سیره تربیتی امام محمد باقر (ع) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

سیره تربیتی امام محمد باقر (ع) - نسخه متنی

عبد الکریم پاک نیا

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

سيره تربيتى امام محمد باقر عليه السلام

عبد الكريم پاك‏نيا

تربيت فرزند يكى از مهم‏ترين وظايف والدين و مربيان در عرصه زندگى است . تربيت‏به معناى شكوفا نمودن استعدادهاى درون انسان‏ها و هدايت غرائز نهفته آنان به سوى قله كمال و رستگارى مى‏باشد .

تربيت مجموعه تلاش هايى است، سنجيده و منظم براى نيل به هدف‏هاى مشخص و شكوفا سازى توان‏هاى بالقوه در تمام ابعاد وجودى انسان و به عبارت ديگر مى‏توان تربيت را انتقال ميراث‏هاى فرهنگى مطلوب و ارزشمند از نسلى به نسل ديگر دانست .

به طور كلى، مجموعه تلاش‏ها، فرصت‏ها، اقدامات، امكانات و برنامه‏ها از بدو انعقاد نطفه تا واپسين دم حيات براى رشد و شكوفا سازى توان‏هاى بالقوه فرد به طور همه جانبه تا رسيدن به حداكثر ظرفيت را تربيت مى‏ناميم .

از آنجايى كه امامان معصوم شيعه بهترين شيوه‏هاى تربيتى فرزند را فرا روى پيروان خود نهاده‏اند، زندگى پر افتخار آنان مى‏تواند به عنوان موفق‏ترين الگوهاى تربيتى در طول تاريخ بشر مطرح شود . در اين نوشتار به مناسبت اول ماه رجب، روز ولادت امام محمد باقر عليه السلام روش هاى تربيت فرزند را در سيره و سخن آن گرامى بررسى نموده و برخى نكته‏هاى قابل توجه را ارائه مى‏نماييم .

نقش تربيتى والدين

پدر و مادر به عنوان دو ركن اساسى خانواده بيش‏ترين نقش را در تربيت فرزندان ايفا مى‏كنند . مادر از زمان انعقاد نطفه تا دوران نوجوانى ارتباطى تنگاتنگ با كودك دارد . خصلت‏ها، انديشه‏ها، افكار و رفتار مادر بيش‏ترين تاثير را در ساختار شخصيتى يك نوجوان به جاى مى‏گذارد . مادر همانند يك معلم، مربى و الگوى گفتارى و رفتارى كودك به حساب مى‏آيد .

او يكى از عوامل مؤثر تربيتى از نظر محيطى و وراثتى است . به اين جهت‏براى پرورش فرزندان سالم و صالح، بايد از زمان ازدواج در انديشه انتخاب مادر شايسته براى فرزندان بود . چرا كه از منظر حضرت باقر عليه السلام تربيت كودك از همان مرحله آغاز مى‏شود .

امام باقر عليه السلام در روايتى به تاثير شير مادر در اطفال اشاره كرده و به محمد بن مروان فرمود: «استرضع لولدك بلبن الحسان، واياك والقباح، فان اللبن قد يعدى (1) ; براى شير دادن به فرزندت از دايه‏هاى خوشرو و زيبا استفاده كن و از زنان بد صورت و قبيح برحذر باش، زيرا شير گاهى (صفات و ويژگى‏هاى روحى مادر را به فرزند) منتقل مى‏كند .»

در اين گفتار امام پنجم عليه السلام از تاثير شير مادر در انتقال زشتى‏ها و زيبايى‏هاى ظاهرى مادر به فرزند سخن به ميان آورده است .

