کد:
793336
پرسش
سلام منظور از آیات آفاقی و انفسی چیست ؟ در قرآن به تفکر درباره ی خلقت آسمانها و زمین امر شده ، آیا این دستور برای اعراب جاهلیت که به رموز علمی آفرینش دست پیدا نکرده بودند نیست ؟ نتیجه ی این تفکر برای جامعه کنونی چیست ؟
پاسخ
با عرض سلام
تقسیم آیات:
نشانهها را میتوان در دو بخش تقسیم کرد:
1.
درونی
2.
بیرونی
نشانههای درونی، آیات انفسی است، نشانههایی است از جسم آدمی که ما آن را کوچک و بی ارزش شمردهایم در حالی که دنیایی بزرگ، درون آن گنجاندهشدهاست.
نشانههای بیرونی، آیات آفاقی است، تمام نشانههایی که در طبیعت وجود دارد از اوج کهکشانها تا اعماق دریاها، از موجودات عظیم الجثه تا جانداران ذرهبینی، از بزرگترین درختان کهنسال خلقت تا کم جلوهترین گونهی گیاهی؛ همه و همه نشانههایی است برای خردورزان که دست صانعی حکیم را در ورای آن بیابند.
اینک توجه شما را جلب میکنیم به جلوههایی از این دو دسته آیات در روایات:
الف: آیات آفاقی:
1. تخم مرغ: هر مرغی باشد فرقی نمیکند؛ وقتی دقیق مینگری، جز سفیده و زرده چیزی نمیبینی، اما از یکی مرغ ماده عمل میآید و از دیگری نر، نه مایع سفید در زرد حل میشود و نه این در آن. به یک اعتبار، نمیدانی از این دو مادهی مایع چه پرندهای سر برمیآورد؟ طاووسی زیبارنگ یا قناریی خوشخوان؟ آنان که به دیدهی عبرت در آن بنگرند دست قدرتی بیمانند را میبینند که چارهای جز اقرار به یکتایی و عظمتش ندارند.
2. زمین و آسمان و خلقت و طبیعت را که بنگری چه میبینی؟ آیا تناسب و گردش شب و روز و فصل و ماه تو را به اندیشه میکشاند؟ فکر کن که اگر هوا کمی گرم تر میشد چه میشد؟ آیا گیاهان نمیسوختند؟ جانداران نمیمردند؟ و از آن طرف اگر بیش از حدّ فعلی، سرد میشد؛ آیا زمین از سکنه خالی نمیشد؟ آیا گیاهی پرورش مییافت؟ بادها را بنگر که با وزششان چه آثار پربرکتی دارند: ابرها را به هم میرسانند تا باران ببارد، گردهافشانی میکنند تا درختان بارور شوند، فصلها را تغییر میدهند؛ اما اگر قرار بود سرعت باد کمی بیشتر از حدّ معمول میبود آیا خانهای سر جای خود میماند؟ آیا درختان و گیاهان دوام داشتند؟ اگر قرار بود با هر وزشی، بویی نامطبوع در فضا پراکندهشود، آیا محیط برای انسانها قابل تحمل بود؟ بوی خوش بیش از حد هم همینطور! با این همه آیا زمان آن نرسیده که دیده باز کنیم و دل بدهیم که اطراف ما چه میگذرد؟ و کدام دست صانعی حکیم گردانندهی این جهان عظیم است؟ به رنگ و بوی آبی که از آسمان نازل شده هم بنگر! اگر قرار بود سیاه و بدبو باشد، غلیظ باشد، از عمق یخ بزند؛ نه تمایلی به آشامیدنش بود و نه هیچ دست و لباسی با آن شسته میشد، نه جانداری در زمستانها زیر دریا زنده میماند... آب مطبوع و گوارا آرام آرام از آسمان نازل میشود و درختان را سرسبز میکند و به زمین و زمینیان جان میدهد تا بیندیشیم و به عظمت خالق بی همتا اقرار کنیم و هرگونه شریک را از وجود بی مثالش بپیراییم و بنگریم که اگر آب در درون زمین مخفی شود چه کسی قادر است آن را برایمان هویدا کند؟
اینک روایاتی چند در این زمینه را با هم مرور میکنیم:
منبع: عیون اخبار الرضا (ع) /ج 1 - الاحتجاج /ج 3
1- قَالَ: دَخَلَ أَبُو شَاكِرٍ الدَّیَصَانِیُّ وَ هُوَ زِنْدِیقٌ عَلَى أَبِی عَبْدِ اللَّهِ وَ قَالَ یَا جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ دُلَّنِی عَلَى مَعْبُودِی!
فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع اجْلِسْ فَإِذَا غُلَامٌ صَغِیرٌ فِی كَفِّهِ بَیْضَةٌ یَلْعَبُ بِهَا فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهُ نَاوِلْنِی یَا غُلَامُ الْبَیْضَةَ فَنَاوَلَهُ إِیَّاهَا
فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ یَا دَیَصَانِیُّ هَذَا حِصْنٌ مَكْنُونٌ لَهُ جِلْدٌ غَلِیظٌ وَ تَحْتَ الْجِلْدِ الْغَلِیظِ جِلْدٌ رَقِیقٌ وَ تَحْتَ الْجِلْدِ الرَّقِیقِ ذَهَبَةٌ مَائِعَةٌ وَ فِضَّةٌ ذَائِبَةٌ فَلَا الذَّهَبَةُ الْمَائِعَةُ تَخْتَلِطُ بِالْفِضَّةِ الذَّائِبَةِ وَ لَا الْفِضَّةُ الذَّائِبَةُ تَخْتَلِطُ بِالذَّهَبَةِ الْمَائِعَةِ فَهِیَ عَلَى حَالِهَا لَا یَخْرُجُ مِنْهَا خَارِجٌ مُصْلِحٌ فَیُخْبِرَ عَنْ إِصْلَاحِهَا وَ لَا یَدْخُلُ إِلَیْهَا دَاخِلٌ مُفْسِدٌ فَیُخْبِرَ عَنْ إِفْسَادِهَا لَا یُدْرَى لِلذَّكَرِ خُلِقَتْ أَمْ لِلْأُنْثَى تَنْفَلِقُ عَنْ مِثْلِ أَلْوَانِ الطَّوَاوِیسِ أَ تَرَى لَهُ مُدَبِّراً ؟
قَالَ: فَأَطْرَقَ مَلِیّاً ثُمَّ قَالَ: أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِیكَ لَهُ وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ وَ أَنَّكَ إِمَامٌ وَ حُجَّةٌ مِنَ اللَّهِ عَلَى خَلْقِهِ وَ أَنَا تَائِبٌ مِمَّا كُنْتُ فِیه
( الإحتجاج على أهل اللجاج/ ج2 / 333 )
ترجمه : روزى فردى زندیق بنام أبو شاكر دیصانىّ بر امام صادق علیه السّلام وارد شده و گفت: اى جعفر بن محمّد مرا به معبود و خدایم راهنمایى و دلالت كن!.
امام صادق علیه السّلام فرمود: بنشین، در این وقت پسر بچّهاى وارد شد كه با تخم- مرغى بازى مىكرد، امام فرمود: اى پسر این تخم مرغ را به من بده. آن را گرفت و فرمود: اى دیصانىّ، این سنگرى است پوشیده، كه پوستى ضخیم دارد و زیر آن پوستهاى نازك است، و زیر آن طلایى است روان و نقرهاى آب شده، و هیچ كدام با هم مخلوط نشده و بهمان حال باقى است، نه مصلحى از آن خارج شده تا بگوید من آن را اصلاح كردم و نه مفسدى درونش رفته تا بگوید من آن را فاسد كردم، و معلوم نیست براى تولید نر آفریده شده یا ماده، ناگاه میشكافد و طاوسى رنگارنگ بیرون میدهد، آیا تو براى این مدبّرى در مىیابى؟! راوى گوید: دیصانىّ مدّتى سر بزیر افكند و سپس گفت: گواهى دهم كه معبودى جز خداى یگانه بىشریك نیست، و اینكه محمّد بنده و فرستاده اوست و تو امام و حجّت خدایى بر مردم و من از حالت پیشین توبهگزارم
2- وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْخُرَاسَانِیِّ خَادِمِ الرِّضَا ع قَالَ دَخَلَ رَجُلٌ مِنَ الزَّنَادِقَةِ عَلَى الرِّضَا وَ عِنْدَهُ جَمَاعَةٌ ...قَالَ الرَّجُلُ فَمَا الدَّلِیلُ عَلَیْهِ
- قال: ... مَعَ مَا أَرَى مِنْ دَوَرَانِ الْفَلَكِ بِقُدْرَتِهِ وَ إِنْشَاءِ السَّحَابِ وَ تَصْرِیفِ الرِّیَاحِ وَ مَجْرَى الشَّمْسِ وَ الْقَمَرِ وَ النُّجُومِ وَ غَیْرِ ذَلِكَ مِنَ الْآیَاتِ الْعَجِیبَاتِ الْمُتْقَنَاتِ عَلِمْتُ أَنَّ لِهَذَا مُقَدِّراً وَ مُنْشِئاً ...
