سيره تربيتى امام محمد باقر عليه السلام
عبد الكريم پاكنيا تربيت فرزند يكى از مهمترين وظايف والدين و مربيان در عرصه زندگى است . تربيتبه معناى شكوفا نمودن استعدادهاى درون انسانها و هدايت غرائز نهفته آنان به سوى قله كمال و رستگارى مىباشد . تربيت مجموعه تلاش هايى است، سنجيده و منظم براى نيل به هدفهاى مشخص و شكوفا سازى توانهاى بالقوه در تمام ابعاد وجودى انسان و به عبارت ديگر مىتوان تربيت را انتقال ميراثهاى فرهنگى مطلوب و ارزشمند از نسلى به نسل ديگر دانست . به طور كلى، مجموعه تلاشها، فرصتها، اقدامات، امكانات و برنامهها از بدو انعقاد نطفه تا واپسين دم حيات براى رشد و شكوفا سازى توانهاى بالقوه فرد به طور همه جانبه تا رسيدن به حداكثر ظرفيت را تربيت مىناميم . از آنجايى كه امامان معصوم شيعه بهترين شيوههاى تربيتى فرزند را فرا روى پيروان خود نهادهاند، زندگى پر افتخار آنان مىتواند به عنوان موفقترين الگوهاى تربيتى در طول تاريخ بشر مطرح شود . در اين نوشتار به مناسبت اول ماه رجب، روز ولادت امام محمد باقر عليه السلام روش هاى تربيت فرزند را در سيره و سخن آن گرامى بررسى نموده و برخى نكتههاى قابل توجه را ارائه مىنماييم . نقش تربيتى والدين
پدر و مادر به عنوان دو ركن اساسى خانواده بيشترين نقش را در تربيت فرزندان ايفا مىكنند . مادر از زمان انعقاد نطفه تا دوران نوجوانى ارتباطى تنگاتنگ با كودك دارد . خصلتها، انديشهها، افكار و رفتار مادر بيشترين تاثير را در ساختار شخصيتى يك نوجوان به جاى مىگذارد . مادر همانند يك معلم، مربى و الگوى گفتارى و رفتارى كودك به حساب مىآيد . او يكى از عوامل مؤثر تربيتى از نظر محيطى و وراثتى است . به اين جهتبراى پرورش فرزندان سالم و صالح، بايد از زمان ازدواج در انديشه انتخاب مادر شايسته براى فرزندان بود . چرا كه از منظر حضرت باقر عليه السلام تربيت كودك از همان مرحله آغاز مىشود . امام باقر عليه السلام در روايتى به تاثير شير مادر در اطفال اشاره كرده و به محمد بن مروان فرمود: «استرضع لولدك بلبن الحسان، واياك والقباح، فان اللبن قد يعدى (1) ; براى شير دادن به فرزندت از دايههاى خوشرو و زيبا استفاده كن و از زنان بد صورت و قبيح برحذر باش، زيرا شير گاهى (صفات و ويژگىهاى روحى مادر را به فرزند) منتقل مىكند .» در اين گفتار امام پنجم عليه السلام از تاثير شير مادر در انتقال زشتىها و زيبايىهاى ظاهرى مادر به فرزند سخن به ميان آورده است . بنابراين نقش وراثتى و محيطى مادر در تربيت فرزندان نبايد مورد غفلت قرار گيرد . گذشته از تاثير مادران در نسل آينده، وجود پدر نيز به عنوان مدير خانواده نقش به سزايى در ساختار شخصيتى كودك دارد . طبق فرموده امام باقر عليه السلام، صلاحيت و شايستگىهاى پدر از جمله خصلت هايى است كه در پرتو آن فرزندان از انحرافات و كجروىها محفوظ مىمانند . آن حضرت فرمود: «يحفظ الاطفال بصلاح آبائهم (2) ; اطفال در سايه صلاحيت و