• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
کد: 745499

پرسش

با عرض سلام لطفا تفسیر ایات 113 تا 117 سوره توبه را بگویید؟

پاسخ

با عرض سلام
(آیه 113)-
شأن نزول:
در مورد نزول این آیه و آیه بعد نقل شده است كه گروهى از مسلمانان به پیامبر اسلام مى‏گفتند: آیا براى پدران ما كه در عصر جاهلیت از دنیا رفتند طلب آمرزش نمى‏كنى؟ آیات مزبور نازل شد و به همه آنها اخطار كرد كه هیچ كس حق ندارد براى مشركان استغفار نماید.
تفسیر:
آیه، نخست با تعبیرى رسا و قاطع پیامبر صلّى اللّه علیه و آله و مؤمنان را از استغفار براى مشركان نهى مى‏كند و مى‏گوید: «شایسته نیست كه پیغمبر صلّى اللّه علیه و آله و افراد با ایمان براى مشركان طلب آمرزش كنند» (ما كانَ لِلنَّبِیِّ وَ الَّذِینَ آمَنُوا أَنْ یَسْتَغْفِرُوا لِلْمُشْرِكِینَ).
سپس براى تأكید و تعمیم اضافه مى‏كند: «حتى اگر از نزدیكانشان باشند» (وَ لَوْ كانُوا أُولِی قُرْبى‏).
بعدا دلیل این موضوع را ضمن جمله‏اى چنین توضیح مى‏دهد: «بعد از آن كه براى مسلمانان روشن شد كه مشركان اهل دوزخند» طلب آمرزش براى آنها معنى ندارد (مِنْ بَعْدِ ما تَبَیَّنَ لَهُمْ أَنَّهُمْ أَصْحابُ الْجَحِیمِ).
این كارى است بیهوده و آرزویى نابجا چرا كه مشرك به هیچ وجه قابل آمرزش نیست.
(آیه 114)- در این آیه به پاسخ این سؤال- كه اگر این كار ممنوع است چرا ابراهیم براى «آزر» استغفار كرد؟- پرداخته مى‏گوید: «و استغفار ابراهیم براى پدرش [عمویش آزر] به خاطر وعده‏اى بود كه به او داد، اما هنگامى كه براى او آشكار شد كه وى دشمن خداست از او بیزارى جست» و برایش استغفار نكرد (وَ ما كانَ اسْتِغْفارُ إِبْراهِیمَ لِأَبِیهِ إِلَّا عَنْ مَوْعِدَةٍ وَعَدَها إِیَّاهُ فَلَمَّا تَبَیَّنَ لَهُ أَنَّهُ عَدُوٌّ لِلَّهِ تَبَرَّأَ مِنْهُ)
.
در پایان آیه اضافه مى‏كند: «ابراهیم (كسى بود كه در پیشگاه خدا خاضع و از خشم و غضب پروردگار خائف و ترسان، و مردى بزرگوار و) مهربان و بردبار بود» (إِنَّ إِبْراهِیمَ لَأَوَّاهٌ حَلِیمٌ).
هر گونه پیوندى با دشمنان باید قطع شود:
از آیات متعددى از قرآن این موضوع به خوبى استفاده مى‏شود كه هرگونه پیوند و همبستگى خویشاوندى و غیر خویشاوندى باید تحت الشعاع پیوندهاى مكتبى قرار گیرد و این پیوند (ایمان به خدا و مبارزه با هرگونه شرك و بت پرستى) باید بر تمام روابط مسلمانان حاكم باشد، چرا كه این پیوند یك پیوند زیر بنایى و حاكم بر همه مقدرات اجتماعى آنهاست.
(آیه 115)-
شأن نزول:
گروهى از مسلمانان قبل از نزول فرائض و واجبات چشم از جهان بسته بودند، جمعى خدمت پیامبر صلّى اللّه علیه و آله آمدند و در باره سرنوشت آنها اظهار نگرانى كردند، و چنین مى‏پنداشتند كه آنها شاید گرفتار مجازات الهى به خاطر عدم انجام این فرائض باشند. آیه نازل شد و این موضوع را نفى كرد.
تفسیر:
مجازات پس از تبیین- این آیه اشاره به یك قانون كلى و عمومى است، كه عقل نیز آن را تأیید مى‏كند و آن این كه تكلیف و مسؤولیت همواره بعد از بیان احكام است، و این همان چیزى است كه در علم اصول از آن تعبیر به قاعده «قبح عقاب بلا بیان» مى‏شود.
لذا در آغاز مى‏فرماید: «چنین نبوده كه خداوند گروهى را پس از هدایت گمراه سازد تا این كه آنچه را كه باید از آن بپرهیزند براى آنها تبیین كند» (وَ ما كانَ اللَّهُ لِیُضِلَّ قَوْماً بَعْدَ إِذْ هَداهُمْ حَتَّى یُبَیِّنَ لَهُمْ ما یَتَّقُونَ).
و در پایان آیه مى‏فرماید: «خداوند به هر چیزى داناست» (إِنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَیْ‏ءٍ عَلِیمٌ).
یعنى علم و دانایى خداوند ایجاب مى‏كند كه تا چیزى را براى بندگان بیان نكرده است، كسى را در برابر آن مسؤول نداند و مؤاخذه نكند.
(آیه 116)- در این آیه روى این مسأله تكیه و تأكید مى‏كند كه: «حكومت آسمانها و زمین براى خداست» (إِنَّ اللَّهَ لَهُ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ).
و نظام حیات و مرگ نیز در كف قدرت اوست، اوست كه «زنده مى‏كند و مى‏میراند» (یُحْیِی وَ یُمِیتُ).
و بنابراین «هیچ ولىّ و سرپرست و یاورى جز خدا ندارید» (وَ ما لَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ وَلِیٍّ وَ لا نَصِیرٍ).
اشاره به این كه، شما نباید بر غیر او تكیه كنید، و بیگانگان از خدا را پناهگاه یا مورد علاقه خود قرار دهید، و پیوند محبت خویش را با این دشمنان خدا از طریق استغفار یا غیر آن بر قرار و محكم دارید.
(آیه 117)-
شأن نزول:
این آیه در مورد غزوه تبوك و مشكلات طاقت فرسایى كه به مسلمانان در این جنگ رسید نازل شده، این مشكلات به قدرى بود كه گروهى تصمیم به بازگشت گرفتند اما لطف و توفیق الهى شامل حالشان شد، و همچنان پابرجا ماندند.
تفسیر:
این آیه اشاره به شمول رحمت بى‏پایان پروردگار نسبت به پیامبر و مهاجرین و انصار در آن لحظات حساس كرده، مى‏گوید: «رحمت خدا شامل حال پیامبر صلّى اللّه علیه و آله و مهاجران و انصار، همانها كه در موقع شدت و سختى از او پیروى كردند، شد» (لَقَدْ تابَ اللَّهُ عَلَى النَّبِیِّ وَ الْمُهاجِرِینَ وَ الْأَنْصارِ الَّذِینَ اتَّبَعُوهُ فِی ساعَةِ الْعُسْرَةِ).
سپس اضافه مى‏كند: «این شمول رحمت الهى به هنگامى بود كه بر اثر شدت حوادث و فشار ناراحتیها نزدیك بود دلهاى گروهى از مسلمانان از جاده حق منحرف شود» و تصمیم به مراجعت از تبوك بگیرند (مِنْ بَعْدِ ما كادَ یَزِیغُ قُلُوبُ فَرِیقٍ مِنْهُمْ).
دگر بار تأكید مى‏كند كه «بعد از این ماجرا، خداوند رحمت خود را شامل حال آنها ساخت، و توبه آنها را پذیرفت، زیرا او نسبت به مؤمنان مهربان و رحیم است» (ثُمَّ تابَ عَلَیْهِمْ إِنَّهُ بِهِمْ رَؤُفٌ رَحِیمٌ).
برگزیده تفسیر نمونه، ج‏2، ص: 259
موفق باشید

مشاور : آقای رحیمی | پرسش : جمعه 21/12/1388 | پاسخ : يکشنبه 8/1/1389 | | دبيرستان | 16 سال | سوالات قرآنی | تعداد مشاهده: 67 بار

تگ ها :

UserName