بنابراين نقش وراثتى و محيطى مادر در تربيت فرزندان نبايد مورد غفلت قرار گيرد . گذشته از تاثير مادران در نسل آينده، وجود پدر نيز به عنوان مدير خانواده نقش به سزايى در ساختار شخصيتى كودك دارد . طبق فرموده امام باقر عليه السلام، صلاحيت و شايستگى‏هاى پدر از جمله خصلت هايى است كه در پرتو آن فرزندان از انحرافات و كجروى‏ها محفوظ مى‏مانند . آن حضرت فرمود: «يحفظ الاطفال بصلاح آبائهم (2) ; اطفال در سايه صلاحيت و شايستگى پدرانشان [از انحرافات] مصون مى‏مانند .»

در حقيقت مجموعه اعمال، رفتار و گفتار پدر، در شكل‏گيرى شخصيت آينده كودك كار ساز خواهد بود . افزون بر اين پدر به عنوان مدير اقتصادى خانواده مى‏تواند با كسب در آمد صحيح و به دست آوردن روزى حلال در روحيات و صفات كودك، تاثير قابل توجهى داشته باشد . به همين جهت امام باقر عليه السلام به پدرانى كه تلاش مى‏كنند سفره‏هاى منازل خود را با روزى حلال بيارايند مژده مى‏دهد كه: «آنان در روز قيامت‏با سيمايى نورانى همانند ماه شب چهارده با خداوند ملاقات خواهند نمود . لقى الله عزوجل يوم القيامة ووجهه مثل القمر ليلة البدر . (3) »

تكريم شخصيت كودك

مربى شايسته با بهره‏گيرى از روش‏هاى متنوع، به تكريم شخصيت كودك مى‏پردازد و از اين طريق زمينه تربيت صحيح و اعتلاى صفات نيك را در وجود او فراهم مى‏سازد . او مى‏داند كه مهم‏ترين مشكل كودكان و نوجوانان، احساس حقارت و عدم اتكا به نفس است و انسان همان طور كه به آب و غذا نيازمند است‏به تكريم و توجه ديگران نياز دارد، بلكه اين نيازهاى عاطفى و معنوى او به مراتب بيشتر از نيازهاى جسمانى اوست .

عمده‏ترين دليل ناسازگارى در فرزندان و علت‏بسيارى از ناهنجارى‏ها را بايد در احساس حقارت و كم توجهى والدين به فرزند جست وجو نمود . اين فقر روحى و روانى را مى‏توان از راه‏هاى زير بر طرف نمود:

الف) گزينش نام نيك

نام هر شخص نشانگر اعتقادات، مليت، فرهنگ و خواسته‏هاى درونى او و خانواده‏اش مى‏باشد . اسمى كه براى يك كودك انتخاب مى‏شود در تكريم و تحقير شخصيت وى نقش دارد . كودكانى كه نام زيبا و پسنديده دارند، غالبا مورد تقدير و توجه ديگران هستند و از شنيدن تمجيدها و افتخاراتى كه نامشان موجب آن است لذت مى‏برند; بر عكس كسانى كه والدين آنان هنگام انتخاب نام به معنى و محتواى آن بى توجه بوده و يك اسم نامناسب و بيگانه از فرهنگ خودى را براى فرزند خود انتخاب كرده‏اند، در آينده احساس حقارت نموده و احيانا مورد ملامت و سرزنش قرار خواهند گرفت . در سيره امام باقر عليه السلام به اين نكته توجه خاصى مبذول شده است . آن حضرت در مورد انتخاب نام زيبا براى فرزندان چنين رهنمود مى‏دهد: «اصدق الاسماء ماسمى بالعبودية وافضلها اسماء الانبياء (4) ; دوست داشتنى‏ترين اسم‏ها آن است كه حاكى از بندگى خدا باشد و بهترين آن‏ها نام‏هاى پيامبران است .»

