تبیان، دستیار زندگی
هر چند كه بدگویى و بددهنى و گفتن سخنان بد و آزار دهنده ناپسند است و خدا آن را دوست ندارد ولى در یك مورد به انسان اجازه داده شده كه بدگویى كند.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

جواز استثنایی خداوند برای غیبت کردن!!

غیبت

بدگویی کردن از دیگران در شمار رذائل اخلاقی قرار دارد و خداوند متعال در آیات متعدد مسلمین را از این کار بازداشته است. لکن در سوره نساء آیه 148 به مظلومان اجازه می‌دهد ظلم ظالمان را آشکار کرده و بدی‌هایشان را در میان مردم هویدا سازند تا دیگران دچار ظلمشان نگردند و بساط جور برچیده شود. در همین موضع نیز به مظلومان یادآوری می‌نماید که خداوند سمیع و علیم است و آنچه می‌گویید به خوبی می‌شنود و می‌داند پس پا را از حد خود فراتر نبرده، حق را ناحق نکنید. تنها ظلمشان را آشکار سازید و از دروغ، تهمت و نسبت دادن کارهایی که مرتکب نشده‌اند بپرهیزید.

سلامت زبان از گفتارهاى ناهنجار و بد یكى از ارزش هایى است كه اسلام همواره مردم را به آن فرا خوانده است. در جامعه اسلامى زبان مردم مانند روح و فكرشان باید پاك و پاكیزه باشد و آلوده به سخنان ناپسندى چون فحش و دروغ و تهمت زدن و غیبت نباشد. پاكى زبان نشانى از پاكى روح و صفاى نفس است.

اما نکته قابل توجه آن است که همین ویژگی بد اخلاقی در یک جا استثناء پذیرفته و خداوند بندگان را جائز می‌دارد تا در این موضع ، بد دیگران را به صورت آشکارا بیان دارند!!! آنچه در اینجا مورد بحث قرار خواهد گرفت بررسی این مورد و حد و حدود آن خواهد بود.

موضع قرآن نسبت به بدگویی

بررسی آیات قرآن این اصل كلى را به روشنی نشان می‌دهد كه خداوند، آشكار كردن سخن بد را دوست ندارد. منظور از سخن بد هر سخنى است كه موجب ناراحتى و آزار یك انسان شود. مانند دشنام دادن، نفرین كردن، تهمت زدن و غیبت نمودن كه هرگاه به گوش طرف مقابل برسد، آزرده مى‏شود.

چنین كارى موجب خشم خداست و خدا همان گونه كه جان و مال مۆمن را در امان قرار داده، شخصیت او را نیز در امان قرار داده و اجازه نمى‏دهد كسى درباره مۆمن بدگویى كند و اساساً انسان در مقابل گفته‏هاى خود مسئولیت دارد و گفته‏هاى او در دفترى ثبت مى‏شود:

"ما یَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلَّا لَدَیْهِ رَقِیبٌ عَتِیدٌ"؛ "هیچ سخنى را نمى‏گوید جز اینكه نزد او مراقبانى وجود دارند". (ق/ 18)

همچنین قرآن كریم از گروهى به خاطر بد زبانى آن‌ها انتقاد مى‏كند:

"وَ إِنَّهُمْ لَیَقُولُونَ مُنْكَراً مِنَ الْقَوْلِ وَ زُوراً"؛ "و آن‌ها سخنى ناپسند و زور مى‏گویند". (مجادله/ 2)

مطلب بسیار مهمى كه در اینجا وجود دارد و آیه مورد بحث در مقام بیان آن مى‏باشد، استثنایى است كه از این اصل شده است. هر چند كه بدگویى و بد دهنى و گفتن سخنان بد و آزار دهنده ناپسند است و خدا آن را دوست ندارد ، ولى در یك مورد به انسان اجازه داده شده كه بدگویى كند.

در عین حال كه خداوند چنین اجازه‏اى را به مظلوم مى‏دهد، به او خاطر نشان مى‏سازد كه مواظب حرف زدن خود باشد چون خدا سمیع و علیم است یعنى هر حرفى را كه مى‏زند مى‏شنود و مى‏داند بنابراین مظلوم نمى‏تواند پا را از حق و عدل بیرون بگذارد و سخنان ناحقى درباره ظالم به زبان آورد و چیزى را به دروغ به او نسبت دهد

استثنایی برای بدگویی کردن

در سوره مبارکه نساء آیه 148 چنین آمده است:

"لا یُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلاَّ مَنْ ظُلِمَ وَ كانَ اللَّهُ سَمیعاً عَلیما"؛ "خداوند، بانگ برداشتن به بدزبانى را دوست ندارد، مگر [از] كسى كه بر او ستم رفته باشد، و خدا شنواىِ داناست".

