابی باز می کنند و نه برای بعد از تولد، بلکه مرگ را نابودی تلقی می کنند یعنی ماهیت مرگ را عدم، تلقی می کنند ولی اسلام و کسانی که بینش الهی دارند مرگ را عدم تلقی نمی کنند.

بر حسب روایات و بر حسب تعبیرات گوناگون و نکته ای که در همه این تعبیرات مشترک است این است که مرگ نابودی و عدم نیست بلکه ورود به عالم دیگری است.

پس در مواجهه با مرگ دو نظر وجود دارد: یک نظر اینکه اصلاً مرگ نابودی است. کسانی که تفکر مادی دارند راهی جز همین ندارند. چون اگر انسان ماده است و ماده هم که نابود شد انسان نیز نابود و تمام می شود و با مرگ، انسان نابودیش شروع می شود.

از نظر فرهنگ اسلامی مرگ حقیقتا یک وسیله ای است که انسان را از عالمی به عالم دیگر منتقل می کند. مرگ نیست مگر پلی که انسان را از این عالم به عالم دیگر منتقل می کند

تفکر دوم اینکه انسان و عالم تنها ماده نیست. ماده بخش ناچیزی از عالم است و عالم از چیزهای دیگری هم تشکیل شده است. در روایات عبارت های متفاوتی درباره مرگ وارد شده است. گاهی مرگ به عنوان یک پل معرفی شده "قنطره یا جسر".

نقل شده که در روز عاشورا امام حسین(علیه السلام) و بعضی از یارانش خیلی آرام بودند طوری که باعث تعجب افرادی که آن اطراف بودند شد که اینها چرا این قدر آرامند؟ امام سجاد(علیه السلام) فرمود هر چه که وضع سخت تر می شد و زمانی که امر بر امام حسین(علیه السلام) شدت پیدا می کرد مشاهده می کردند که او و بعضی از یارانش آرام تر بودند و چهره هایشان بیشتر گل می انداخت و چهره ها آرام تر می شد در حالی که دیگران شروع به لرزیدن می کردند. سپس امام سجاد (علیه السلام) می فرماید که امام حسین(علیه السلام) به یارانش فرمود: صبراً بنی الکرام، بزرگوارزادگان صبر مختصر لازم است "فما الموت إلاّ قنطرة" مرگ نیست مگر یک پل کوچک زیرا یک جسر داریم که پل بزرگتر است و مرگ نیست مگر پلی که شما را از سختی ها و گرفتاری ها و مشکلات عبور می دهد که این طرف رودخانه بهشت های وسیع، نعمت های دائم و لذت های غیر قابل وصف است. کدام یک از شما دوست ندارید که از زندان به قصر منتقل بشوید؟

این روایت امام حسین(علیه السلام) است، اما نسبت به دشمنانتان مطلب برعکس است. بعد می فرمود که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: "إن الدنیا سجن المومن و جنة الکافر" دنیا زندان مومن و بهشت کافر است. مرگ پل این دو است یعنی پل مومن به بهشت و پل کافر به جهنم است. بعد حضرت فرمود کسی به من دروغ نگفته است من هم دروغ نمی گویم.

مرگ حقیقتی است که افراد مادی و غیرمادی همه می بینند، می بینند که انسان به هر حال می میرد. بنابراین اصل مرگ از یقینی ترین یقینیات است. یک ماتریالیست ممکن است معاد را انکار کند ولی قادر نیست مرگ را انکار کند چون مرگ را همه مشاهده می کنند

از این روایت می فهمیم که از نظر فرهنگ اسلامی مرگ حقیقتا یک وسیله ای است که انسان را از عالمی به عالم دیگر منتقل می کند. مرگ نیست مگر پلی که انسان را از این عالم به عالم دیگر منتقل می کند. در بعضی از روایات مرگ تشبیه شده به در آوردن یک لباس کثیف و چرکین و آلوده و برداشتن قید و بند از دست و پا، قید و بند سنگینی که بر دست و پا بسته شده و یا تشبیه شده به پوشیدن لباس زیبا و معطر دارای بوی خوش و سوار بر مرکب های زیبا و رهوار شدن و ورود به مأنوس ترین منزل ها و زیباترین مکان هایی که امکان ورودش هست.

نتیجه

مرگ موضوعی است که فکر همه اندیشمندان را به خود مشغول کرده افراد مادی و غیر مادی همه آن را می بینند و هیچ کس آن را انکار نمی کند. به طور قطع و یقین مرگ نابودی و عدم نیست بلکه ورود به عالم دیگری است. در برخورد با موضوع مرگ دو دیدگاه وجود دارد. یک دیدگاه آن را نابودی و نیستی می داند و نگاه دیگر آن را وسیله ای برای انتقال می بیند.

بازآوری: دکتر جعفری         

بخش اعتقادات شیعه تبیان   


منبع: پاسخ به سوالات اعتقادی استاد محمدی، موجود در سایت رادیو معارف

مطالب مرتبط:

چرا مرگ را دوست نداریم؟

پلی از زندان به قصر

آخر خط

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.