کد:
774443
پرسش
با سلام- حدود 1سالی می شه که دچار افسردگی شدم.در اوج جوانی با اینکه تلاشمو در هر زمینه ای میکنم،ناکام می مانم.چه در کنکور ارشد و هر کنکوری مثل آزمون استخدامی،چه در یافتن کار و ...
خواهر کوچکترم زودتر از من ازدواج کرد و کاری خوب پیدا کرد.در هیچ زمینه ای به نتیجه نرسیدم.حتی در مواردی که دیگر کاری از دستم بر نمیاد و باید منتظر نتیجه تلاشم بمانم،هم احساس میکنم خدا کمکم نمیکند.کم کم احساس حسادت به اطرافیانم در من به وجود آمده.احساس می کنم اضافه هستم و مایه سر افکندگی اطرافیانم.چه کنم؟
پاسخ
سلام . دوست خوبم من احساس شما رو کاملا درک می کنم . ازدواج خواهر شما و اشتغال او در یک کار خوب می تونه احساس منفی رو در شما برانگیزه و شما رو به سمت بد شانسی، ب یارزشی و ... سوق بده . اما این اشتباهه. ما ادم ها باید بدونیم که هر کسی سرنوشت خاص خودش رو داره و در زندگی توسط وقایع و اتفاق های گوناگون امتحان شده به محک آمایش گذاشته شده و رشد می کنه. قرار نیست نحوه زندگی ما مثل خواهرمون باشه . ممکنه او در ظاهر شرایط مثبت تری داشته باشه اما مطمئن باش که همه امور به دست تدبیر و حکمت خداوندی اداره میشه . پس هرگز نمی توان ادعای پوچی و سرگردانی و ... نمود .
برخی افراد بنا به مصلحت برای هر چیزی توی زندگیشون باید تلاش زیادی بکنن. اما آیا می دونی این مسئله می تونه چه رشدی رو در شما به وجود بیاره / یقین پیدا کن که مورد نظر و عنایت خاص خدایی و از این نظر به خودت ببال. از تلاش دلسرد نشو . اگر معقولانه تلاش کنی و اشتباهات خود را بشناسی اینده خوب ی خواهی داشت . مطمئن باش که همراه هر سختی اسانی است . ما از غیب بی خبریم و باید به او توکل کنیم.
مشاور :
خانم کهتري
| پرسش :
سه شنبه 22/4/1389
| پاسخ :
جمعه 25/4/1389
|
|
ليسانس
|
25
سال
|
دیگر موضوعات
| تعداد مشاهده:
33 بار