( الإحتجاج على أهل اللجاج، ج2، ص: 397 )
ترجمه : زندیقی همراه با چماعتی بر امام رضا (ع) وارد گردید ...(زندیق ) پرسید: چه دلیلى بر وجود خدا هست؟
حضرت بعد از مطالبی فرمودند: ... افزون بر اینكه چرخش فلك به امر و قدرتش و ایجاد شدن ابرها و گردش بادها و حركت ماه و خورشید و ستارگان و سایر آیات عجیب و متقن الهى را مىبینیم، و لذا مىفهمم كه اینها همه تقدیركننده و ایجادكنندهاى دارد....
3- عَنْ عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا عَنْ أَبِیهِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِیهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ عَنْ أَبِیهِ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ ع فِی قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ الَّذِی جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ فِراشاً وَ السَّماءَ بِناءً قَالَ جَعَلَهَا مُلَائِمَةً لِطَبَائِعِكُمْ مُوَافِقَةً لِأَجْسَادِكُمْ وَ لَمْ یَجْعَلْهَا شَدِیدَةَ الْحُمَّى وَ الْحَرَارَةِ فَتُحْرِقَكُمْ وَ لَا شَدِیدَةَ الْبُرُودَةِ فَتُجْمِدَكُمْ وَ لَا شَدِیدَةَ طِیبِ الرِّیحِ فَتُصَدَّعَ هَامَاتُكُمْ وَ لَا شَدِیدَةَ النَّتْنِ فَتُعْطِبَكُمْ وَ لَا شَدِیدَةَ اللِّینِ كَالْمَاءِ فَتُغْرِقَكُمْ وَ لَا شَدِیدَةَ الصَّلَابَةِ فَتَمْتَنِعَ عَلَیْكُمْ فِی دُورِكُمْ وَ أَبْنِیَتِكُمْ وَ قُبُورِ مَوْتَاكُمْ وَ لَكِنَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ جَعَلَ فِیهَا مِنَ الْمَتَانَةِ مَا تَنْتَفِعُونَ بِهِ وَ تَتَمَاسَكُونَ وَ تَتَمَاسَكُ عَلَیْهَا أَبْدَانُكُمْ وَ بُنْیَانُكُمْ وَ جَعَلَ فِیهَا مَا تَنْقَادُ بِهِ لِدُورِكُمْ وَ قُبُورِكُمْ وَ كَثِیرٍ مِنْ مَنَافِعِكُمْ فَلِذَلِكَ جَعَلَ الْأَرْضَ فِرَاشاً لَكُمْ ثُمَّ قَالَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ السَّماءَ بِناءً سَقْفاً مِنْ فَوْقِكُمْ مَحْفُوظاً یُدِیرُ فِیهَا شَمْسَهَا وَ قَمَرَهَا وَ نُجُومَهَا لِمَنَافِعِكُمْ ثُمَّ قَالَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً یَعْنِی الْمَطَرَ یُنْزِلُهُ مِنْ عَلًا لِیَبْلُغَ قُلَلَ جِبَالِكُمْ وَ تِلَالِكُمْ وَ هِضَابِكُمْ وَ أَوْهَادِكُمْ ثُمَّ فَرَّقَهُ رَذَاذاً وَ وَابِلًا وَ هَطْلًا لِتَنْشَفَهُ أَرَضُوكُمْ وَ لَمْ یَجْعَلْ ذَلِكَ الْمَطَرَ نَازِلًا عَلَیْكُمْ قِطْعَةً وَاحِدَةً فَیُفْسِدَ أَرَضِیكُمْ وَ أَشْجَارَكُمْ وَ زُرُوعَكُمْ وَ ثِمَارَكُمْ ثُمَّ قَالَ عَزَّ وَ جَلَّ فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَراتِ رِزْقاً لَكُمْ یَعْنِی مِمَّا یُخْرِجُهُ مِنَ الْأَرْضِ رِزْقاً لَكُمْ فَلا تَجْعَلُوا لِلَّهِ أَنْداداً أَیْ أَشْبَاهاً وَ أَمْثَالًا مِنَ الْأَصْنَامِ الَّتِی لَا تَعْقِلُ وَ لَا تَسْمَعُ وَ لَا تُبْصِرُ وَ لَا تَقْدِرُ عَلَى شَیْءٍ وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ أَنَّهَا لَا تَقْدِرُ عَلَى شَیْءٍ مِنْ هَذِهِ النِّعَمِ الْجَلِیلَةِ الَّتِی أَنْعَمَهَا عَلَیْكُمْ رَبُّكُمْ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى
( عیون أخبار الرضا علیه السلام، ج1، ص: 138 )
ترجمه : جناب على بن موسى الرضا از پدرش موسى بن جعفر (ع) از پدرش جعفر بن محمد از پدرش محمد بن على از پدرش على بن الحسین روایت كردهاست در قول خداى تعالى "الَّذِی جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ فِراشاً وَ السَّماءَ بِناءً" كه آن جناب فرمود:
حق تعالى آسمان و زمین را ملایم با طبیعت هاى شما خلق فرمود و موافق با بدن هاى شما آفرید
و آنها را زیاد گرم قرار نداد تا اینكه شما را بسوزانند
و زیاد سرد قرار نداد تا اینكه شما مثل یخ، بسته شوید
و زیاد بوى خوش قرار نداد تا اینكه سرهاى شما درد بیاید
و زیاد بوى بد قرار نداد تا اینكه شما را هلاك كند
و زیاد نرم قرار نداد مثل آب تا اینكه شما را غرق كند
و زیاد سخت قرار نداد تا اینكه نتوانید خانه و بناهاى غیر از آن بسازید و قبور اموات خود را درست كنید
و لكن خداى عز و جل قرار دادهاست در زمین آن مقدار از استحكام و سختى را كه شما منتفع و بهرهمند شوید و یك دیگر را نگاهدارى كنید و بدنها و بناهاى خود را در روى زمین نگاه دارید و حفظ كنید و زمین را در اطاعت شما قرار داده كه می توانید خانه و قبر در آن بنا كنید و بیشتر از منافع خود را از آن بردارید پس از این جهت زمین را فراش از براى شما قرار داده
پس از آن فرمود وَ السَّماءَ بِناءً
یعنى آسمان را سقف قرار داد كه محفوظ است از شیاطین و استماع آنها اذكار ملائكه را كه در آن آسمان گردش میكند آفتاب و ماه و ستارگان بجهت منافع شما
پس از آن فرمود"وَ أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً"
یعنى فرو فرستاد از طرف بالا باران را متفرق فرموده در اطراف عالم به سه نوع:
یك قسم باران ریزه و ضعیف
و یك قسم باران شدید و درشت قطره و لیكن اتصال ندارد
و یك قسم باران شدید كه پیوسته مىآید
پس این اقسام باران را به این قسم آفرید تا اینكه بیاشامد زمینهاى شما را از این باران
و قرار نداد این باران را یك قطعه بلكه جزء جزء قرار داد تا آنكه زمینهاى شما و درختهاى شما و زراعتهاى شما فاسد نشود
پس از آن فرمود فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَراتِ رِزْقاً لَكُمْ
یعنى از آن میوههائى را كه از زمین بیرون مىآورد رزق و روزى از براى شما قرار داد
فَلا تَجْعَلُوا لِلَّهِ أَنْداداً پس شما هم از براى خداوند شبیه و مانند قرار ندهید بتانى را كه نه عقل دارند و نه مى شنوند و نه مىبینند و نه قدرت بر چیزى دارند و حال این كه شما مىدانید كه قدرت ندارند بر آفریدن چیزى از این نعمتهاى جلیله كه پروردگار شما بر شما انعام فرموده
ب:آیات انفسی
میدانید که نشانههای خداوند حکیم در درون همهی انسانها نهادهشده، هر شخصی بهخود که بنگرد و ببیند که خودش در ایجاد و آفرینش خود هیچ نقشی نداشته، نه در طول جسم خود میتواند بیفزاید و نه در عرض آن؛ با تمام وجود به صانع حکیم اقرار میکند. گاه غمگین است و گاه هم شاد. نه در آن حال توان تغییر حالت خود دارد نه در این حال. گاهی چیزی را فراموش میکند و به یادش نمیآید و... به راستی این تغییر حالتهای درونی از کیست؟
اینک روایاتی چند در این زمینه را با هم مرور میکنیم:
4- وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْخُرَاسَانِیِّ خَادِمِ الرِّضَا ع قَالَ دَخَلَ رَجُلٌ مِنَ الزَّنَادِقَةِ عَلَى الرِّضَا وَ عِنْدَهُ جَمَاعَةٌ ...قَالَ الرَّجُلُ فَمَا الدَّلِیلُ عَلَیْهِ؟ قَالَ أَبُو الْحَسَنِ:
إِنِّی لَمَّا نَظَرْتُ إِلَى جَسَدِی فَلَمْ یُمْكِنِّی فِیهِ زِیَادَةٌ وَ لَا نُقْصَانٌ فِی الْعَرْضِ وَ الطُّولِ وَ دَفْعِ الْمَكَارِهِ عَنْهُ وَ جَرِّ الْمَنْفَعَةِ إِلَیْهِ عَلِمْتُ أَنَّ لِهَذَا الْبُنْیَانِ بَانِیاً فَأَقْرَرْتُ بِهِ...
