کد:
752459
پرسش
سلام ،خسته نباشبد ممنون از پاسخ شما به سوال کد 752222
منظور شما از روایات چه نوع روایتی است؟ منگر آخرالزمان جیزی جز قیامت نیست ؟مگر انسان میتواند تعیین کند جه وقت و چه روز آخرالزمان است؟
اگر ممکن است به طور مفصل و قابل درک پاسخ دهید.
با تشکر
پاسخ
با عرض سلام
شكى نیست هر آغازى را انجام و هر شروعى را پایانى است جز ذات بىپایان خداوندى كه هم آغاز است و هم انجام. زمان نیز مانند تمام مخلوقات الاهى از این قاعده مستثنا نیست. روزگارى بر دنیا سپرى شده كه دیباچه زندگى دنیایى به شمار مىآید و زمانى نیز خواهد گذشت كه پایان این كتاب خواهد بود. برگههاى پایانى كتاب زندگى انسان در زمین «آخرالزمان» خوانده مىشود. «آخرالزمان» اصطلاحى است كه در فرهنگ اغلب ادیان بزرگ دنیا به چشم مىخورد و به ویژه در ادیان ابراهیمى از برجستگى و اهمیت خاص برخوردار است. این اصطلاح معمولًا به روزگار پایانى دنیا و رویدادهایى كه ممكن است در این بخش از زندگى دنیوى به وقوع پیوندد گفته مىشود و ادیان بزرگ درباره آن پیشگویىهایى كردهاند براى مثال در «انجیل» چنین آمده ست: «و این را بدان كه اوقات صعب در زمان آخر خواهد رسید زیرا كه خواهند بود مردم خود دوست و زر پرست و مغرور و متكبر و كفر گو و نافرمان والدین و حق ناشناس و بىدین و بىالفت و بىوفا و خبث كننده و بىپرهیز و بىحلم و با خوبان بىاعتنا و خائن و كم حوصله و عبوس كننده و عیش را بر خدا ترجیح مىدهند.» 1
قرآن مجید نیز در آیات فراوان به دوران آخرالزمان اشاره كرده است. در معارف ارزشمند اسلامى این اصطلاح در دومعناى كلى به كار رفته است:
1. مدت زمانى طولانى كه با ولادت پیامبر اسلام (ص) آغاز و با شروع رستاخیز بزرگ پایان مىیابد. از این رو آن پیامبر الاهى را پیامبر آخرالزمان نیز نامیدهاند.
2. مدت زمانى كه باولادت واپسین جانشین پیامبر اسلام (ص) حضرت مهدى (ع) آغاز مىشود، زمان غیبت و ظهور را در برگرفته، با شروع قیامت به انجام مىرسد.
روایات اهل بیت (ع) نشان مىدهد:
الف) با سپرى شدن این دوران بساط زندگى دنیوى برچیده مىشود و مرحلهاى جدید در نظام آفرینش آغاز مىگردد.
ب) آخرالزمان خود به دو مرحله كاملًا متفاوت تقسیم مىشود: دوران نخست كه انسان به مراحل پایانى انحطاط اخلاقى رسیده، فساد اخلاقى و ستم همه جوامع بشرى را فرا مىگیرد و واپسین امیدهاى بشرى به ناامیدى مىگراید و دوران دوم كه عصر تحقق وعدههاى الاهى به پیامبران و اولیاى خدا است و با قیام مصلح جهانى آغاز مىشود.
كلیات عقاید مربوط به آخرالزمان تقریباً از سوى همه فرقههاى بزرگ اسلام پذیرفته شده است ولى در خصوص وابستگى این تحولات به ظهور مهدى موعود و نیز هویت مهدى موعود اختلاف نظر وجود دارد. شیعیان دوازده امامى حضرت مهدى (ع) و حكومت جهانى او را حسن ختام حیات بشر در كره زمین و او را همان موعود امتها مىدانند. در نظر آنان، با ظهور حضرت مهدى (ع) برخى از ائمه و نیكان و صالحان و نیز بدان و تبهكاران تحت عنوان «رجعت» به دنیا باز مىگردند و زندگى دنیایى پایان مىیابد.