امام پنجم عليه السلام نام‏هاى فرزندان خويش را نيز از بهترين نام‏ها برگزيده بود . نام‏هاى فرزندان آن حضرت بدين ترتيب است:

1- جعفر عليه السلام

2- عبدالله

3- ابراهيم

4- على

5- زينب

6- ام سلمه (5)

پيشواى پنجم به اين شيوه تربيتى آن چنان اهميت مى‏داد كه حتى دستور داده بود پايين‏ترين طبقات اجتماع را هم با القاب و نام‏هاى تحقيرآميز صدا نكنند، بلكه با بهترين نام‏ها از آنان ياد كنند و مى‏فرمود: «سموهم باحسن اسمائهم (6) ; با نيك‏ترين نامشان آن‏ها را صدا بزنيد .» و به اين ترتيب از توهين و تحقير شخصيت آنان جلوگيرى مى‏نمود .

ب) گفت وگوى صميمانه

يكى از راه‏هاى انتقال آموزه‏هاى تربيتى به كودكان و نوجوانان ايجاد ارتباط كلامى با لحنى دلپذير مى‏باشد . تجربه نشان مى‏دهد كه اگر لحن و صوت والدين، مربيان و مبلغان در ارتباط كلامى داراى بار عاطفى و مثبت‏باشد، آنان در ايجاد ارتباط و نفوذ در دل مخاطب نوجوان موفق خواهند بود . كلمات دلنشين، سخنان نيكو، ملايم و محبت‏آميز از مشكلات روحى و ناهنجارى‏هاى كودكان و نوجوانان كاسته و رنج‏هاى درونى آنان را التيام مى‏بخشد . ريشه بسيارى از تندخويى‏ها، خشونت‏ها، لجبازى‏ها، زورگويى‏ها، بدبينى‏ها، افسردگى‏ها و گوشه‏گيرى و نااميدى‏ها را مى‏توان با ارتباط كلامى صحيح و نيكو از ميان برداشت . امام باقر عليه السلام با اشاره به اين شيوه كارآمد تربيتى مى‏فرمايد: «قولوا للناس احسن ما تحبون ان يقال لكم (7) ; به زيباترين صورتى كه ميل داريد مردم با شما سخن بگويند با آنان سخن بگوييد .»

آرى همانطورى كه انسان دوست ندارد ديگران با او بى ادبانه، خشن، آمرانه، خشك و با لحنى تند سخن بگويند، ديگران هم چنين انتظارى از او دارند . اين نكته در مورد ارتباط كلامى با كودكان از اهميت ويژه‏اى برخوردار است و نقش كليدى در تربيت ايفا مى‏كند . زيرا روح كودكان لطيف‏تر و تحمل آنان كمتر مى‏باشد .

ج) سلام دادن به فرزندان

سلام دادن به كودكان عزت نفس را در آنان تقويت مى‏كند و يكى از بهترين راه‏هاى ارتباط اجتماعى و نفوذ در شخصيت كودكان است . اين عمل كه يكى از والاترين آموزه‏هاى تربيتى دين مبين اسلام به شمار مى‏رود نكات مثبت فراوانى را در خود جاى داده است كه از جمله آن‏ها: تقويت روابط بين مربى و متربى، رفع كدورت و ناراحتى‏هاى احتمالى، تقويت روحيه‏ها و نزديكى دل‏هاست . گذشته از اين‏ها سلام دادن والدين و مربيان با صداى رسا و آهنگى دلنشين به فرزندان، عزت نفس را در آنان تقويت نموده و روحيه خود باورى و احساس شخصيت را در وجود آنان استحكام خواهد بخشيد و آنان نيز اينگونه عادت خواهند كرد .