( الإحتجاج على أهل اللجاج، ج2، ص: 397 )
ترچمه : زندیقی همراه با بر امام رضا (ع) وارد گردید. در آن لحظه امام تنها نبود بلکه چماعتی از مردم نزد ایشان بودند... زندیق پرسید: چه دلیلى بر وجود خدا هست؟ آن حضرت فرمودند:
وقتى به جسدم مىنگرم و مىبینم نمىتوانم در طول و عرض چیزى از آن كم كنم یا بر آن بیفزایم و سختىها را از آن دفع كنم و چیزى به سود آن انجام دهم، مىفهمم كه این ساختمان بناكنندهاى دارد و به او معتقد مىشوم...
5- وَ عَنْ هِشَامِ بْنِ الْحَكَمِ قَالَ: دَخَلَ ابْنُ أَبِی الْعَوْجَاءِ عَلَى الصَّادِقِ ع فَقَالَ لَهُ الصَّادِقُ ع:
یَا ابْنَ أَبِی الْعَوْجَاءِ أَنْتَ مَصْنُوعٌ أَمْ غَیْرُ مَصْنُوعٍ؟
قَالَ: لَسْتُ بِمَصْنُوعٍ.
فَقَالَ لَهُ الصَّادِقُ: فَلَوْ كُنْتَ مَصْنُوعاً كَیْفَ كُنْتَ؟
فَلَمْ یُحِرِ ابْنُ أَبِی الْعَوْجَاءِ جَوَاباً وَ قَامَ وَ خَرَج.
( الإحتجاج على أهل اللجاج / ج2 / 333 )
ترجمه : از هشام بن حكم گزارش شده كه گفت: روزى ابن أبى العوجاء بر امام صادق علیهالسّلام وارد شد؛ امام از او پرسید: اى ابن ابى العوجاء، آیا تو مخلوقى یا غیر مخلوق؟
گفت: مخلوق نیستم.
فرمود: اگر قرار بود مخلوق و مصنوع می بودى چگونه بودى؟
با شنیدن این سخن هر کاری کرد نتوانست جوابی بدهد بنابر این برخاست و رفت.
6 - عَنْ أَبِی الْحَسَنِ عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا ع أَنَّهُ دَخَلَ عَلَیْهِ رَجُلٌ فَقَالَ لَهُ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ ص: مَا الدَّلِیلُ عَلَى حُدُوثِ الْعَالَمِ؟
فَقَالَ: أَنْتَ لَمْ تَكُنْ ثُمَّ كُنْتَ وَ قَدْ عَلِمْتَ أَنَّكَ لَمْ تُكَوِّنْ نَفْسَكَ وَ لَا كَوَّنَكَ مَنْ هُوَ مِثْلُك
(عیون أخبار الرضا علیهالسلام / ج1 /ص 114 )
ترجمه : حسین بن خالد از حضرت على بن موسى الرضا (ع) روایت كردهاست كه مردى به آن حضرت وارد شد و عرض كرد:
یا ابن رسول اللَّه دلیل بر حدوث عالم چیست؟
فرمود: دلیل حدوث عالم ایناست كه تو نبودى و وجود پیدا كردى و حال اینكه می دانى كه نه خود خودت را موجود ساختهای و نه كسی مثل خودت تو را تكوین نموده.
همان گونه که ملاحظه کردید در تمام پاسخ های دستهی دوم روایات، به آفرینش بدن انسان و وجود خودش تذکار دادهشده لذا از آن تعبیر به آیات انفسی شد تا از این طریق فرد عاقل مکلف متفطن متفکر پی به وجود خالق بی همتا برده و زبان به اقرار وجود بی مثال او باز کند؛ همانگونه که دستهی اول روایات فقط در مورد عالم بیرونی نظر داشتند و دیدهی دل را به آفاق جهت میدادند. از این رو به آن ها آیات آفاقی گفتهشدهاست.
امید است که تدبر در این نوشتهی مختصر، ما را از هرگونه استدلال های خشک منطقی در مورد خالق هستی بی نیاز کند.
موفق باشید
مشاور :
آقای رحیمی
| پرسش :
دوشنبه 15/6/1389
| پاسخ :
دوشنبه 29/6/1389
|
|
سيکل
|
16
سال
|
سوالات قرآنی
| تعداد مشاهده:
3588 بار