شايستگى پدرانشان [از انحرافات] مصون مىمانند .» در حقيقت مجموعه اعمال، رفتار و گفتار پدر، در شكلگيرى شخصيت آينده كودك كار ساز خواهد بود . افزون بر اين پدر به عنوان مدير اقتصادى خانواده مىتواند با كسب در آمد صحيح و به دست آوردن روزى حلال در روحيات و صفات كودك، تاثير قابل توجهى داشته باشد . به همين جهت امام باقر عليه السلام به پدرانى كه تلاش مىكنند سفرههاى منازل خود را با روزى حلال بيارايند مژده مىدهد كه: «آنان در روز قيامتبا سيمايى نورانى همانند ماه شب چهارده با خداوند ملاقات خواهند نمود . لقى الله عزوجل يوم القيامة ووجهه مثل القمر ليلة البدر . (3) » تكريم شخصيت كودك
مربى شايسته با بهرهگيرى از روشهاى متنوع، به تكريم شخصيت كودك مىپردازد و از اين طريق زمينه تربيت صحيح و اعتلاى صفات نيك را در وجود او فراهم مىسازد . او مىداند كه مهمترين مشكل كودكان و نوجوانان، احساس حقارت و عدم اتكا به نفس است و انسان همان طور كه به آب و غذا نيازمند استبه تكريم و توجه ديگران نياز دارد، بلكه اين نيازهاى عاطفى و معنوى او به مراتب بيشتر از نيازهاى جسمانى اوست . عمدهترين دليل ناسازگارى در فرزندان و علتبسيارى از ناهنجارىها را بايد در احساس حقارت و كم توجهى والدين به فرزند جست وجو نمود . اين فقر روحى و روانى را مىتوان از راههاى زير بر طرف نمود: الف) گزينش نام نيك
نام هر شخص نشانگر اعتقادات، مليت، فرهنگ و خواستههاى درونى او و خانوادهاش مىباشد . اسمى كه براى يك كودك انتخاب مىشود در تكريم و تحقير شخصيت وى نقش دارد . كودكانى كه نام زيبا و پسنديده دارند، غالبا مورد تقدير و توجه ديگران هستند و از شنيدن تمجيدها و افتخاراتى كه نامشان موجب آن است لذت مىبرند; بر عكس كسانى كه والدين آنان هنگام انتخاب نام به معنى و محتواى آن بى توجه بوده و يك اسم نامناسب و بيگانه از فرهنگ خودى را براى فرزند خود انتخاب كردهاند، در آينده احساس حقارت نموده و احيانا مورد ملامت و سرزنش قرار خواهند گرفت . در سيره امام باقر عليه السلام به اين نكته توجه خاصى مبذول شده است . آن حضرت در مورد انتخاب نام زيبا براى فرزندان چنين رهنمود مىدهد: «اصدق الاسماء ماسمى بالعبودية وافضلها اسماء الانبياء (4) ; دوست داشتنىترين اسمها آن است كه حاكى از بندگى خدا باشد و بهترين آنها نامهاى پيامبران است .» امام پنجم عليه السلام نامهاى فرزندان خويش را نيز از بهترين نامها برگزيده بود . نامهاى فرزندان آن حضرت بدين ترتيب است: 1- جعفر عليه السلام2- عبدالله
3- ابراهيم
4- على
5- زينب
6- ام سلمه (5) پيشواى پنجم به اين شيوه تربيتى آن چنان اهميت مىداد كه حتى دستور داده بود پايينترين طبقات اجتماع را هم با القاب و نامهاى تحقيرآميز صدا نكنند، بلكه با بهترين نامها از آنان ياد كنند و مىفرمود: «سموهم باحسن اسمائهم (6) ; با نيكترين نامشان آنها را صدا بزنيد .» و به اين ترتيب از توهين و تحقير شخصيت آنان جلوگيرى مىنمود .