اگر اين عمل ادامه يابد، تربيت كودك توام با نشاط و موفقيت پيش خواهد رفت . امام محمد باقر عليه السلام فرمود: «ان الله يحب افشاء السلام (8) ; خداوند دوست دارد كه سلام با لحنى رسا [و دلپذير ] باشد .» و اين نكته برگرفته از آموزه‏هاى تربيتى پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله مى‏باشد كه فرمود: «پنج چيز را تا لحظه مرگ ترك نخواهم كرد . . . كه يكى از آنان سلام كردن به كودكان مى‏باشد، تا بعد از من يك رسم رايج‏شود . (9) »

د) ابراز محبت‏به كودكان

يكى از راه‏هاى پرورش اعتماد به نفس در فرزندان، ابراز محبت‏به آن‏هاست . كودك همان طورى كه به آب و غذا نياز دارد به محبت هم نياز دارد . بوسه زدن بر صورت فرزند، به آغوش گرفتن، گفت و گوى محبت‏آميز، نوعى اظهار علاقه و محبت است . اين عمل فقر عاطفى كودكان را جبران كرده و روحيه اعتماد به نفس و خودباورى را در آنان تقويت مى‏كند و در نتيجه زمينه تربيت صحيح در وجود آنان فراهم مى‏گردد .

امام باقر عليه السلام در موارد بسيارى از اين شيوه تربيتى در مورد فرزندان خود استفاده مى‏كرد . چنانكه محمد بن مسلم مى‏گويد: در حضور امام باقر عليه السلام بودم كه فرزند خردسالش جعفر وارد شد . پيشواى پنجم فرزندش را به آغوش كشيده و به سينه خود چسبانيد و آن‏گاه با كلمات زيبا و محبت‏آميز با وى به گفت وگو پرداخت (10) .

در اينجا يادآورى دو نكته مهم ضرورى است:

اول - اعتدال در محبت

در ابراز محبت و تكريم شخصيت كودك نبايد راه افراط را پيمود . زيرا در آن صورت علاوه بر اين كه نمى‏توان نتيجه صحيح تربيتى گرفت، بلكه شخصيت كودك در اثر زياده روى والدين در ابراز محبت‏هاى نابجا لطمه جبران ناپذيرى خواهد خورد . چرا كه اين كودك از خود راضى، از جامعه توقعات و انتظارات نابه‏جايى خواهد داشت و در صورت بى‏اعتنايى ديگران به اين خواسته‏هاى بى مورد وى، كودك نازپرورده از خود و زندگى بيزار و مايوس شده و دچار عقده حقارت خواهد شد . آرى




  • نازپرورده تنعم نبرد راه به جاى
    عاشقى شيوه رندان بلاكش باشد



  • عاشقى شيوه رندان بلاكش باشد
    عاشقى شيوه رندان بلاكش باشد



امام باقر عليه السلام مى‏فرمايد: «شر الابآء من دعاه البر الى الافراط (11) ; بدترين پدران آن‏هايى هستند كه در نيكى و محبت [نسبت‏به فرزندان خود] زياده روى نمايند .»

دوم - رعايت مساوات در ميان فرزندان

از نكات قابل توجهى كه در تربيت فرزندان وجود دارد رعايت مساوات در رفع نيازهاى آنان مى‏باشد . اين مساله در مورد نيازهاى معنوى و عاطفى بيشتر جلوه‏گر است، والدين لزوما بايد در ابراز محبت در ظاهر مساوات را رعايت كنند، گرچه در باطن بنا به علت‏هاى مختلف، يكى از فرزندان را بيشتر از ديگرى دوست داشته باشند .

در حديث ذيل با رفتار امام باقر عليه السلام و علت اين امر آشنا مى‏شويم:

امام صادق عليه السلام به نقل از پدر گرامى‏اش مى‏فرمايد: به خدا قسم، رفتار من با بعضى از فرزندانم از روى تكلف و بى ميلى است . او را روى زانوى خود مى‏نشانم، محبت‏بسيار مى‏كنم، از وى شكرگزارى و قدر دانى مى‏نمايم با آنكه اين همه احترام و حبت‏شايسته فرزند ديگر من است . به اين تكلف تن مى‏دهم تا آنكه فرزند شايسته‏ام از شر آنان مصون باشد و آنان رفتارى را كه برادران يوسف با يوسف انجام دادند مرتكب نشوند . خداوند سوره يوسف را نفرستاد مگر به عنوان نمونه و مثال كه بعضى از ما نسبت‏به بعضى ديگر حسد نورزيم چنانكه برادران يوسف به او حسد كرده و ستم نمودند (12) .