با گلگشتى در كلمات نورانى معصومان (ع) مىتوان واژههایى را كه بیانگر پیوند مهدویت و آخرالزمان است، یافت. این واژهها عبارت است از:
1. آخرالزمان (پایان زمان)
امام صادق (ع)، پیشواى ششم راستگویان، فرمود: «رسول گرامى اسلام (ص) به على (ع) فرمود: آیا تو را بشارت ندهم؟ آیا تو را خبر ندهم؟ عرض كرد: بله، یا رسول الله. آن حضرت فرمود: هم اینك جبرئیل نزد من بود و مرا خبر داد قائمى كه در آخرالزمان ظهور مىكند و زمین را پر از عدل و داد مىسازد- همان گونه كه از ظلم و جور آكنده شده- از نسل تو و از فرزندان حسین (ع) است.» 2
2. «لا تذهب الدنیا» (دنیا به پایان نرسد)
این تعبیر بیانگر حتمى بودن تحقق حوادثى است كه پس از آن ذكر مىشود. عبدالله بن مسعود مىگوید: رسول گرامى اسلام (ص) فرمود: «دنیا به پایان نرسد مگر این كه امت مرا مردى رهبرى كند كه از اهل بیت من است و به او مهدى گفته مىشود.»
و روشن است دنیا به پایان نمىرسد مگر این كه بخش پایانىاش (آخرالزمان) را پشت سرگذارد.
3. «لا تقوم الساعة» (قیامت برپا نمىشود)
پیامبر گرامى اسلام (ص) فرمود: «قیامت برپا نمىشود تا این كه قیام كنندهاى به حق از خاندان ما قیام كند و این هنگامى است كه خداوند به او اجازه فرماید و هر كس از او پیروى كند، نجات یابد و هر كس از او سرپیچد، هلاك خواهد شد.» 4
4. «لا تنقضى الایام» (روزها منقضى نگردد)
رسول خدا (ص) فرمود: «روزها منقضى نگردد تا این كه مردى از اهل بیت من
بر زمین حكومت كند كه همنام من است.» 5
5. «لو لم یبق من الدنیا الا یوم واحد» (اگر از دنیا بیش از یك روز باقى نماند)
امیرمؤمنان (ع) برفراز منبر در شهر كوفه چنین فرمود: «اگر از دنیا بیش از یك روز باقى نماند، خداوند آن روز را چنان طولانى خواهد كرد كه مردى از خاندانم برانگیخته شود.» 6
6. «عند انقطاع من الزمان» (در بخش پایانى زمان)
پیامبر اكرم (ص) فرمود: هنگام پایان زمان و آشكار شدن فتنهها، مردى هست كه به او مهدى گفته مىشود و بخشش بسیار دارد.» 7
نشانههاى آخرالزمان این محدوده زمانى نشانههایى دارد كه اصطلاحاً «علائم آخرالزمان» خوانده مىشود. علاوه بر اصطلاح رایج «علائم آخرالزمان» در فرهنگ مسلمانان اصطلاح مشابه دیگرى به نام «اشراط الساعه» وجود دارد. این اصطلاح كه بیشتر نزد اهل سنت رایج است، به نشانههاى وقوع قیامت اختصاص دارد ولى روایاتى كه ذیل این عنوان ذكر شده نشان مىدهد بسیارى از نشانههاى آن چون نشانههاى آخرالزمان است و مىتوان بسیارى از نشانههاى آخرالزمان را نشانههاى قیامت دانست.