ب) گفت وگوى صميمانه
يكى از راههاى انتقال آموزههاى تربيتى به كودكان و نوجوانان ايجاد ارتباط كلامى با لحنى دلپذير مىباشد . تجربه نشان مىدهد كه اگر لحن و صوت والدين، مربيان و مبلغان در ارتباط كلامى داراى بار عاطفى و مثبتباشد، آنان در ايجاد ارتباط و نفوذ در دل مخاطب نوجوان موفق خواهند بود . كلمات دلنشين، سخنان نيكو، ملايم و محبتآميز از مشكلات روحى و ناهنجارىهاى كودكان و نوجوانان كاسته و رنجهاى درونى آنان را التيام مىبخشد . ريشه بسيارى از تندخويىها، خشونتها، لجبازىها، زورگويىها، بدبينىها، افسردگىها و گوشهگيرى و نااميدىها را مىتوان با ارتباط كلامى صحيح و نيكو از ميان برداشت . امام باقر عليه السلام با اشاره به اين شيوه كارآمد تربيتى مىفرمايد: «قولوا للناس احسن ما تحبون ان يقال لكم (7) ; به زيباترين صورتى كه ميل داريد مردم با شما سخن بگويند با آنان سخن بگوييد .» آرى همانطورى كه انسان دوست ندارد ديگران با او بى ادبانه، خشن، آمرانه، خشك و با لحنى تند سخن بگويند، ديگران هم چنين انتظارى از او دارند . اين نكته در مورد ارتباط كلامى با كودكان از اهميت ويژهاى برخوردار است و نقش كليدى در تربيت ايفا مىكند . زيرا روح كودكان لطيفتر و تحمل آنان كمتر مىباشد . ج) سلام دادن به فرزندان
سلام دادن به كودكان عزت نفس را در آنان تقويت مىكند و يكى از بهترين راههاى ارتباط اجتماعى و نفوذ در شخصيت كودكان است . اين عمل كه يكى از والاترين آموزههاى تربيتى دين مبين اسلام به شمار مىرود نكات مثبت فراوانى را در خود جاى داده است كه از جمله آنها: تقويت روابط بين مربى و متربى، رفع كدورت و ناراحتىهاى احتمالى، تقويت روحيهها و نزديكى دلهاست . گذشته از اينها سلام دادن والدين و مربيان با صداى رسا و آهنگى دلنشين به فرزندان، عزت نفس را در آنان تقويت نموده و روحيه خود باورى و احساس شخصيت را در وجود آنان استحكام خواهد بخشيد و آنان نيز اينگونه عادت خواهند كرد . اگر اين عمل ادامه يابد، تربيت كودك توام با نشاط و موفقيت پيش خواهد رفت . امام محمد باقر عليه السلام فرمود: «ان الله يحب افشاء السلام (8) ; خداوند دوست دارد كه سلام با لحنى رسا [و دلپذير ] باشد .» و اين نكته برگرفته از آموزههاى تربيتى پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله مىباشد كه فرمود: «پنج چيز را تا لحظه مرگ ترك نخواهم كرد . . . كه يكى از آنان سلام كردن به كودكان مىباشد، تا بعد از من يك رسم رايجشود . (9) » د) ابراز محبتبه كودكان
يكى از راههاى پرورش اعتماد به نفس در فرزندان، ابراز محبتبه آنهاست . كودك همان طورى كه به آب و غذا نياز دارد به محبت هم نياز دارد . بوسه زدن بر صورت فرزند، به آغوش گرفتن، گفت و گوى محبتآميز، نوعى اظهار علاقه و محبت است . اين عمل فقر عاطفى كودكان را جبران كرده و روحيه اعتماد به نفس و خودباورى را در آنان تقويت مىكند و در نتيجه زمينه تربيت صحيح در وجود آنان فراهم مىگردد . امام باقر عليه السلام در موارد بسيارى از اين شيوه تربيتى در مورد فرزندان خود استفاده مىكرد . چنانكه محمد بن مسلم مىگويد: در حضور امام باقر عليه السلام بودم كه فرزند خردسالش جعفر وارد شد . پيشواى پنجم فرزندش را به آغوش كشيده و به سينه خود چسبانيد و آنگاه با كلمات زيبا و محبتآميز با وى به گفت وگو پرداخت (10) . در اينجا يادآورى دو نكته مهم ضرورى است: اول - اعتدال در محبت در ابراز محبت و تكريم شخصيت كودك نبايد راه افراط را پيمود . زيرا در آن صورت علاوه بر اين كه نمىتوان نتيجه صحيح تربيتى گرفت، بلكه شخصيت كودك در اثر زياده روى والدين در ابراز محبتهاى نابجا لطمه جبران ناپذيرى خواهد خورد . چرا كه اين كودك از خود راضى، از جامعه توقعات و انتظارات نابهجايى خواهد داشت و در صورت بىاعتنايى ديگران به اين خواستههاى بى مورد وى، كودك نازپرورده از خود و زندگى بيزار و مايوس شده و دچار عقده حقارت خواهد شد . آرى