گرامى داشتن همسر

احترام به همسر يكى ديگر از مواردى است كه در تربيت تاثير دارد . مادرى كه در خانه عزيز باشد و مورد تكريم شوهرش قرار گيرد، با روحى سرشار از عاطفه، آرامش، احساس عزت نفس و با نشاط و شادابى به پرورش فرزندان همت‏خواهد گماشت .

اما اگر مورد آزار و اذيت روحى و جسمى قرار گيرد و انديشه‏ها و شخصيت وى در منزل به ويژه پيش فرزندان مورد تحقير و هانت‏باشد، ناگفته پيداست كه از روان سالمى برخوردار نخواهد بود و در نتيجه آرامش خود را از دست داده و اضطراب و نگرانى او در فرزندان نيز تاثير خواهد گذاشت . از چنين مادرى نمى‏توان انتظار پرورش فرزندانى تربيت‏شده و صاحب كمالات داشت .

بدين جهت امام باقر عليه السلام در احترام به شخصيت همسر اهتمام جدى داشت . حكم بن عتيبه روزى به ملاقات امام باقر عليه السلام رفت . او آن حضرت را در يك خانه آراسته و زيبايى يافت كه لباس‏هاى نو و رنگين پوشيده بود . حكم بن عتيبه از وضع زندگى امام باقر عليه السلام به شگفت آمده و با نگاهى تعجب‏آميز به آن حضرت و اطاق آراسته نظاره مى‏كرد . آن حضرت كه افكار وى را از نگاهش دريافته بود، از او پرسيد: اى حكم! نظر تو در مورد اين گونه زندگى چيست؟ او گفت: براى من زيبنده نيست در مورد زندگى شما سخنى بگويم و اعتراض داشته باشم، اما در ميان ما، جوانان تجمل طلب و تازه دامادها چنين مى‏كنند .

امام باقر عليه السلام فرمود: اى حكم! «من حرم زينة الله التى اخرج لعباده والطيبات من الرزق‏» (13) ; «چه كسى زينت‏هايى را كه خداوند براى بندگانش آفريده و روزى‏هاى پاكيزه را حرام نموده است .» اين زينت‏ها و زيبايى‏ها را خداوند متعال براى بندگانش قرار داده است .

آن حضرت در ادامه سخنانش فرمود: اما اين خانه‏اى را كه مى‏بينى، خانه همسرم مى‏باشد و من چون تازه با او ازدواج كرده‏ام به احترام وى به اينجا آمده‏ام و لباس زيبا پوشيده‏ام . ولى خانه خود من همان منزل ساده ايست كه تو آن را ديده‏اى (14) .

به اين ترتيب آن حضرت به احساسات و تمايلات به حق همسر خويش پاسخ مثبت داده و به او به ديده احترام مى‏نگريست .

امام باقر عليه السلام بر اين باور بود كه بايد همسر و فرزندان را تكريم نمود و براى آنان احترام قائل شد، و نبايد از نيكى كردن به آن‏ها غفلت نمود و مى‏فرمود: «من حسن بره باهله زيد فى عمره (15) ; هر كس با همسر و فرزندانش خوش رفتارى كند عمرش زياد خواهد شد .»

تربيت معنوى

از ديدگاه امام باقر عليه السلام علاوه بر آموزش آداب و رفتارهاى اجتماعى و اخلاقى، بايد فرزندان را با نكات معنوى و تربيت دينى آشنا نمود . اين شيوه گذشته از اينكه كودكان را با مبداء حقيقى جهان آفرينش مرتبط مى‏سازد; در آنان روحيه اعتماد به نفس و نيروى استقامت و پايدارى در مقابل مشكلات كمر شكن زندگى نيز ايجاد خواهد كرد .

