کد:
848144
پرسش
سفیانی چه کسی بود
پاسخ
با سلام و احترام
دوست گرامی
سفیانی
مهم ترین، مشهورترین و در عین حال مشکل ترین نشانه ای که برای ظهور مهدی علیه السلام به طور گسترده در منابع قدیم و جدید بیان می شود ظهور سفیان است. بر خلاف آن چه برخی این نشانه را مخصوص منابع شیعه می دانند، (1) روایات مربوط به سفیانی در مصادر اهل سنت کمتر از منابع شیعه نیست. تنها روایات نعیم بن حماد در کتاب الفتن چندین برابر اخبار شیعه است. وی در این کتاب که قدیمی ترین منبع مربوط به ملاحم و علائم ظهور شمرده می شود، بیش از ده باب را به سفیانی و جنگ های او اختصاص داده و در آن حدود 120 خبر نقل می کند. البته در تعدادی از آنها عنوان سفیانی وجود ندارد؛ ولی در ابواب مربوط به سفیانی ذکر شده است. از منابع شیعه، نعمانی یک باب از کتاب الغیبه را به احادیث سفیانی اختصاص داده و در آن هیجده حدیث گزارش کرده است. در باب علائم عمومی (باب 14) نیز به دوازده حدیث در این باره اشاره می کند. شیخ صدوق و شیخ طوسی هم در باب علائم ظهور مجموعا پانزده روایت درباره ی سفیانی آورده اند و این تعداد، غیر از اخباری است که در ابواب دیگر از این سه کتاب ذکر شده است.
به برخی از همین احادیث در کتاب های کافی و ارشاد و دیگر منابع شیعه برخورد می کنیم که همه ی آنها به معصوم نسبت داده می شود. (2) در منابع متأخر از جمله بحارالأنوار حجم روایات مربوط به سفیانی بسیار بیشتر از آن است که گفته شد. کثرت این روایات و صحت سند یا مضمون برخی از یک سو و آشفتگی یا تفاوت مضامین آنها به اضافه وجود سفیانی هایی در تاریخ اسلام، اظهار نظر درباره ی این موضوع را بسیار مشکل کرده است. در این بحث ابتدا نگاهی کلی به مجموع روایات مربوط به این نشانه خواهیم داشت سپس با طرح فرضیه هایی به نقد و بررسی آنها می پردازیم.
نماد کلی روایات سفیانی
الف) ویژگی ها
از آن جا که روایات مربوط به سفیانی در منابع شیعه و اهل سنت با هم تفاوت ها و اشتراک هایی دارد، لازم است روایات هر فرقه جداگانه ملاحظه گردد و آن گاه به مشترکات آنها پرداخته شود.
اول: منابع شیعه
در روایاتی که عالمان شیعه درباره ی سفیانی در کتاب های خود ذکر کرده اند چند خصوصیت به چشم می خورد:
1. سند بیشتر روایات شیعه به معصوم می رسد و به ندرت روایتی وجود دارد که چنین نباشد، (3) اما در منابع اهل سنت بر عکس، تعداد کمی از روایات مربوط به سفیانی از معصوم صادر شده است.
2. در روایات فراوانی از شیعه بر حتمی بودن ظهور سفیانی تأکید شده است. (4) در حالی که در منابع عامه سخنی از حتمی بودن سفیانی نیست. یک نمونه از روایات شیعه چنین است:
(45) عبدالملک بن اعین گوید: نزد امام باقر علیه السلام سخن از قائم به میان آمد. من گفتم امیدوارم که (ظهور) او نزدیک باشد و سفیانی در کار نباشد. امام فرمود: نه، به خدا قسم او حتمی است و چاره ای از آمدن او نیست. (5)
3. در روایات شیعه، سفیانی غالبا همراه چند علامت مشهور: نداء، نفس زکیه، فرو رفتن سرزمین بیداء و گاه یمانی یاد شده است؛ (6) اما منابع اهل سنت گرچه از آن نشانه ها هم سخن می گویند، لیکن در کنار سفیانی و به عنوان نشانه ی حتمی ظهور نیست.