نازپرورده تنعم نبرد راه به جاى
عاشقى شيوه رندان بلاكش باشد
عاشقى شيوه رندان بلاكش باشد
عاشقى شيوه رندان بلاكش باشد
گرامى داشتن همسر
احترام به همسر يكى ديگر از مواردى است كه در تربيت تاثير دارد . مادرى كه در خانه عزيز باشد و مورد تكريم شوهرش قرار گيرد، با روحى سرشار از عاطفه، آرامش، احساس عزت نفس و با نشاط و شادابى به پرورش فرزندان همتخواهد گماشت . اما اگر مورد آزار و اذيت روحى و جسمى قرار گيرد و انديشهها و شخصيت وى در منزل به ويژه پيش فرزندان مورد تحقير و هانتباشد، ناگفته پيداست كه از روان سالمى برخوردار نخواهد بود و در نتيجه آرامش خود را از دست داده و اضطراب و نگرانى او در فرزندان نيز تاثير خواهد گذاشت . از چنين مادرى نمىتوان انتظار پرورش فرزندانى تربيتشده و صاحب كمالات داشت . بدين جهت امام باقر عليه السلام در احترام به شخصيت همسر اهتمام جدى داشت . حكم بن عتيبه روزى به ملاقات امام باقر عليه السلام رفت . او آن حضرت را در يك خانه آراسته و زيبايى يافت كه لباسهاى نو و رنگين پوشيده بود . حكم بن عتيبه از وضع زندگى امام باقر عليه السلام به شگفت آمده و با نگاهى تعجبآميز به آن حضرت و اطاق آراسته نظاره مىكرد . آن حضرت كه افكار وى را از نگاهش دريافته بود، از او پرسيد: اى حكم! نظر تو در مورد اين گونه زندگى چيست؟ او گفت: براى من زيبنده نيست در مورد زندگى شما سخنى بگويم و اعتراض داشته باشم، اما در ميان ما، جوانان تجمل طلب و تازه دامادها چنين مىكنند . امام باقر عليه السلام فرمود: اى حكم! «من حرم زينة الله التى اخرج لعباده والطيبات من الرزق» (13) ; «چه كسى زينتهايى را كه خداوند براى بندگانش آفريده و روزىهاى پاكيزه را حرام نموده است .» اين زينتها و زيبايىها را خداوند متعال براى بندگانش قرار داده است . آن حضرت در ادامه سخنانش فرمود: اما اين خانهاى را كه مىبينى، خانه همسرم مىباشد و من چون تازه با او ازدواج كردهام به احترام وى به اينجا آمدهام و لباس زيبا پوشيدهام . ولى خانه خود من همان منزل ساده ايست كه تو آن را ديدهاى (14) . به اين ترتيب آن حضرت به احساسات و تمايلات به حق همسر خويش پاسخ مثبت داده و به او به ديده احترام مىنگريست . امام باقر عليه السلام بر اين باور بود كه بايد همسر و فرزندان را تكريم نمود و براى آنان احترام قائل شد، و نبايد از نيكى كردن به آنها غفلت نمود و مىفرمود: «من حسن بره باهله زيد فى عمره (15) ; هر كس با همسر و فرزندانش خوش رفتارى كند عمرش زياد خواهد شد .» تربيت معنوى
از ديدگاه امام باقر عليه السلام علاوه بر آموزش آداب و رفتارهاى اجتماعى و اخلاقى، بايد فرزندان را با نكات معنوى و تربيت دينى آشنا نمود . اين شيوه گذشته از اينكه كودكان را با مبداء حقيقى جهان آفرينش مرتبط مىسازد; در آنان روحيه اعتماد به نفس و نيروى استقامت و پايدارى در مقابل مشكلات كمر شكن زندگى نيز ايجاد خواهد كرد . در اين زمينه امام باقر عليه السلام به فرزندش مىفرمايد: «يا بنى اذا انعم الله عليك بنعمة فقل «الحمد لله» واذا حزنك امر فقل «لا حول ولا قوة الا بالله» واذا ابطا عنك الرزق فقل «استغفرالله» (16) ; فرزندم! هر گاه خداوند به تو نعمتى ارزانى داشتبگو: «الحمد لله» و هر گاه امرى و حادثهاى تو را غمگين و ناراحت نمود بگو: «لا حول ولا