در اين زمينه امام باقر عليه السلام به فرزندش مى‏فرمايد: «يا بنى اذا انعم الله عليك بنعمة فقل «الحمد لله‏» واذا حزنك امر فقل «لا حول ولا قوة الا بالله‏» واذا ابطا عنك الرزق فقل «استغفرالله‏» (16) ; فرزندم! هر گاه خداوند به تو نعمتى ارزانى داشت‏بگو: «الحمد لله‏» و هر گاه امرى و حادثه‏اى تو را غمگين و ناراحت نمود بگو: «لا حول ولا قوة الا بالله‏» و زمانى كه احساس نمودى روزى تو به كندى و سختى مى‏رسد بگو: «استغفر الله .»

امام باقر عليه السلام اين ارتباط معنوى را عملا نيز به فرزندانش مى‏آموخت . امام صادق عليه السلام در اين مورد مى‏فرمايد: من همواره شب‏ها به هنگام خواب، بستر پدرم امام محمد باقر عليه السلام را آماده مى‏كردم، او در موقع مقرر به استراحت مى‏پرداخت و آنگاه من به بستر رفته و مى‏خوابيدم . يك شب در انتظارش بودم، اما در موقع مقرر نيامد، برخاستم، به مسجد رفتم و به جست وجو پرداختم، ديدم همه مردم رفته‏اند، اما آن حضرت به تنهايى در مسجد و در حال سجده است، در حال سجده گريه و ناله مى‏كند و با ناله سوزناكى به خدا عرضه مى‏دارد:

«سبحانك اللهم انت ربى حقا حقا، سجدت لك يا رب تعبدا ورقا، اللهم ان عملى ضعيف فضاعفه لى، اللهم قنى عذابك يوم تبعث عبادك وتب على انك انت التواب الرحيم (17) ; خدايا تو پاك و منزه هستى و حقيقتا كه پروردگار منى، خدايا فقط براى تو از روى عبوديت و بندگى سجده مى‏كنم، پروردگارا! عمل من ناچيز است، آن را برايم زياد گردان، خدايا در روزى كه بندگانت محشور مى‏شوند مرا از عذاب نگه دار و توبه‏ام را بپذير، همانا كه تو بسيار توبه‏پذير و مهربانى .»

همچنين، هرگاه آن حضرت با مشكلى ناراحت كننده مواجه مى‏شد، همسر و فرزندان خود را جمع مى‏كرد و دعا مى‏نمود و آنان آمين مى‏گفتند (18) .

مراحل تربيت معنوى

امام باقر عليه السلام در يك گفتار حكيمانه مراحل تربيت معنوى فرزندان را شرح داده و چگونگى تربيت آنان را در سنين مختلف بيان مى‏دارد . طبق رهنمود آن حضرت، والدين بايد در سه سالگى كلمه توحيد (لا اله الا الله) را به كودك ياد دهند . در چهار سالگى كلمه رسالت (محمد رسول الله) را به او بياموزند و در پايان پنج‏سالگى او را آزمايش نمايند . اگر راست و چپ را مى‏شناسد، صورتش را به سوى قبله متوجه ساخته و به او بگويند رو به سوى قبله سجده كند . در شش سالگى اجزاء نماز و ركوع و سجده صحيح را يادش دهند تا سن او به آخر سال هفتم برسد . در آن موقع به او بگويند: دست‏ها و صورتش را بشويد و آنگاه به نماز بايستد (19) .

عبادت‏هاى تمرينى و دعا و نيايش كودك در پيشگاه خداوند، اثر درخشانى در روان طفل به جاى مى‏گذارد . گرچه ممكن است كودك معنى و مفهوم الفاظ و عبارات نماز را نفهمد ولى معنى توجه به خدا، راز و نياز با پروردگار، استمداد از آن قدرت لايزال را متوجه خواهد شد .

