کد:
908673
پرسش
سلام و خسته نباشید
از همان اوایل عقد شوهرم به من می گفت که من یکسره غر می زنم. الان 7 ماه است که ازدواج کردیم ولی هنگامی که چیزی از او می خواهم یا درددلی می کنم او عصبانی می شود و می گوید که من غر می زنم از طرفی او نسبتا آدم بی خیالی است و کارهارا جدی نمی گیرد. و کارهایی را که برای من مهم است را با بیخیالی یا انجام نمی دهد یا سرسری انجام می دهد . من انتظاراتی ازش دارم که بهش گفتم و اون انجامشون نمی ده یا اگه دوباره یاداوری کنم می گه داری غر می زنی. از طرفی شغل ما طوری شده که هر 2-3 روز یک بار همدیگرو می بینیم و من واقعا برام این مدل زندگی خسته کننده شده و هرچقدر به کارفرمای خودم می گم هیچ فایده ای نداره چون نیرو ندارن مچبورم که شیفتای زیادی بدم که واقعا خسته ام کرده.هر ماه 3-4 روز مرخصی داریم که می ریم شهرستان خونه مادر شوهرم اما اونجا هم من خیلی حرص می خورم چون زبانشون کردیه و من اصلا بلد نیستم و نمی فهمم و اونجا خیلی احساس تنهایی شدیدی می کنم. بعد برمی گردیم و دوباره باید شیفتای پشت سر هم بدم و باز نمیبینمش و تنها میشم.
خودم احساس می کنم بخاطر شرایط کاری سختی که دارم و فرصت خیلی کمی که خونه ام و شوهرمو کم میبینم انقد حساس شدم. اما نمی تونم هیچکدومشو رفع کنم.
این مشکلات کم کم پیش اومد اولا شوهرم صبرو حوصلش بیشتر بود بیشتر حواسش بهم بود. اما با اینکه الان میگه بیشتر از قبل دوسم داره ولی من با این همه اعصاب خوردی از هیچی لذت نمی برم.
راستش فک کنم حسودی می کنم. آخه وقتی اون وقتای بیکاری کمی هم که داره با دوستاش می گذرونه و من سرکارم خیلی حالم گرفته می شه. یا وقتای کمی که باهم داریم هم تقریبا دوستاش میان خونه ما.
احساس می کنم از زندگی یکنواختی که باهم داریم خسته شده و دنبال تنوعیه. شایدم تقصیر منه. نمی دونم
من خیلی دوسش دارم و روی روابط اون با دیگران حساس شدم. دلم می خواد وقت کمی که داریم رو با هم بگذرونیم و کسی نباشه
اگه راه حلی به نظرتون می رسه بهم بگین
البته من تقریبا همه اینارو بهش گ فتم و هر سری می گه که جبر ان می کنم. ولی کم توجهی بعدی که ازش می بینم آتیش می گیرم خیلی عصبانی می شم. نمی دونم مشکلمون چیه
پاسخ
سلام.
دوست گرامی ، هنگامی که انسان از چیزی ناراحت می شود ، نمی تواند فکر شده صحبت کند و نتیجه ی صحبت کردن در چنین زمانی، همان است که شما فرمودید ؛ شوهرتان احساس می کنند که شما دائم غر می زنید .
اگر می خواهید که این احساس شما برطرف شود و شوهرتان به نیازهای شما توجه کنند ، لازم است که در زمانی که ناراحت هستید صحبت نکنید ؛ صبر کنید تا ناراحتی شما کمتر گردد و بعد احساس خودتان را به همسرتان در قالب جملات عاطفی بیان کنید . به دنبال این گفتگو ، باید یک قراری که قابل عمل کردن باشد ، با هم بگذارید.
نکته ی بعدی این است که نباید از نتیجه نگرفتن نا امید شوید ؛ اگر شوهرتان به قرار ها عمل نکرد ، بازهم با هم گفتگو کنید و قرار دیگری را بگذارید ویا همان قرار را محکم کنید . اگر حوصله داشته باشید ، کم کم مشکلاتتان حل خواهد شد.
موفق باشید .
مشاور :
آقاي دکتر بهفر
| پرسش :
سه شنبه 22/6/1390
| پاسخ :
جمعه 25/6/1390
|
|
ليسانس
|
25
سال
|
مشاوره پس از ازدواج
| تعداد مشاهده:
365 بار