درباره معناى این جمله اقوالى است:

1ـ خداوند دوست ندارد كه به منظور انتقام جویى، دشنامى داده شود، مگر آنان كه مظلوم شده باشند، بنابراین عیبى ندارد كه از ظالم انتقام بگیرند به آنچه دین تجویز مى‏كند. این قول از حسن بصری و سدى و امام باقر (علیه السلام) روایت شده است.

2ـ خداوند دوست ندارد كه انسان آشكارا مردم را در مقابل كسى بسیج كند، مگر اینكه مظلوم واقع شده باشد كه در این صورت خداوند كراهتى ندارد. این تفسیر از ابن عباس است.

3ـ خداوند دوست ندارد كه كسى دیگرى را مذمت كند یا از دست او شكایت كند یا او را به زشتى یاد كند، مگر اینكه مظلوم شده باشد، بنابراین جایز است كه از دست ظالم شكایت كند و كار او را ظاهر سازد و به زشتى رفتار او را یاد كند، تا مردم از او بپرهیزند.

بر اساس هر سه معنای مذکور جمله "إِلَّا مَنْ ظُلِمَ" استثناى منقطع است و معنایش با معناى كلمه "لكن" یكى است، پس در حقیقت مانند آن است که بفرماید: "لكن من ظلم لا باس بان یجهر بالسوء من القول فیمن ظلمه و من حیث الظلم" (خدا دوست نمى‏دارد سخن زشت با صداى بلند گفتن را، لیكن كسى كه مورد ظلم شخصى یا اشخاصى قرار گرفته، مى‏تواند در مورد آن شخص و یا اشخاص و در خصوص ظلمى كه به وى رفته، سخن زشت و با صداى بلند بگوید).

این آیه، دلیل است بر اینكه: هرگاه كسى پرده خود را بدرد و گناه خود را آشكار سازد، آشكار كردن و اظهار آنچه در اوست، جایز است، در حدیث است كه:

«در باره فاسق چیزهایى كه باعث معرفى او در میان مردم شود، بگویید و فاسق را غیبت نیست».

خداوند دوست ندارد كه كسى دیگرى را مذمت كند یا از دست او شكایت كند یا او را به زشتى یاد كند، مگر اینكه مظلوم شده باشد، بنابراین جایز است كه از دست ظالم شكایت كند و كار او را ظاهر سازد و به زشتى رفتار او را یاد كند، تا مردم از او بپرهیزند

بدان جهت قرآن اجازه مى‏دهد كه مظلوم از ظالم بدگویى كند كه شخصیت ظالم احترام ندارد و خوب است كه ظالم در همه جا شناسانده شود و نقاب از چهره او برداشته شود تا همگان او را بشناسند.

طبق این آیه مظلوم مى‏تواند آشكارا و پیش مردم از ظالم بدگویى كند و یا به او دشنام بدهد و یا نفرین كند. اگر این اصل مورد عمل قرار گیرد ظالم از ترس مردم دست از ظلم خود برمى‏دارد و جرات ظلم و ستم را پیدا نمى‏كند.

لازم به ذکر است که مفسرین در تفسیر كلمه "سوء" اختلاف كرده‏اند، بعضى نفرین و بعضى دیگر نام بردن از خصوص ظلم او را معنای واژه دانسته‌اند، لکن باید توجه داشت که همه این معانى مشمول اطلاق آیه شریفه مى‏باشد و دلیلی ندارد هر مفسرى كلمه سوء را به یكى از آن معانى تفسیر كند.

توجه به نکته‌ای مهم در زمان بدگویی از ظالم

باید به این نکته توجه داشت، در عین حال كه خداوند چنین اجازه‏اى را به مظلوم مى‏دهد، به او خاطر نشان مى‏سازد كه مواظب حرف زدن خود باشد چون خدا سمیع و علیم است یعنى هر حرفى را كه مى‏زند مى‏شنود و مى‏داند .

بنابراین مظلوم نمى‏تواند پا را از حق و عدل بیرون بگذارد و سخنان ناحقى درباره ظالم به زبان آورد و چیزى را به دروغ به او نسبت دهد.

زینب مجلسی راد

بخش قرآن تبیان


منابع:

ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج‏6، ص: 118

ترجمه المیزان، ج‏5، ص: 202

تفسیر كوثر، ج‏3، ص: 7

مطالب مرتبط:

مواردی که غیبت آزاد است !

غیبت چه کسی مجاز است؟!

آیا غیبت موجب بطلان روزه می‌گردد؟