شفیعه روز جزا حضرت فاطمه معصومه(س) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

شفیعه روز جزا حضرت فاطمه معصومه(س) - نسخه متنی

ستاره سلدوز

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

شفيعه روز جزا حضرت فاطمه معصومه
س

ستاره سلدوز

در طول تاريخ پر افتخار شيعه، همواره عالمان و مبلّغان گمنامي بوده اند كه به عشق ترويج فرهنگ قرآن و اهل بيت عليهم السلام و در پاسداري از دين الهي، در سنگر وعظ و ارشاد مردم قرار گرفته و با راهنماييها و نصايح خود و ذكر سيره و گفتار خاندان وحي، آنان را به سوي اخلاق و معنويت دعوت كرده اند.

اين واعظان پر ارج و مبلّغان خستگي ناپذير در بيشتر اوقات، مناطق دور افتاده و محروم را براي دعوت و تبليغ انتخاب مي كردند و براي حراست و محافظت از دين مردم، خوشيها و لذّات دنيوي را بر خود حرام نموده، هدايت و ارشاد آنان را وظيفه اصلي خود مي دانستند. همچنين با ذكر مناقب و فضائل ستارگان آسمان عصمت و ولايت، عشق و دوستي مردم به اهل بيت عليهم السلام را فزوني بخشيده، به برگزاري مداوم مراسم و مجالس ديني همّت مي گماشتند.

ياد كرد اين واعظان سترگ، پاسداشت سالها زحمت و تلاش بي ريا و خالصانه آنان و نكو داشت نام و ياد گمنام آن بزرگان است. يكي از اين مبلّغان تلاشگر، شيفته اهل بيت عليهم السلام ، مردم دار، دنيا گريز و عالم اخلاقي، حجة الاسلام و المسلمين حاج عباسعلي حسيني است. نگارنده سالها توفيق آشنايي و كسب فيض از اين عالم پارسا و مبلّغ خستگي ناپذير را داشته و از محضر علم و ادب او، توشه ها برچيده است و بر بسياري از مطالب و نوشته هاي زير، شاهد و گواه بوده است.

چهل سال تبليغ

مرحوم حاج عباسعلي حسيني، نزديك به چهل سال در منطقه سُلدوز (از شهرستان نقده در استان آذربايجان غربي) به فعاليت تبليغي و ديني پرداخت و تا آخرين لحظات عمر شريف خويش، در انجام اين وظيفه مذهبي و اسلامي خود كوتاهي نكرد. بنا به نقل خود ايشان، وي در سرما و گرما، روز و شب، زمستان و تابستان و دور و نزديك به تبليغ و ارشاد مردم پرداخت و سختيها و دشواريهاي فراواني را نيز متحمّل شد. ايشان در زماني كه روحاني و مبلّغ كم، و نياز روستاييان به تبليغ و وعظ زياد بود، سوار بر اسب به هفت يا هشت روستا مي رفت و با نفس گرم و موعظه هاي رسا، آنان را ياري مي رساند و به اين كار خود عشق مي ورزيد. در آن زمان، گاهي اسب ايشان نمي توانست از برف و بوران رد شود؛ ولي با اين حال، ايشان به حركت خود ادامه مي داد تا به مقصد مي رسيد.

تبليغ و بيان احكام و دستورات الهي، اهميت و جايگاه ويژه اي نزد ايشان داشت و هيچ چيز نمي توانست وي را از اين وظيفه مهم باز دارد. صداي دلنشين و صوت زيباي او هنگام ذكر مصيبت اهل بيت عليهم السلام ، بر خرمن جانها آتش مي زد و نواي گريه را از هر گوشه مجلس بلند مي كرد. او خود بيشتر از همه بر مظلوميت اهل بيت عليهم السلام گريه مي كرد و عاشق واقعي امام حسين عليه السلام بود.

مرحوم حسيني تمامي اقدامات و رفتارهاي تبليغي و ارشادي خود را معامله اي با امام حسين عليه السلام مي دانست و همواره تأكيد مي كرد كه طرف حساب واعظان، خود حضرت اباعبداللّه عليه السلام است. از اين رو، هيچ وقت انتظار دريافت وجهي از كسي نداشت و پول دادن و پول ندادن مردم هيچ تأثيري بر رفتار او نمي گذاشت. در تمامي سالهاي تبليغ، هر چه را كه مردم پرداخت مي كردند ـ كم يا زياد ـ عطاي حسيني مي دانست و به همين جهت، همواره سفارش مي كرد كه براي پول منبر نرويد و در اين رابطه هيچ صحبتي با مردم نكنيد. اگر دادند، عنايت حسيني است و اگر ندادند، نزد آن حضرت محفوظ است.

مردم داري

يكي از خصوصيات برجسته تبليغي مرحوم حاج عباسعلي حسيني، روحيه مردم داري، ارتباط صميمانه و دوستانه با مردم، برخورد احترام آميز و همرنگي و يكدلي با آنان و فروتني و تواضع بسيار ايشان بود.

درب خانه ايشان بر روي همه باز بود و هر كس هر مشكل و گرفتاري داشت با وي در ميان مي گذاشت و او نيز با دقّت و حوصله فراوان به درد دل آنها گوش مي داد و راهنماييهاي لازم را ارائه مي نمود.

در تمامي مجالس و محافل منطقه حضور مي يافت و در مجلس ختم همگان شركت مي كرد. به ديدار زائران و حاجيان مي رفت و از مريضان و بيماران عيادت مي كرد... از اين رو، مراسم تشييع جنازه و مجلس ختم خود ايشان با شركت خيل كثيري از مردم، به طرز باشكوهي برگزار شد.