همان گونه كه اشاره شد آخرالزمان به دو بخش متفاوت تقسیم مىشود. بر اساس روایات، بخش اول بسیار دشوار خواهد بود. بخشى از مشخصههاى این عصر عبارت است از:
1. گریز از دین
پیامبر گرامى اسلام (ص) ویژگىهاى انسانهاى این دوران را این گونه برشمرده است:
«زمانى بر مردم خواهد آمد كه درهمهاى آنها دینشان خواهد بود و همتشان شكمشان و قبلههاشان زنانشان. براى طلا و نقره ركوع و سجود به جاى مىآورند. آنها همواره در حیرت و مستى خواهند بود نه بر مذهب مسلمانىاند و نه بر مسلك نصرانى.» 8
2. دنیا پرستى
رسول خدا فرمود: «زمانى بر امت من مىآید كه در آن زمان درونهاى مردم پلید مىشود ولى ظواهرشان به طمع مال دنیا آراسته مىگردد به آنچه در پیشگاه خداوند است دل نمىبندند كارشان ریا و تظاهر است خوف از خدا به دلشان راه نیابد و خداوند آنها را به عذابى فراگیر دچار سازد.
آنها چون غریق خداوند را مىخوانند ولى خداوند دعایشان را مستجاب نمىكند.» 9
3. آزمایشهاى بزرگ
یكى دیگر از ویژگىهاى دوران آخرالزمان امتحاناتى است كه انسانها در این دوران پشت سر مىگذارند. با این آزمونها، مردم به دو گروه تقسیم مىشوند: موفقها و ناموفقها.
پیامبر اكرم (ص)، وقتى از چهرههاى موفق این دوران یاد مىكند، با شگفتى به على (ع) چنین مىفرماید: «اى على، بدان شگفت آورترین مردم درایمان و بزرگترین آنان در یقین مردمى هستند كه درآخرالزمان [با آن] كه پیامبر خود را ندیدند و از امام خود محجوبند، به نوشته كه خطى سیاه بر صفحهاى سپید است، ایمان مىآورند.» 10
امیرمؤمنان على (ع) نیز درباره نجات یافتگان این دوران مىفرماید: «و آن زمانى است كه از فتنهها نجات نمىیابد مگر مؤمنانى كه بىنام و نشانند. اگر در حضور باشند، شناخته نشوند و اگر غایب گردند، كسى سراغ آنها را نمىگیرد. آنها براى سیركنندگان در شب ظلمانى جامعهها چراغهاى هدایت و نشانههاى روشنند. نه مفسده جو هستند و نه فتنهانگیز. نه در پى اشاعه [فحشایند] و نه مردمى سفیه و لغو گو اینانند كه خداوند درهاى رحمتش را به سوىشان باز مىكند و سختىها و مشكلاتى را از آنها برطرف مىسازد.» 11
(1)(2)(3)(4)(5)(6)(7)(8)(9)(10)(11)
پىنوشت
(1): 1. كتاب مقدس، ترجمه فاضل خان همدانى، نامه دوم پولس حوارى به تیموثیوس، باب سوم.
(2) 2. غیبت نعمانى، ابن ابى زینب، ص 357.
(3) 3. كتاب الغیبة، شیخ طوسى، ص 182، ح 141.
(4) 4. عیون اخبار الرضا) ع (، شیخ صدوق، ج 2، ص 59.
(5) 5. بشارة المصطفى لشیعه المرتضى، طبرى آملى، ص 258.
(6) 6. كتاب الغیبة، ص 46.
(7) 7. كشف الغمة، اربلى، ج 3، ص 260.
(8) 8. مستدرك الوسائل، محدث نورى، ج 11، ص 379.
(9) 9. كافى، شیخ كلینى، ج 8، ص 306.
(10) 10. من لا یحضره الفقیه، شیخ صدوق، ج 4، ص 366.
(11) 11. نهج البلاغه، خطبه 103.
مشاور :
موسسه پرتو نور
| پرسش :
شنبه 28/1/1389
| پاسخ :
سه شنبه 31/1/1389
|
|
دبيرستان
|
16
سال
|
مهدويت
| تعداد مشاهده:
88 بار