به همين جهت او در آينده به صورت فردى اميدوار، متكى به نفس، داراى هدف و با اطمينان به آينده زندگى كرده و در باطن خود تكيه گاهى قوى براى خود احساس خواهد نمود . اين باورها مى‏تواند سرمايه‏اى بزرگ در طول زندگى و سدى محكم در برابر طوفان‏هاى حوادث و پيشامدهاى ناگوار باشد .

همچنانكه خداوند مى‏فرمايد: «الذين آمنوا وتطمئن قلوبهم بذكر الله، الا بذكر الله تطمئن القلوب‏» (20) ; آن‏ها كسانى هستند كه ايمان آورده‏اند، و دل هايشان به ياد خدا مطمئن و (آرام) است; آگاه باشيد تنها با ياد خدا دل‏ها آرامش مى‏يابد .»

لازم به ذكر است كه در تربيت معنوى كودكان و نوجوانان بايد از تندى و خشونت پرهيز شود . زيرا تجربه نشان مى‏دهد اجبار و زورگويى نا به جا اثرات نامطلوب در كودك به جاى مى‏گذارد . براى همين امام باقر عليه السلام به نقل از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمود: «ان هذا الدين متين فاو غلوا فيه برفق ولا تكرهوا عبادة الله الى عباد الله (21) ; اسلام آئين استوار و محكمى است . با مدارا در آن وارد شويد و بندگان خدا را در عبادت الهى مجبور ننماييد .»

تشويق

تشويق بجا در كار تربيت و تبليغ يك روش كار آمد و كاملا موفق مى‏باشد . زيرا هر انسانى خودش را دوست دارد و دلش مى‏خواهد ديگران به شخصيت او احترام بگذارند و از او قدر دانى كنند . در صورت رعايت‏شرايط صحيح، تشويق محركى قوى در ايجاد خصلت‏هاى ستوده در مخاطبان خواهد بود . تشويق مى‏تواند به صورت‏هاى مادى و معنوى انجام شود . تحسين، تقدير، اعطاى جايزه و هديه، بذل عاطفه، محبت، تكريم، و تشكر، جلوه هايى از تشويق است . در سيره تربيتى امام باقر عليه السلام از اين شيوه به صورت گسترده استفاده شده است .

روايت زير بيانگر يكى از موارد تشويق فرزندان مى‏باشد .

طاهر يكى از دوستان امام باقر عليه السلام مى‏گويد: من در نزد آن گرامى نشسته بودم كه فرزندش جعفر عليه السلام آمد، پيشواى پنجم فرزندش را مورد لطف و محبت قرار داده و فرمود: «هذا خير البرية (22) ; اين [فرزند من] بهترين فرد در روى زمين است .»

دانشمندان علوم تربيتى در مورد اين شيوه، شرايطى را بيان مى‏كنند كه مهم‏ترين آن‏ها اجتناب از افراط و تفريط در امر تشويق و تنبيه است . رعايت اعتدال در تشويق و تنبيه نكته مهمى است كه مورد توجه امام باقر عليه السلام مى‏باشد . ابى عبيده از آن حضرت نقل مى‏كند كه فرمود: «انما المؤمن الذى اذا رضى لم يدخله رضاه فى اثم ولا باطل واذا سخط لم يخرجه سخطه من قول الحق (23) ; مؤمن واقعى كسى است كه در مورد خشنودى و رغبت، مرتكب گناه و كارهاى باطل نمى‏گردد و در موقع خشم و غضب از مرز حق و حقيقت‏خارج نمى‏شود .»

