کوچکی و بزرگی دعا نزد خدا مطرح نیست
مرحوم آیتالله تهرانی میگوید: وقتی میخواهید دعا کنید، بفهمید و بدانید که همه چیزتان وابسته به این دعاهاست؛ دعا، کوچک و بزرگ ندارد. اینکه فقط حاجتهای بزرگ را از خدا طلب کنید، از ضعف ایمان است.
مرحوم آیتالله مجتبی تهرانی از اساتید برجسته اخلاق، در یکی از جلسات اخلاق و معارف اسلامی ویژه ماه مبارک رمضان، به موضوع «تذکری مهم» برای استفاده بهتر از لیالی قدر پرداخته بودند که مشروح آن در پی میآید:
تأثیر دیدِ انسان بر دعایش
دیدِ انسان، همیشه اینطور است که دیدِ کوتاه و مادی است؛ یعنی در عالم مادیت قرار دارد و محدود است، این دیدِ محدود، کوتاه و به تعبیر بنده، نظر تنگ بر همه چیز و بدتر از همه بر روی دعای شخص، اثر میگذارد؛ یعنی بر روی درخواستهایش از خداوند تأثیر دارد.
آیا از خدا کاری بر میآید!؟
به دو مطلب اشاره میکنم. اول: فرض کنید برای او مشکل و گرفتاریهایی پیش آمد؛ در این وقت او چون در بستر مادیت است، اول فکرش به طرف ابزار مادی میرود، غیر از این است؟ شخص میخواهد تدبیر کند و مشکل خود را حل کند، پس وسائل و ابزار مادیت را پیش میکشد. غالباً اینطور است، چون در بستر مادیت قرار دارد. بعد سرش که به سنگ میخورد و دیگر میبیند راهها بر او بسته شد، آن وقت یادش میافتد که خدایی هم وجود دارد. میگوید: چه بسا ممکن است از او کاری هم ساخته باشد! و حال اینکه بدانید، مۆمن نباید این طور باشد، آن کسی که اعتقاد به مبدأ و معاد دارد و اعتقاد دارد که مسبب الأسباب موجود دیگری است، موجودات زمینی نیستند و اعتقاد دارد که: «أَزِمَّةِ الأُمُورُ طُرّاً بِیدِه»؛ تمام امور در دست قدرت او است و واقعاً اعتقاد دارد وقتی که میگوید: «لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ»؛ این شخص، اول چه کسی به یادش میآید؟ منبع قدرت، یعنی خدا را. به سراغ ابزار و وسائل مادی مثل حسن و حسین و تقی و نقی و... نمیرود که بعد هم اگر درست شد، تصور بکند که این واسطهها کردهاند. اینها را قبلاً مفصل عرض کردهام، اما میخواستم تذکر بدهم. مۆمن نباید اینطور باشد. وقتی گرفتاری پیش آمد، اول، خدا. بگوید: خدایا، این مشکل پیش آمده، مشکل من را حل کن.
خدا، دعاهای کوچک را هم میپذیرد!
مطلب دوم که این هم منشأش ضعف ایمان است، این است که بنده تصور میکند فقط نسبت به کارهای بسیار بسیار مهم باید سراغ خدا رفت و در مورد کارهای کوچک اینطور نیست. این برای ضعف ایمان است.
ما ضعف ایمان داریم!
به شما بگویم، وقتی میخواهید دعا کنید، بفهمید و بدانید که همه چیزتان وابسته به این دعاها است؛ کوچک و بزرگ هم ندارد. اینکه تصور کنم: «فقط چیزهای قابل اعتنا و بزرگ را با خدا مطرح کنم نه کوچکها را» از ضعف ایمان است. واقع این است که این شخص، خداشناس نیست. ما در معرفت خود نسبت به خالق، نقص داریم.
تو کوچک هستی، نه خدا!
دعا، کوچک و بزرگ ندارد و خدا هم خستگیناپذیر است! او این دعا را خیلی هم دوست دارد. همه اینها را بحث کردهام و نمیخواهم وارد بشوم، بلکه فقط خواستم تذکری برای لیالی قدر بدهم و بگویم این فرصت را از دست نده. خودت را از قالب حقارت بیرون بکش. تو کوچک هستی و کوچک هم فکر میکنی؛ طرفِ خود را اصلاً نشناختهای. تو آدمی هستی که اگر یک نفر روزی ده بار در خانهات بیاید و در بزند و بگوید: این را میخواهم، آن را میخواهم، دیگر در را بر روی او باز نمیکنی. غیر از این است؟ اما خالق تو اینطور نیست، اگر ده تا، یازده تا بشود، امروز بیشتر از تو خوشش میآید و اگر یازده تا بشود دوازده تا، بیشتر خوشش میآید. این جزو معارف ما است.
