نماز عید فطر امام رضا (علیه السلام) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

نماز عید فطر امام رضا (علیه السلام) - نسخه متنی

مرتضی مطهری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

نماز عيد فطر امام رضا عليه السلام

منابع مقاله:

مجموعه آثار ج 17 ، مطهري، مرتضي؛

صفحه: 1

اين قضيه را شنيده ايد:مامون اصرار داشت که حضرت رضا عليه السلام ولايتعهدي را بپذيرد.حضرت نمي پذيرفت.آخر،مساله اجبار را مطرح کرد که حضرت پذيرفت ولي طوري پذيرفت که خودش عين نپذيرفتن بود و بيشتر سبب رسوايي مامون شد.

خلفا سالها بود که نماز عيد فطر و عيد قربان مي خواندند.پيغمبر نماز عيد فطر و عيد قربان مي خواند،اينها هم نماز عيد فطر و عيد قربان مي خواندند.اما روش نماز خواندن به تدريج فرق کرده بود،سيره فرق کرده بود.(مثال خوبي است:نماز عيد خواندن، کتاب الله و سنت رسول الله است اما چگونه نماز خواندن،سيره است.)کم کم دربارهاي خلفا مانند دربارهاي ساساني ايران و قياصره روم شده بود،دربارهاي خيلي مجلل.لباس خليفه و سران سپاه داراي انواع نشانه هاي طلا و نقره بود.خليفه وقتي مي خواست به نماز عيد بيايد،با جلال و شکوه خاص و با هيمنه سلطنتي مي آمد. خودش سوار بر اسبي که گردنبند طلا يا نقره داشت مي شد و شمشيري زرين به دست مي گرفت، سپاه نيز از پشت سرش مي آمد،درست مثل اينکه مي خواهند رژه نظامي بروند.بعد مي رفتند به مصلي،دو رکعت نماز مي خواندند و بر مي گشتند.

مامون به حضرت رضا اصرار داشت که مي خواهم نماز عيد فطر را شما بخوانيد. امام فرمود:من از اول با تو شرط کردم که فقط اسمي از من باشد و من کاري نکنم. نه آقا!من خواهش مي کنم.شما از نماز هم ابا مي کنيد؟!اين که يک کار مربوط به مردم نيست که بگوييد پاي ظلمي در کار مي آيد.لا اقل همين يک نماز را شما بخوانيد. در اينجا حضرت جمله اي مي گويد نظير جمله امام حسين و نظير جمله علي عليه السلام در جريان بيعت بعد از عمر.فرمود:من به يک شرط حاضرم،من نماز مي خوانم اما با سيره جدم و پدرم،نه با سيره شما.مامون با آنهمه زرنگي که داشت(از نظر خودش)احمق شد.گفت:بسيار خوب،به هر سيره و روشي که مي خواهيد بخوانيد.فکر مي کرد غرض اين است که کاري را به عهده حضرت رضا گذاشته باشد تا مردم بگويند پس امام رضا عملا هم قبول کرد.

در روز عيد فطر،امام رضا عليه السلام به اطرافيان خود فرمود:لباسهاي عادي بپوشيد،پاها را برهنه کنيد،دامن عباها و آستينهايتان را بالا بزنيد و ذکرهايي را که من مي گويم شما هم بگوييد.حالتتان حالت خشوع و خضوع باشد.ما داريم به پيشگاه خدا مي رويم،توجهتان به خدا باشد.ذکرها را که مي گوييد،خدا را در نظر بگيريد.امام (1) عمامه اش را به شکلي که پيغمبر مي بست بسته است،لباسش را به شکلي که پيغمبر مي پوشيد پوشيده است،عصا به شکل پيغمبر به دست گرفته،پاهايش را برهنه کرده،با يک حالت خضوع و خشوعي!از همان داخل منزل که بيرون مي آمد،با صداي بلند شروع کرد به گفتن «الله اکبر،الله اکبر،الله اکبر علي ما هدانا و له الشکر علي ما اولانا».سالهاست که مردم اين ذکرها را درست نشنيده اند.

کساني که همراه حضرت بودند،وقتي آن حال الهي حضرت را ديدند که منقلب شده،خودش را در حضور پروردگارش مي برد و اشکهاي مبارکش جاري است،با حالت خضوع و خشوع،با معنويت تمام و در حالي که اشکهايشان جاري بود فرياد کردند:«الله اکبر،الله اکبر علي ما هدانا و له الشکر علي ما اولانا».حضرت مي گويد و اينها تکرار مي کنند،تا آمدند نزديک درب منزل.صدا بلندتر مي شد.مامون،فرماندهان سپاه و سران قبايل را فرستاده که برويد پشت سر علي بن موسي الرضا نماز عيد فطر بخوانيد.اينها به سيره سالهاي پيش خلفا،خودشان را آرايش و مجهز کرده و لباسهاي فاخر پوشيده اند،اسبهاي بسيار عالي سوار شده و شمشيرهاي زرين به کمر بسته و دم درب ايستاده اند که حضرت رضا با همان جلال و هيبت دنيايي و سلطنتي بيرون بيايد.

يکمرتبه حضرت با آن حال بيرون آمد.در ميان آنها ولوله پيچيد و بي اختيار خودشان را از روي اسبها پايين انداختند و اسبها را رها کردند.تاريخ مي نويسد:چون مي بايست پاها برهنه باشد و آنها چکمه به پا داشتند و چکمه نظامي را به زودي نمي توان بيرون آورد، هر کس دنبال چاقو مي گشت که زود چکمه را پاره و پاهايش را لخت کند.اينها نيز دنبال حضرت به راه افتادند.کم کم صداي هيمنه «الله اکبر»شهر مرو را پر کرد.مردم ريختند روي پشت بامها و به تدريج ملحق شدند.در مردم نيز روح معنويت موج مي زد.حضرت مي فرمود:«الله اکبر»،اين شهر يکپارچه فرياد مي زد:«الله اکبر».هنوز از دروازه شهر بيرون نرفته بودند که جاسوسها به مامون خبر دادند که اگر اين قضيه ادامه پيدا کند،تو مالک سلطنت نيستي.سربازها ريختند که نه آقا!زحمتتان نمي دهيم،خيلي اسباب زحمت شد،خواهش مي کنيم برگرديد.

اين،معني روش است.مامون هم در اين مورد به کتاب الله و سنت رسول الله عمل مي کرد(نماز عيد فطر جزء کتاب الله است)اما همان نماز،روشي پيدا کرده بود که بي محتوا و بي حقيقت شده بود.حضرت رضا فرمود:من حاضرم نماز را بخوانم اما با روش جدم و پدرم،نه با روش جد و پدر تو.

1) مرد حقيقت است،مرد خداست،مرد عبادت است.قبلا عرض کردم عبادت و عشق به خدا يک بعد اساسي از ابعاد اسلام و بلکه اساسي ترين ابعاد اسلام است که عمر با آن مبارزه کرد.

/ 1