تاثير جاذبه‏هاى هنرى

هنر در حوزه تربيت از جايگاه ويژه‏اى برخوردار است . از آنجايى كه امروزه هنر در قالب فيلم، نمايش، خط، شعر، خطابه، سرود، نقاشى و . . . تبلور يافته است، و اين روش طرفداران زيادى در ميان كودكان و نوجوانان دارد، استفاده از آن در تربيت كودكان و نوجوانان روشى موفق و جذاب مى‏باشد .

تاثير آموزه‏هاى تربيتى با اين شيوه به صورت غير مستقيم، عميق و ريشه دار است و مى‏توان به وسيله آن به اعماق وجود مخاطب نفوذ كرده و او را تحت تاثير قرار داد . امام باقر عليه السلام براى هنرمندان متعهد ارزش ويژه‏اى قائل بود و در فرصت‏هاى مناسب آنان را تشويق و ترغيب مى‏نمود . يكى از هنرمندان متعهد و زبر دست معاصر با آن حضرت، شاعر معروف، كميت‏بن زيد اسدى است . وى علاوه بر اين كه مسائل تربيتى و دينى را كه از طريق فرهنگ اهل بيت عليهم السلام آموخته بود در قالب ابيات و اشعار سحرآميز به نسل‏هاى بعدى منتقل مى‏كرد، با سروده‏هاى خود ستم‏هاى بنى اميه را نيز افشا مى‏نمود .

كميت اسدى شبى در مدينه به حضور امام باقر عليه السلام رفت و بخش‏هايى از قصيده ميميه خود را به آن حضرت عرضه كرد . وقتى به اين بيت رسيد:




  • وقتيل بالطف غودر منهم
    بين غوغا امة وطغام



  • بين غوغا امة وطغام
    بين غوغا امة وطغام



«و كشته شده در سرزمين طف كه از سوى آنان به او خيانت‏شد . در ميان هياهوى مردمى پست و فرومايه .»

امام باقر عليه السلام با شنيدن اين جمله منقلب شد و با چشمانى گريان فرمود: اى كميت! اگر در نزد ما مال و ثروتى بود به تو مى‏داديم، اما به تو همان سخن را مى‏گويم كه پيامبر صلى الله عليه و آله به حسان بن ثابت فرمود: «لا زلت مؤيدا بروح القدس ما ذببت عنا اهل البيت (24) ; تا زمانى كه از ما خاندان دفاع مى‏كنى مورد تاييد روح القدس خواهى بود .»

1) همان، ج‏6، ص‏44، ح‏12 .

2) بحار الانوار، ج‏68، ص‏236 .

3) التحفة السنيه، ص‏227 .

4) وسائل الشيعه، ج‏21، ص‏124، ح‏1 .

5) مناقب ابن شهر آشوب، ج‏3، ص‏34 .

6) كشف الغمه، ج‏2، ص‏363 .

7) الامالى، شيخ صدوق، ص‏326 .

8) تحف العقول، ص‏300 .

9) الخصال، ج‏1، ص‏271 .

10) كفاية الاثر، ص‏253، با تلخيص .

11) تاريخ يعقوبى، ج‏2، ص‏320 .

12) تفسير نور الثقلين، ج‏2، ص‏408; مستدرك الوسائل، ج‏15، ص‏172 .

13) اعراف/32 .

14) الكافى، ج‏6، ص‏446 و 447 .

15) تحف العقول، ص‏295 .

16) كشف الغمه، ج‏2، ص‏363 .

17) الكافى، ج‏3، ص‏323، ح‏9 .

18) بحار الانوار، ج‏46، ص‏297 .

19) مستدرك الوسائل، ج‏3، ص‏18; مكارم الاخلاق، ص‏222 .

20) رعد/28 .

21) شرح اصول كافى، ج‏8، ص‏272; كنز العمال، ج‏3، ص‏40، ش‏5378 .

22) اعلام الورى، ج‏1، ص‏518 .

23) وسائل الشيعه، ج‏15، ص‏192; الكافى، ج‏2، ص‏234 .

24) الغدير، ج‏2، ص‏187 .

/ 1