کد:
736687
پرسش
با عرض سلا و خسته نباشید خدمت شما....
با توجه به آیه ی { لا اکراه فی الدین } در سوره ی مبارکه ی بقره چرا در یک جامعه ی اسلامی مانند ایران حجاب که یک امر شرعیست برای افراد جامعه اجباری می باشد؟ لطف کنید منو روشن کنید تا به انحراف کشیده نشم.
با تشکر از شما
پاسخ
با عرض سلام
از دیدگاه اسلام به مقتضاى آیه اول و آیات دیگر، آزادى عقیده پذیرفته است لیكن هم براساس براهین عقلى و هم به مقتضاى آیه 85 سوره آل عمران و آیات دیگر به این آزادى توأم با مسئولیت است و پیامدهاى آن گریبانگیر افراد است.
توضیح: آزادى عقیدتى مسئولانه انسان در اسلام.
در این خصوص چند دسته آیه وجود دارد:
1. آیاتى كه ایمان آوردن انسان را امرى اختیارى ذكر مىكنند، مانند «هیچ اكراه و اجبارى در دین وجود ندارد.» (بقره: 256 (و «اگر پروردگارت مىخواست همه آنها كه در زمین زندگى مىكنند، یكسره ایمان مىآوردند، اینك آیا تو مىخواهى مردم را وادار كنى كه مؤمن گردند.» (یونس: 99 )و «بر خداست كه راه راست را بنمایاند و برخى از راهها كژند و اگر مىخواست همه تان را یكسره (با زور) هدایت مىكرد.» (نحل: 9 (و نیز «بگو: حق از سوى پروردگارتان فرود آمده است، حال هر كه مىخواهد ایمان بیاورد و هر كه مىخواهد كفر بورزد.» (كهف: 29)
2. آیاتى كه كفار را توبیخ نموده، وعده عذاب الهى داده است و یا در سوره توبه و برخى آیات دیگر، مىفرماید: «هر كجا كه آنها را یافتید بكشید مانند: «واقتلوهم حیث ثقفتموهم» (بقره: 191، نسا: 91 (و یا «فخذوهم و اقتلوهم حیث وجدتموهم» (نسا: 89 (و نیز: «هر گاه ماههاى حرام به پایان رسید، هر جا مشركین را یافتید، بكشید و آنها را بگیرید و محاصره كنید و در هر كمینگاهى به كمین آنان بنشینید. پس اگر توبه كردند و نماز بر پا داشتند و زكوة دادند، آنان را رها سازید زیرا خداوند، بخشنده مهربان است.» (توبه: 5 (و نیز آیه جزیه (توبه: 29 (یا آیه شمشیر (توبه: 36 )
در جمع این آیات، نظرهاى مختلفى مطرح شده است از جمله این كه: الف) اسلام آزادى اندیشه را قبول دارد اما آزادى عقیدتى را به این معنى كه آزاد باشد هر عقیدهاى را بخواهد انتخاب كند، قبول ندارد. به این اعتقاد كه شرك و كفر، عقیده نیست، اوهام و خرافات است و عقیده به این معنا انعقاد اندیشه و اسارت آن است و قابل احترام نیست و نباید آزادى انعقاد فكر را با آزادى تفكر اشتباه گرفت. هر مكتبى كه به ایدئولوژى خود ایمان و اعتقاد و اعتمد داشته باشد، ناچار باید طرفدار آزادى اندیشه و آزادى تفكر باشد. به عكس، هر مكتبى كه ایمان واعتمادى به خود ندارد، جلو آزادى اندیشه و آزادى تفكر را مىگیرد.) 1 (استاد مطهرى اضافه مىنماید:
«شما كى در تاریخ عالم دیدهاید كه در مملكتى كه، همه مردمش احساسات مذهبى دارند، به غیر مذهبىها، آن اندازه آزادى بدهند كه بیایند در مسجد پیامبرصلى الله علیه وآله یا در مكه بنشینند و حرف خودشان را آن طور كه دلشان مىخواهد بزنند، خدا را انكار كنند، منكر پیامبرصلى الله علیه وآله شوند، نماز و حج و را رد كنند و بگویند ما اینها را قبول نداریم، اما معتقدان مذهب، با نهایت احترام با آنها برخورد كنند. در تاریخ اسلام از این نمونههاى درخشان فراوان مىبینیم. و به دلیل همین آزادىها بود كه اسلام توانست باقى بماند. اگر در صدر اسلام در جواب كسى كه مىآمد و مىگفت من خدا را قبول ندارم، مىگفتند بزنید و بكشید، امروز دیگر اسلامى وجود نداشت. اسلام به این دلیل باقى مانده كه با شجاعت و با صراحت با افكار مختلف مواجه شده است در آینده هم اسلام، فقط و فقط با مواجهه صریح و شجاعانه با عقاید و افكار مختلف است كه مىتواند به حیات خود ادامه بدهد. و من به جوانان طرفداران اسلام، هشدار مىدهم كه خیال نكنند راه حفظ نكنند راه حفظ معتقدات اسلامى، جلوگیرى از ابزار عقیده دیگران است. از اسلام فقط با یك نیرو مىشود پاسدارى كه در آن علم است، و آزادى دادن به افكار مختلف و مواجهه صریح و روشن با آنها».(2)
با توجه به این، بت پرستى احترامى ندارد و به بهانه این كه عقیده هر كس باید آزاد باشد، نمىتواند گفت: چون این بتها مورد احترام جمعیت كثیرى از مردم هستند، پس باید به آنها احترام بگذاریم. از نظر اسلام باین اغراى به جهل است، نه خدمت به آزادى. لذا حضرت ابراهیمعلیه السلام و نیز حضرت محمدصلى الله علیه وآله در ضمن فتح مكه، چون این بتها را عامل اسارت فكرى مردم مىدانستند، تمام آنها را در هم شكستند و مردم را واقعاً آزاد كردند.(3)