هر كس، در هر ساعتي كه به او مراجعه مي نمود و براي شركت در مجلس عقد يا كفن و دفن ميّت، او را دعوت مي كرد، بدون استثناء پاسخ مثبت مي داد و براي او فقير و غني فرقي نداشت. با وجود او در شهر، هيچ كس معطّل نمي شد و كار او بر زمين نمي ماند.

تواضع و فروتني، برخورد خوش و دوستانه، ادب و متانت فراوان، آشنايي و ارتباط نزديك با همه و اخلاق نيك و دوست داشتني او، زبانزد همه بود و همواره در دل مردم جاي داشت. اين رابطه و رفتار گرم با مردم، تأثير زيادي بر آنها مي گذاشت و با دلسوزي و علاقه، آنان را به راه راست دعوت مي نمود؛ به طوري كه بعضي از اين افراد، توفيق توبه يافتند و با تشويق ايشان به حج رفتند.

انفاق و ايثار

عالم ربّاني حاج عباسعلي حسيني، در انفاق و بخشش بي نظير بود. وي نيازمندان و فقيران واقعي را مي شناخت و با تأسي از امامان بزرگوار خود، به طور مخفيانه و پنهاني كمكهاي زيادي به آنان مي كرد. با اينكه گاهي نياز واحتياج خود او بيشتر از ديگران بود؛ اما هيچ وقت از احسان و انفاق دست برنداشت. او مي گفت: كمك ما نبايد اندك باشد؛ بلكه بايد به گونه اي باشد كه شأن و آبروي فقير حفظ شود و نيازي را از او برطرف سازد.

به عنوان نمونه، هنگام پخش گوشت قرباني، براي هر فقير چند كيلو مي فرستاد و ابا داشت كه گوشت كمي براي آنان بفرستد.

بعد از فوت او، افراد مستمندي مراجعه مي كردند و به فرزندان آن مرحوم مي گفتند: شما يتيم نشده ايد، بلكه ما يتيم و بي سرپرست شده ايم.

در مقام يك مبلّغ نيز همواره سعي مي كرد ضمن راهنمايي مردم و جلب كمكهاي آنان، واسطه دريافت و اعطاي اين كمكها باشد و آنها را به دست نيازمندان واقعي برساند.

ايثار و گذشت و صبر او نيز مثال زدني است. در طول جنگ تحميلي، يكي از فرزندان ايشان به شهادت رسيد (طلبه شهيد ابوالقاسم حسيني)، يكي ديگر به اسارت دژخيمان دموكرات كردستان در آمد و سومي نيز از ناحيه دست زخمي شد؛ اما با اين حال، صبر و تحمّل پيشه كرد و خم به ابرو نياورد و راضي به رضاي خدا بود. اين ايثار و بردباري او نيز به عنوان روحاني و امام جماعت مردم، سرمشق و الگوي ديگران بود و مردم درسهاي فراواني از اين رفتار او گرفته بودند.

تعبّد داشتن و محبّت اهل بيت عليهم السلام

مبلّغ موفّق و خستگي ناپذير، مرحوم حسيني در انجام تكاليف و دستورات ديني و عمل به واجبات و مستحبات و ترك محرّمات و مكروهات، كوشا و متعّبد بود؛ به طوري كه همواره سعي مي نمود حتّي از انجام مكروهات نيز بپرهيزد.

نمازهاي واجب را با تأنّي و حضور قلب و در اوّل وقت به جا مي آورد و هيچ مرحوم حسيني تمامي اقدامات و رفتارهاي تبليغي و ارشادي خود را معامله اي با امام حسين عليه السلام مي دانست و همواره تأكيد مي كرد كه طرف حساب واعظان، خود حضرت اباعبداللّه عليه السلام است. از اين رو، هيچ وقت انتظار دريافت وجهي از كسي نداشت و پول دادن و پول ندادن مردم هيچ تأثيري بر رفتار او نمي گذاشت.

كاري نمي توانست او را از نماز اوّل وقت باز دارد. بعد از نماز صبح نمي خوابيد و به قرائت قرآن و خواندن دعا مشغول مي شد. زبان را به دروغ، تهمت و غيبت نمي آلود و دائما مواظب رفتار و گفتار خود بود. در بيشتر اوقات، نماز شب را بر پا مي داشت و در دل شب با شور و شوق وصف ناپذيري به مناجات و گفتگو با خدا مي پرداخت. تعبّد او به نماز و عبادت تأثير تبليغي مثبتي بر ديگران مي گذاشت و هر كس با او رفت و آمد مي كرد، سعي مي نمود نسبت به نماز و ساير دستورات ديني پايبند باشد.

عشق و علاقه عجيب و وافري نسبت به اهل بيت عليهم السلام داشت و در بزرگداشت نام و ياد آنان سر از پا نمي شناخت. نسبت به ساحت تك تك ائمه عليهم السلام ـ به خصوص امام حسين عليه السلام و امام رضا عليه السلام ـ ارادت و تولاّي خاصّي داشت و اين عشق و محبّت قلبي، گسست ناپذير و پرفروغ بود. او تلاش مي كرد كه هميشه در سالروز شهادت امام رضا عليه السلام در مشهد باشد و در آخرين سالي كه توفيق زيارت نيافت، در روز شهادت آن حضرت از دنيا رحلت كرد.

بر اين اساس، در سخنرانيها و مواعظ خود، نام و ياد اهل بيت عليهم السلام را فراموش نمي كرد و با بيان مصائب و سختيهاي آنان، شور و حالي در مجلس ايجاد مي كرد. همچنين علاقه و احترام خاصي نسبت به علما و مراجع ـ به خصوص مقام معظّم رهبري ـ داشت و در گفتار و رفتار، اين دوستي و احترام را بروز مي داد.

/ 1