قوة الا بالله» و زمانى كه احساس نمودى روزى تو به كندى و سختى مىرسد بگو: «استغفر الله .» امام باقر عليه السلام اين ارتباط معنوى را عملا نيز به فرزندانش مىآموخت . امام صادق عليه السلام در اين مورد مىفرمايد: من همواره شبها به هنگام خواب، بستر پدرم امام محمد باقر عليه السلام را آماده مىكردم، او در موقع مقرر به استراحت مىپرداخت و آنگاه من به بستر رفته و مىخوابيدم . يك شب در انتظارش بودم، اما در موقع مقرر نيامد، برخاستم، به مسجد رفتم و به جست وجو پرداختم، ديدم همه مردم رفتهاند، اما آن حضرت به تنهايى در مسجد و در حال سجده است، در حال سجده گريه و ناله مىكند و با ناله سوزناكى به خدا عرضه مىدارد: «سبحانك اللهم انت ربى حقا حقا، سجدت لك يا رب تعبدا ورقا، اللهم ان عملى ضعيف فضاعفه لى، اللهم قنى عذابك يوم تبعث عبادك وتب على انك انت التواب الرحيم (17) ; خدايا تو پاك و منزه هستى و حقيقتا كه پروردگار منى، خدايا فقط براى تو از روى عبوديت و بندگى سجده مىكنم، پروردگارا! عمل من ناچيز است، آن را برايم زياد گردان، خدايا در روزى كه بندگانت محشور مىشوند مرا از عذاب نگه دار و توبهام را بپذير، همانا كه تو بسيار توبهپذير و مهربانى .» همچنين، هرگاه آن حضرت با مشكلى ناراحت كننده مواجه مىشد، همسر و فرزندان خود را جمع مىكرد و دعا مىنمود و آنان آمين مىگفتند (18) . مراحل تربيت معنوى
امام باقر عليه السلام در يك گفتار حكيمانه مراحل تربيت معنوى فرزندان را شرح داده و چگونگى تربيت آنان را در سنين مختلف بيان مىدارد . طبق رهنمود آن حضرت، والدين بايد در سه سالگى كلمه توحيد (لا اله الا الله) را به كودك ياد دهند . در چهار سالگى كلمه رسالت (محمد رسول الله) را به او بياموزند و در پايان پنجسالگى او را آزمايش نمايند . اگر راست و چپ را مىشناسد، صورتش را به سوى قبله متوجه ساخته و به او بگويند رو به سوى قبله سجده كند . در شش سالگى اجزاء نماز و ركوع و سجده صحيح را يادش دهند تا سن او به آخر سال هفتم برسد . در آن موقع به او بگويند: دستها و صورتش را بشويد و آنگاه به نماز بايستد (19) . عبادتهاى تمرينى و دعا و نيايش كودك در پيشگاه خداوند، اثر درخشانى در روان طفل به جاى مىگذارد . گرچه ممكن است كودك معنى و مفهوم الفاظ و عبارات نماز را نفهمد ولى معنى توجه به خدا، راز و نياز با پروردگار، استمداد از آن قدرت لايزال را متوجه خواهد شد . به همين جهت او در آينده به صورت فردى اميدوار، متكى به نفس، داراى هدف و با اطمينان به آينده زندگى كرده و در باطن خود تكيه گاهى قوى براى خود احساس خواهد نمود . اين باورها مىتواند سرمايهاى بزرگ در طول زندگى و سدى محكم در برابر طوفانهاى حوادث و پيشامدهاى ناگوار باشد . همچنانكه خداوند مىفرمايد: «الذين آمنوا وتطمئن قلوبهم بذكر الله، الا بذكر الله تطمئن القلوب» (20) ; آنها كسانى هستند كه ايمان آوردهاند، و دل هايشان به ياد خدا مطمئن و (آرام) است; آگاه باشيد تنها با ياد خدا دلها آرامش مىيابد .» لازم به ذكر است كه در تربيت معنوى كودكان و نوجوانان بايد از تندى و خشونت پرهيز شود . زيرا تجربه نشان مىدهد اجبار و زورگويى نا به جا اثرات نامطلوب در كودك به جاى مىگذارد . براى همين امام باقر عليه السلام به نقل از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمود: «ان هذا الدين متين فاو غلوا فيه برفق ولا تكرهوا عبادة الله الى عباد الله (21) ; اسلام آئين استوار و محكمى است . با مدارا در آن وارد شويد و بندگان خدا را در عبادت الهى مجبور ننماييد .» تشويق