بنابراین از این دیدگاه اساس دعوت قرآن و انبیا بر توحید ویكتا پرستى استوار است و اگر دست از این شعار برداشته
و آزادى مردم را در انتخاب هرگونه عقیدهاى بپذیریم، دین را از اصل متلاشى كردهایم. بالاتر آنكه، مكتب اسلام با وجود لزوم اعتقاد به تمامى پیمبران وانبیاى عظام، تنها آیینى را مىپذیرد كه اسلام است. گرچه همه ادیان توحیدى از جانب خداوند مده و داراى هدفى واحدند، ولى در هر زمان تنها یك دین مقبول وجود داشته و در این زمان، دین مورد پذیرش خداوند را دین اسلام مىداند: «ان الدین عند اللَّه الاسلام» (آل عمران: 85 (. گرچه معناى اسلام همان تسلیم است ولى حقیقت تسلیم در هر زمانى شكل خاصى داشته و در این زمان شكل آن، مكتبى است كه به دست پیامبر خاتم پدید آمده است.(4)
ب) برخى از اندیشمندان بزرگ اسلامى نیز با انقسام آزادى به تكوینى و تشریعى مىنویسند: «انسان، گرچه تكویناً آزاد است، و در انتخاب و در انتخاب هیچ دینى مجبور نیست، لكن تشریعاً موظف است دین حق را بپذیرد. گرچه قرآن كریم، انسانها را تشویق مىكند كه سخنهاى گوناگون را بشنوند و سخن بهتر را برگزینند، اما در عین حال سخن بهتر را معرفى مىكند، و دست انسان را تشریعاً، در تعیین و تشخیص آن باز نمىگذارد. به عبارت دیگر قرآن كریم، در ضمن ارائه یك قیاس كلى مبنى بر آزادى در انتخاب سخن بهتر و آزادى عقیده به موجب «فبشّر عبادى الذین یستمعون القول فیتّبعون احسنه» (زمر: 18- 17 )، خود، صغراى قیاس یعنى «ماهیت سخن بهتر» و این كه مصداق این سخن بهتر چیست، را به موجب «و من احسن قولًا ممن دعا الى اللَّه و عمل صالحاً و قال إننى من المسلمین» (فصلت: 33 (بیان كرده است. پس انسانها، گرچه تكویناً در انتخاب دین آزادند، اما تشریعاً چنین نیست».(5)
به نظر ما آزادى در اسلام نه بر دو قسم، بلكه بر سه قسم است:
1. آزادى تكوینى (یا فلسفى) یعنى انسان در چارچوب فعالیتهاى ارادى خویش، طبیعتاً و در واقع خارجى آزاد است، صرف نظر از اینكه كارى متّصف به بد یا خوب، حرام یا مباح یا وجب و گردد و یا منع حقوقى داشته باشد یا نه، انسان توان انجام یا ترك كارى را دارد.
2. آزادى شرعى یعنى انسان از نظر شرع مقدس، در انجام یا ترك كارى آزاد باشد. به عبارت دیگر، انسان علاوه بر آنكه به لحاظ طبیعى و تكوینى در انجام یا ترك كارى آزاد است، به لحاظ شرعى نیز در این گزینش و انتخاب، آزاد باشد و مستحق عقاب و عذاب الهى نباشد. مفهوم این نوع آزادى، مشروعیت و جزاز شرعى همه گزینههاى آزاد و مجاز است.
3. آزادى حقوقى (قانوى) یعنى انسان علاوه بر آنكه به لحاظ طبیعى و فلسفى آزاد است، اما صرف نظر از آزادى یا ممنوعیت شرعى، از لحاظ قوانین و مقررات حاكم بر اجتماع نیز در انتخاب و اختیار یكى از چند كار آزادى باشد. لذا گرچه ممكن است شرعاً در پیشگاه الهى در انتخاب فلان رفتار یا اعتقاد خاصى مسئول باشد و آزاد نباشد، اما از جهت حقوقى، مجازات و عقاب دنیوى بر فعل یا اعتقاد او مترتّب نمىشود در واقع ضمانت اجراى دولتى ندارد.
به همین جهت به نظر ما گرچه انسان از لحاظ آفرینش و خلقت آزاد آفریده شده است (آزادى تكوینى)، اما این آزادى نعمتى است كه اگر از آن استفاده صحیح نشود، مورد باز خواست الهى قرار مىگیرد(6)و شرعاً در برابر انتخابهاى خود مسئول است، ولى با وجود این از جهت قانونى و حقوقى نمىتوان كسى را به واسطه كفر و شرك او، كشت یا تحت شكنجه قرار داد، چه این كه گرچه انتخاب كفر و شرك، شرعاً حرام است، لكن از جهت حقوقى، آزادى عقیدتى وجود دارد.
پى نوشت ها:
1 (پیرامون انقلاب اسلامى، 6- 14، 81- 82 آشنایى با قرآن، 221- 225/ 3 آزادى عقیده، 113- 123 تفسیر من وحى القرآن، 21/ 11.
2 (پیرامون انقلاب اسلامى، 81، 82.
3 (همان، 7- 9.
4 (آزادى عقیده، 123.
5 (فلسفه حقوق بشر، 189- 192.
6 (آیات 48 مائده، 2 ملك، 2 انسان، 4 و 12 و 85 آل عمران، 17 مزمل، 161 و 39 بقره.
مشاور :
آقای رحیمی
| پرسش :
پنج شنبه 15/11/1388
| پاسخ :
شنبه 24/11/1388
|
|
نا مشخص
|
20
سال
|
سوالات قرآنی
| تعداد مشاهده:
87 بار