تبیان، دستیار زندگی
فیلم های نعمت اله یک ویژگی مهم دارد : داستانی که بر اساس شخصیت پردازی شکل می گیرد . اتفاقی که در آخرین فیلم نعمت اله مغفول مانده است و شاید به همین خاطر باشد که دوستداران سینمای نعمت اله هم از آرایش غلیظ دفاع نمی کنند
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : مجتبی شاعری
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

آرایشت را پاک کن


فیلم های حمید نعمت اله یک ویژگی مهم دارد : داستانی که بر اساس شخصیت پردازی شکل می گیرد . اتفاقی که در آخرین فیلم او مغفول مانده است و شاید به همین خاطر باشد که دوستداران سینمای نعمت اله هم از آرایش غلیظ دفاع نمی کنند.


آرایش غلیظ

مولود یک ذهنیت معلق میان چند ژانر مختلف سرانجامی چون آرایش غلیظ خواهد داشت .

نعمت ا... با همان بی پولی و وضعیت سفید و کمی هم با بوتیک در میان کارگردان های سینمای ایران جایگاه مناسبی یافت و شاید هم به همین دلیل باشد که آرایش غلیظ پس از مدتی انتظار (پنج سال بعد از بی پولی ) آن فیلمی نبود که باید می شد. هر چند که در میان نقدها و یادداشت هایی که برای آرایش غلیظ نوشته شده است نوعی از شیفتگی بدون جهت هم دیده می شود.

داستان خطی آرایش غلیظ نوید یک داستان سرراست را می دهد داستان آوردن محموله اسباب آتش بازی و ترقه و سرنوشتی که آدمی های داستان را انتظار می کشد جذاب است . می تواند یک روایت مجرد باشد بی آن که سمبل یا نماد شناسی و یا در دیدگاهی جامعه شناسانه آسیب شناسی را مدنظر قرار داده باشد. اما داستان ساده و سرراستی مثل آرایش غلیظ را هم می شود به محاق برد.

این از دست رفتن خط داستانی به دو نکته مربوط می شود . اول این که فیلم در محتوای سینمایی و نه محتوای اجتماعی اش میان چند ژانر دوره می شود و سرانجام تکلیفش هم مشخص نمی شود . و دو دیگر این که شخصیت پردازی فیلم تا ان جایی عمق ندارد که مبنای تاثر داستان و افعال آدمی هایش را توجیه مناسب کند .

این کاملا قابل درک است که برای آسیب شناسی عمومی در یک درام اجتماعی از کجا آمدن آدمی های قصه چندان مهم نیست و این هم به نظامی مدرن تر نسبت به ادبیات نمایشی سنتی مربوط می شود . اما آن جایی که تماشاچی به دنبال انگیزه ی واکنشی اعمال می گردد از جایگزینی علتی مناسب عاجز می شود و رها کردن داستان هم برای مخاطب از همین جا شروع می گردد .

برای یک داستان ابزورد و یا فکاهی تیپ سازی به شخصیت پردازی دراماتیک ارجحیت دارد اما در قالب یک فانتزی که به ظاهر از اصول درام کلاسیک بهره می گیرد این روش یک خطای ادبی و به تبع آن نمایشی است ، هر چند که آرایش غلیظ اصلا فانتزی ندارد و بیشتر شبیه آثار نورئالیسم ایتالیایی ست.

این کاملا قابل درک است که برای آسیب شناسی عمومی در یک درام اجتماعی از کجا آمدن آدمی های قصه چندان مهم نیست و این هم به نظامی مدرن تر نسبت به ادبیات نمایشی سنتی مربوط می شود . اما آن جایی که تماشاچی به دنبال انگیزه ی واکنشی اعمال می گردد از جایگزینی علتی مناسب عاجز می شود و رها کردن داستان هم برای مخاطب از همین جا شروع می گردد

متن نمایشی آرایش غلیظ هم از این قاعده مستثنی نیست چه تصمیم گیری در بزنگاه های داستان رکن جلوبرنده است و تصمیم درست یا نادرست در الگوی از پیش تعیین شده ای ست که هر کدام از آدمی های داستان بر اساس آن شکل گرفته اند . در این میان وضعیت پرسوناژ ها در قالب یک ترکیب کلی اما کمی بهتر است . همگی شان نوعی تفاوت اجتماعی دارند . گل درشتند و اغراق گونه کنش و واکنش نشان می دهند . از این باب وجه تسمیه فیلم درست از کار در می آید و کارگردانی هم پوششی برای این نقص داستانی است .

بازی بازیگران به استثنای حامد بهداد گویا مطابق میل کارگردان پیش می رود . البته شاید این بازی تکراری و قابل پیش بینی از بهداد نیز مورد نظر کارگردان بوده است اما شباهت بازی بهداد امضایی از کارگردانی نعمت ا... را ندارد . انگار که بهداد در طراحی شخصیتش مختار عمل کرده . بهداد همانی است که در یک مصاحبه ی تلویزیونی می بینیم . همانی است که از میان کلمات یک دست نوشته اش می توان حس لحن و آهنگ و درنگش را تذاعی کرد. اغراق بهداد به شخصیت عمومی اش مربوط می شود . برون گرایی پررنگ بهداد با اعلامیه های پشت سرهمی که در مدت کوتاهی صادر می کند و در فکر گفتن تمام حرف های فلسفی در طرح یک پرسش ساده است از خط کشی فیلم بیرون می زند و فیلم را تبدیل به دو صاحب مجزا می کند .

آرایش غلیظ با اشکالاتی که در متن نمایشی دارد می توانست باز هم فیلم نعمت ا... باشد اما باید بپذیریم که فیلم در سایه ی بازی بهداد که نوع کنترل شده اش خیلی هم جذاب است بی مایه می شود . فراموش می شود و اگر هم به خاطر بماند به دلیل ادای مکتبی از بازی بازیگری است که ادعای طراحی شخصیت دارد .

مجتبی شاعری

بخش سینما وتلویزیون تبیان