تشويق بجا در كار تربيت و تبليغ يك روش كار آمد و كاملا موفق مىباشد . زيرا هر انسانى خودش را دوست دارد و دلش مىخواهد ديگران به شخصيت او احترام بگذارند و از او قدر دانى كنند . در صورت رعايتشرايط صحيح، تشويق محركى قوى در ايجاد خصلتهاى ستوده در مخاطبان خواهد بود . تشويق مىتواند به صورتهاى مادى و معنوى انجام شود . تحسين، تقدير، اعطاى جايزه و هديه، بذل عاطفه، محبت، تكريم، و تشكر، جلوه هايى از تشويق است . در سيره تربيتى امام باقر عليه السلام از اين شيوه به صورت گسترده استفاده شده است . روايت زير بيانگر يكى از موارد تشويق فرزندان مىباشد . طاهر يكى از دوستان امام باقر عليه السلام مىگويد: من در نزد آن گرامى نشسته بودم كه فرزندش جعفر عليه السلام آمد، پيشواى پنجم فرزندش را مورد لطف و محبت قرار داده و فرمود: «هذا خير البرية (22) ; اين [فرزند من] بهترين فرد در روى زمين است .» دانشمندان علوم تربيتى در مورد اين شيوه، شرايطى را بيان مىكنند كه مهمترين آنها اجتناب از افراط و تفريط در امر تشويق و تنبيه است . رعايت اعتدال در تشويق و تنبيه نكته مهمى است كه مورد توجه امام باقر عليه السلام مىباشد . ابى عبيده از آن حضرت نقل مىكند كه فرمود: «انما المؤمن الذى اذا رضى لم يدخله رضاه فى اثم ولا باطل واذا سخط لم يخرجه سخطه من قول الحق (23) ; مؤمن واقعى كسى است كه در مورد خشنودى و رغبت، مرتكب گناه و كارهاى باطل نمىگردد و در موقع خشم و غضب از مرز حق و حقيقتخارج نمىشود .» تاثير جاذبههاى هنرى
هنر در حوزه تربيت از جايگاه ويژهاى برخوردار است . از آنجايى كه امروزه هنر در قالب فيلم، نمايش، خط، شعر، خطابه، سرود، نقاشى و . . . تبلور يافته است، و اين روش طرفداران زيادى در ميان كودكان و نوجوانان دارد، استفاده از آن در تربيت كودكان و نوجوانان روشى موفق و جذاب مىباشد . تاثير آموزههاى تربيتى با اين شيوه به صورت غير مستقيم، عميق و ريشه دار است و مىتوان به وسيله آن به اعماق وجود مخاطب نفوذ كرده و او را تحت تاثير قرار داد . امام باقر عليه السلام براى هنرمندان متعهد ارزش ويژهاى قائل بود و در فرصتهاى مناسب آنان را تشويق و ترغيب مىنمود . يكى از هنرمندان متعهد و زبر دست معاصر با آن حضرت، شاعر معروف، كميتبن زيد اسدى است . وى علاوه بر اين كه مسائل تربيتى و دينى را كه از طريق فرهنگ اهل بيت عليهم السلام آموخته بود در قالب ابيات و اشعار سحرآميز به نسلهاى بعدى منتقل مىكرد، با سرودههاى خود ستمهاى بنى اميه را نيز افشا مىنمود . كميت اسدى شبى در مدينه به حضور امام باقر عليه السلام رفت و بخشهايى از قصيده ميميه خود را به آن حضرت عرضه كرد . وقتى به اين بيت رسيد:
وقتيل بالطف غودر منهم
بين غوغا امة وطغام
بين غوغا امة وطغام
بين غوغا امة وطغام
1) همان، ج6، ص44، ح12 . 2) بحار الانوار، ج68، ص236 . 3) التحفة السنيه، ص227 . 4) وسائل الشيعه، ج21، ص124، ح1 . 5) مناقب ابن شهر آشوب، ج3، ص34 . 6) كشف الغمه، ج2، ص363 . 7) الامالى، شيخ صدوق، ص326 . 8) تحف العقول، ص300 . 9) الخصال، ج1، ص271 . 10) كفاية الاثر، ص253، با تلخيص . 11) تاريخ يعقوبى، ج2، ص320 . 12) تفسير نور الثقلين، ج2، ص408; مستدرك الوسائل، ج15، ص172 . 13) اعراف/32 . 14) الكافى، ج6، ص446 و 447 . 15) تحف العقول، ص295 . 16) كشف الغمه، ج2، ص363 . 17) الكافى، ج3، ص323، ح9 . 18) بحار الانوار، ج46، ص297 . 19) مستدرك الوسائل، ج3، ص18; مكارم الاخلاق، ص222 . 20) رعد/28 . 21) شرح اصول كافى، ج8، ص272; كنز العمال، ج3، ص40، ش5378 . 22) اعلام الورى، ج1، ص518 . 23) وسائل الشيعه، ج15، ص192; الكافى، ج2، ص234 . 24) الغدير، ج2، ص187 .