مراجعه بیشتر، معرفت بالاتر
اینها سرّ دارد؛ چون، مراجعه بیشتر، کاشفِ از معرفت بالاتر، نسبت به کسی است که از او درخواست میکنم و او را همهکاره میدانم. دلیل بر این میشود، که همه چیز دست او است، از دست او بر میآید و کسی غیر از او نمیتواند انجام دهد؛ این کاشف از معرفت است.
آن چیزی که از دیگری میخواهی، از خدا بخواه
در روایتی داریم که از پیغمبر اکرم (ص) است: «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ: إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی أَحَبَ شَیئاً لِنَفْسِهِ وَ أَبْغَضَهُ لِخَلْقِهِ مِنْ فَضْلِهِ»؛ خداوند چیزی را برای خودش دوست میدارد، اما همان را برای خلق خودش مبغوض میدارد. برای خودش خوشش میآید، اما برای مخلوق خود بدش میآید. توضیح اینکه: «أَبْغَضَ لِخَلْقِهِ الْمَسْأَلَةَ»؛ بدش میآید از عبدی که گرفتار شده و به مثل خودش رو میاندازد، «أَبْغَضَ لِخَلْقِهِ الْمَسْأَلَةَ». اینکه بندههایش برای کارهایشان از هم درخواست کنند و به همدیگر مراجعه کنند. «وَ أَحَبَ لِنَفْسِهِ أَنْ یسْأَلَ»؛ و دوست دارد که از او درخواست کنند.
به این و آن رو بیاندازی، بدش میآید، اما به او رو بیاندازی، خوشش میآید. «وَ لَیسَ شَیءٌ أَحَبَّ إِلَی اللَّهِ عَزَوَجَلَّ مِنْ أَنْ یسْأَلَ»؛ هیچ چیز در نزد خدا، محبوبتر از این نیست که در خانهاش را بزنی و بگویی میخواهم، میخواهم، میخواهم. بر خلاف من و تو که اگر بچهمان هم باشد بیرونش میکنیم. خدا که من و تو نیست. چون او را نشناختهایم که تمام خزائن وجود در ید قدرت او است.
خدایا، بند کفش میخواهم!
«فَلَا یسْتَحْیی أَحَدُکُمْ أَنْ یسْأَلَ اللَّهَ» پس خجالت نکشد و حیا نکند، به اینکه یکی از شما از خدا درخواست کند. اگر میخواهی، خجالت و حیا ندارد. «وَ لَوْ بِشِسْعِ نَعْلٍ»؛ پیغمبر، سطح را این قدر پایین آورد. نگاه نکن به اینکه تصور کنی حاجتهایت بد است. مثل اینکه بند کفشت گم شده؛ بگویی: خدا، بند کفش میخواهم! ببین کار را به کجا رساند.
کوچکی و بزرگی نزد خدا مطرح نیست
روایات زیاد داریم. روایتی از امام باقر (علیهالسلام) در ارتباط با همین که گفتم است: «لَا تُحَقِّرُوا صَغِیراً مِنْ حَوَائِجِکُمْ فَإِنَّ أَحَبَّ الْمُۆْمِنِینَ إِلَی اللَّهِ تَعَالَی أَسْأَلُهُمْ»؛ فکر نکنید که حاجت، کوچک است. بلکه محبوبترین بندگان، آن بندهای است که از خدا بخواهد؛ کوچک و بزرگ ندارد. در آن روایت دارد از امام باقر (علیهالسلام) میفرماید: «لَا تَتْرُکُوا صَغِیرَةً لِصِغَرِهَا أَنْ تَدْعُوا بِهَا فَإِنَّ صَاحِبَ الصِّغَارِ هُوَ صَاحِبُ الْکِبَارِ»، حضرت، مطلب را خیلی زیبا بیان میکنند که: اینجا کوچکی و بزرگی، خبری نیست.
تنگنظری را کنار بگذارید
تذکر عمدهای که میخواهم بدهم این است؛ در بین سال، بهخصوص برای دعا و حوائج، زمانهایی را آوردهاند و از نظر ارزشی ما را ترغیب کردهاند که اهمیت دارد. مثل ماه مبارک رمضان و در ماه رمضان هم لیالی قدر که گفتهاند باید کمال بهرهبرداری را برد. نظر تنگی را کنار بگذارید و فروگذار نکنید. البته یک سنخ مسائل است که نمیخواهم وارد آن بشوم و فقط مطلب کلی را میخواهم عرض کنم. ما نباید در دعاها و درخواستهایمان از خداوند کوتاه بیاییم و هیچ چیز نباید برای ما مانع و رادع بشود، از اینکه درخواست کنیم، حالا در هر رابطهای که میخواهد باشد. اول خدا، وسط خدا، آخر خدا. هر چه برایم پیش میآید، اول خدا را در نظر بگیرم. این هیچ منافاتی هم با توسل به وسائل ندارد.