4. در منابع شیعه اگر سفیانی با موعود آخرالزمان ارتباط داده شده است، لفظ «القائم» به کار رفته؛ اما در منابع اهل سنت «المهدی» آمده است. به طور کلی در تمام منابع شیعه و اهل سنت این تفاوت چشم گیر است که در هر موضوعی از وجود مقدس امام دوازدهم نام برده شود، شیعه از لفظ قائم و اهل سنت از لفظ مهدی استفاده می کند. (7) حتی در روایاتی که کاملا مضمون آنها یکی است، راوی شیعه و سنی یا منبع نقل کننده، این دو لفظ را تغییر داده اند. (8)
5. در روایاتی از شیعه به ظهور سفیانی در ماه رجب اشاره شده است، ولی این مطلب در منابع اهل سنت وجود ندارد؛ برای نمونه:
(46) معلی بن خنیس از امام صادق علیه السلام روایت می کند که موضوع سفیانی حتمی است و خروج او در ماه رجب خواهد بود. (9)
6. در روایات شیعه، مقابله ی سفیانی با مهدی و دشمنی او با شیعه و اهل بیت رسول خدا محسوس تر است، اما در منابع اهل سنت بیشتر از دشمنی او با مردم کوفه و مدینه و عموم بنی هاشم و گاه بنی عباس سخن گفته می شود.
دوم: منابع اهل سنت
این دسته از منابع موضوع سفیانی را بیشتر به صورت داستانی پیوسته طرح کرده و به تفصیل درباره ی جنگ های او با مردم مناطق مختلف سخن گفته اند، (10) به گونه ای که اگر روایات به صورت مستقل گزارش شود کسی به ارتباط آنها با سفیانی پی نخواهد برد؛ به خصوص که در بسیاری از آنها نام سفیانی وجود ندارد.
در این مآخذ به مکان های تاریخی زیادی مانند قرقیساء، حران، خراسان، زوراء (بغداد)، جابیه روم، دمشق و... اشاره شده و هم چنین از بنی امیه، بنی عباس، پرچم های سیاه و دیگر رویدادهایی که در تاریخ رخ داده، نام برده می شود. بر خلاف روایات شیعه - که نام بیداء را مکرر آورده ولی کمتر به فرو رفتن لشکر سفیانی در آن تصریح دارد - در احادیث اهل سنت بیان این که لشکر اعزامی سفیانی به مدینه در منطقه بیداء فرو می رود بسیار بیشتر است. (11) البته چنان که خواهیم گفت بسیاری از این اخبار از آخرالزمان یا ظهور مهدی سخنی نگفته اند.
سوم: وجوه مشترک
با آن که تفاوت هایی در مضمون و کیفیت نقل روایات مربوط به سفیانی در منابع شیعه و اهل سنت وجود دارد، وجوه مشترکی نیز در میان آنها دیده می شود، از جمله این که در روایات هر دو گروه موضوع دشمنی سفیانی و مهدی به چشم می خورد. هم چنین از قتل و غارت توسط سفیانی سخن گفته شده و ارتباط ظهور سفیانی با دوران بنی امیه و بنی عباس و پرچم های سیاه و... در هر دو دسته از منابع وجود دارد. (12)
مطلب دیگری که هم در منابع شیعه و هم منابع اهل سنت ملاحظه می شود، اخذ آن دو از یک دیگر است. به نظر می رسد روایاتی که نعیم بن حماد از جابر جعفی و به نقل از امام پنجم در الفتن آورده، در محافل شیعی آن زمان رواج داشته است. از طرفی بسیاری از احادیث شیعه با آن چه اهل سنت نقل کرده اند (غیر از آن چه به سند جابر از امام باقر علیه السلام روایت شده است) شباهت دارد. این مطلب در الغیبه شیخ طوسی بیشتر نمایان است.
وجه اشتراک مهم تر دو فرقه، در عدم ارتباط روایات سفیانی با ظهور است. نکته قابل توجهی که درباره ی همه نشانه های ظهور به ویژه سفیانی - که از مشهورترین آنهاست - وجود دارد، این است که بخش عمده ی اخبار به نشانه بودن آن برای ظهور مهدی تصریح و حتی اشاره نکرده اند. مراجعه به کتاب الغیبه نعمانی که بیشترین اخبار سفیانی در منابع شیعه را در بردارد و هم چنین کتاب الفتن ابن حماد از منابع مهم اهل سنت که باب های متعددی را به موضوع سفیانی اختصاص داده، نشان می دهد که تنها بخشی از روایات نام مهدی و سفیانی را در کنار هم ذکر می کند و به تعبیر دیگر در ارتباط با ظهور قائم است و این روایات نیز از سند صحیحی برخوردار نیست. (13) در این جا به نمونه هایی از این روایات توجه می کنیم:
(47) عیسی بن اعین از امام صادق علیه السلام نقل می کند: سفیانی حتمی است و در ماه رجب خروج می کند. از اول تا آخر قیامش پانزده ماه طول می کشد که شش ماه می جنگد و وقتی بر مناطق پنج گانه مسلط شد نه ماه حکومت می کند. (14)
چنان که پیداست در این روایت سخنی از ظهور مهدی و ارتباط سفیانی با آن نیست.
(48) در نقل محمد بن مسلم از امام باقر علیه السلام آمده است:... بر شما بشارت باد به آن چه می خواهید. آیا نمی خواهید دشمنانتان در راه معصیت با یک دیگر بجنگند و به خاطر دنیا برخی، برخی دیگر را بکشند و شما در خانه هایتان در امان باشید؟ سفیانی برای دشمنان شما کافی است و آن از نشانه هاست... (15)
در این روایت نیز سخنی از قائم و ظهور او و آخرالزمان وجود ندارد، بلکه از ادامه آن بر می آید که حادثه ای مربوط به زمان ائمه علیهم السلام است، چون از امام می پرسند: وقتی سفیانی آمد چه کنیم؟ امام می فرماید: به مکه و دیگر شهرها بروید. و در روایت دیگری می فرماید: به سوی ما بیایید. (16) ولی در آن روایت هم اشاره ای به ظهور یا آخرالزمان نیست.
به نظر می رسد دسته ای از روایاتی که خروج سفیانی را حتمی دانسته، به فرض صحت، پیش گویی حوادثی است که در تاریخ اسلام رخ داده است. (17) این که در روایتی خروج سفیانی و خروج قائم هر دو از امور حتمی دانسته شده و در کنار هم آمده است،(18) این نکته را به ذهن می رساند که سفیانی حادثه ای است که در طول تاریخ حتما رخ خواهد داد چنان که قائم از امور قطعی است.
(49) ابن عباس می گوید: اگر سفیانی در سال 37 خروج کند مدت حکومتش 28 ماه و اگر در سال 39 خروج کند مدت حکومتش نه ماه خواهد بود. (19)
این حدیث علاوه بر این که به معصوم نمی رسد از زمان ظهور سفیانی در سال های اولیه حکومت اسلامی سخن می گوید.
این چند خبر نمونه ی ده ها روایتی است که در آن از سفیانی نام برده شده، اما هیچ ارتباطی با ظهور و قیام حضرت مهدی علیه السلام در آن دیده نمی شود. این مطلب در روایات اهل سنت، که منشأ بسیاری از کتب شیعه می باشد، نمایان تر است؛ مثلا در کتاب الفتن از باب 30 - 36 در میان ده ها حدیث تنها در چهار مورد نام مهد ی آمده است.
پی نوشت ها:
1. سید محمد صدر، تاریخ الغیبه الکبری، ص 621.
2. شیخ طوسی علاوه بر هشت روایت منسوب به معصومان، روایات مقطوعه ای هم درباره ی سفیانی دارد.
3. مانند شیخ طوسی، الغیبه، ص 447 و 463، ح 444 و 479.
4. ر. ک: نعمانی، الغیبه، باب 18، ح 1، 2، 4 - 7 و 10 و باب 14، ح15و 26؛ شیخ صدوق، کمال الدین، ص 678 و 680؛ شیخ مفید، الارشاد، ج 2، ص 371 و شیخ طوسی، الغیبه، ص 435.
5. «عبدالملک بن اعین قال کنت عند ابی جعفر فجری ذکر القائم فقلت له ارجو ان یکون عاجلا و لا سفیانی فقال لا والله انه لمن المحتوم الذی لا بد منه» (نعمانی، الغیبه، ص 312).
6. تفصیل این روایات در بحث نفس زکیه گذشت.
7. ر. ک: حسین مدرسی طباطبائی، مکتب در فرایند تکامل، ص 126.
8. برای نمونه ر. ک: نعمانی، الغیبه، ص 239 و مقایسه کنید با یوسف مقدسی، عقدالدرر، ص 228.
9. «عن المعلی بن خنیس عن ابی عبدالله قال ان امر السفیانی من الامر المحتوم و خروجه فی رجب» (شیخ صدوق، کمال الدین، ص 678 و ر. ک: نعمانی، الغیبه، باب 18ح 1، 2 و 7).
10. ر. ک: ابن منادی، الملاحم، ص 77 به بعد؛ ابن حماد، الفتن، ص 192به بعد و یوسف مقدسی، عقدالدرر، ص 92 به بعد.
11. ر. ک: الفتن، ص 226، باب 41.
12. درباره ی این موضوع در فرضیه اول سخن خواهیم گفت.
13. بررسی سند و متن برخی از این روایات در بحث نفس زکیه و علائم پنج گانه گذشت. برخی دیگر نیز که در الغیبه شیخ و دیگر منابع آمده است دارای اشکال سندی یا متنی است، مانند روایات 444 و 463 این کتاب که یکی مرسله و دیگری از غیر معصوم است.
14. «السفیانی من المحتوم و خروجه فی رجب و من اول خروجه الی آخره خمسه عشر شهرا، سته اشهر یقاتل فیها فاذا ملک الکور الخمس ملک تسعه اشهر و لم یزد علیها یوما» (نعمانی، الغیبه، ص 310، باب 18، ح 1).
15. «محمد بن مسلم قال سمعت اباجعفر الباقر علیه السلام یقول... فابشروا ثم ابشروا بالذی تریدونه الستم ترون اعدائکم یقتتلون فی معاصی الله و یقتل بعضهم بعضا علی الدنیا دونکم و انتم فی بیوتکم آمنون فی عزله عنهم و کفی بالسفیانی نقمه لکم من عدوکم و هو من العلامات لکم مع ان الفاسق لو قد خرج لمکثتم شهرا و شهرین بعد خروجه لم یکن علیکم بأس حتی یقتل خلفا کثیرا دونکم» (نعمانی، الغیبه، ص 311، باب 18، ح 3 و معجم احادیث المهدی، ج 3، ص 271 به نقل از: نعمانی).
16. نعمانی، الغیبه، ص 313، باب 18، ح 7.
17. ر. ک: همین کتاب، بحث سفیانی های تاریخی.
18. این روایت در بحث نفس زکیه (شمار ه 31) ذکر شد.
19. «عکرمه عن ابن عباس قال: اذا کان خروج السفیانی فی سبع و ثلاثین کان ملکه ثمانیه و عشرین شهرا و ان خرج فی تسع و ثلاثین کان ملکه تسعه اشهر» (الفتن، ص 194).
و من الله توفیق
مشاور :
موسسه پرتو نور
| پرسش :
دوشنبه 2/12/1389
| پاسخ :
سه شنبه 3/12/1389
|
|
ديپلم
|
23
سال
|
مهدويت
| تعداد مشاهده:
128 بار