• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
کد: 1237416

پرسش

با سلام فرزند اولم دختر 4 ساله میباشد و فرزند دومم پسر 3 ماهه است از زمان تولد فرزند دومم با فرزند اول مدارا و محبت کرده ام ولی از ابتدا دائم دستان برادرش را میگرفت و یواشکی میفشرد ولی الان دیگر علنا دستانش را میفشارد موقعی که خواب است جیغ میزند که برادرش را بیدارکند ویا دستانش را میگیرد که او را بیدار کند و در کل با اینکه دوستش دارد ولی او را اذیت میکند راه صحیح برای از بین بردن این رفتار دخترم چیست ؟

پاسخ

با سلام 
معمولا تولد بچه دوم واکنشهای بازگشتی یا احساسی در کودکان ایجاد میکند. درباره احساساتش با او حرف بزنید ، از نقاشی کمک بگیرید، به دقت به حرفهای فرزندتان گوش دهید .احساسش را با کلمه اهوم یا خب تصدیق کنید.بر روی احساسش اسمی بگذارید تا احساسات خود را کشف کند .( خیلی نا امید کنندس یا چقدر غمناکه این موضوع ... یا  پس تو حسابی دردت اومده . یا  تو حسابی عصبانی هستی  یا  این مسئله برات ناراحت کنندس.. از او بخواهید عمق یا وزن احساسش را بیان کند :  به نظر می آد الان اندازه یک هندونه گنده خشمگین هستی  یا  این خیلی میتونه وحشتناک باشه ...احساساتش را تفکیک کنید : به نظرم تو در مورد برادرت دو تا احساس متفاوت داری ، بعضی وقتها دوست داری باهاش بازی کنی ، بعضی وقتها دلت می خواد ازت دور باشه ..همدردی کنید :  می دونم چقدر دلت می خواس با برادرت بازی کنی  یا  الان خیلی دوست داشتی اون اسباب بازیت نشکسته بود...به طور خیالی آرزو هایش را بر آورده کنید : کاش می تونستیم مثل جادوگرا الان .....  یا  کاش یه سوپر مارکت تو خونه داشتیم ، اونوقت .... یا  تصور کن می تونستیم یه ماشین کنترلی بسازیم ... یا  بیا یه لیست آرزوها درست کنیم و آرزوهامونو توش بنویسیم . به او کمک کرنید تا نسبی بودن امور و احتمالات و اینکه در رخ دادن یک اتفاق چندین عامل با هم مرتبط هستند را بیاموزند . باید با صبر و حوصله به او بیاموزید تا کم کم دلایل موجه را درک کند و بداند که برای روی دادن یک واقعه علل زیادی باید وجود داشته باشد .
زمانهایی را به او اختصاص دهید ( بدون وجود خواهر یا برادر جدید) و حتی اگر لازم شد بچه جدید را ساعاتی به کسی بسپارید تا با او تنها باشید

مشاور : علی اصغر چگینی | پرسش : يکشنبه 15/9/1394 | پاسخ : شنبه 21/9/1394 | تربیت کودک | نا مشخص | 33 سال | شیوه های تربیتی | تعداد مشاهده: 59 بار

تگ ها : بچه دوم خواهر برادر

مشاوره های مرتبط

با سلام.کارمند و دارای یک دختر 5/4 ساله هستم باهوش وپر جنب و جوش ،عاطفی وتاحدودی توجه طلب است . سعی کرده ایم شرایط ایده آل و امکانات رفاهی و روحی او را تا حد ممکن فراهم کنیم.من و پدرش برای او از بازی و تفریح کم نگذاشته ایم .او را به مراکز تفریحی و شهربازی زیاد می بریم.اما روابط خانوادگی با اطرافیان به دلیل شاغل بودن و مشکلات فاامیل کم است چون آنها وقت ندارند و اغلب در شهرستان هستند و چون آخرین نوه فامیلها می باشد اساسا هم سنی ندارد.و به نظر می رسد او نیاز به همبازی دارد. مدتی است که به مهد نمی رود(6 ماه) چون مادربزرگش نزد ما آمده است .وقتی خسته از سر کار می آئیم ما را به بازی فرا می خواند ومجبور می کند با او بازی کنیم و کلافه می شویم.حالا من نگران تنهایی فرزندم از یک سو در سال های بعد به ویژه در دوران نوجوانی هستم که نیاز به گفتگو و درد دل با هم سن خود دارد از سوی دیگر با شرایط فعلی (بالا بودن سن من(41) و پدرش(50سال)- شاغل بودن و کسالت های موردی من از جمله میگرن و سختی هایی که در به تنهائی بزرگ کردن او داشتیم چون خانواده هایمان در شهرستان هستند) آنچنان همسرم را تحت تاثیر قرار داده که با بچه دوم مخالف است .اما خودم به خاطر دخترم حاضرم بار دیگر سختی را تحمل کنم.به نظر شما چه کار کنم.خیلی فکرم مشغول این موضوع است لطفا راهنمائی ام کنید.

با سلام مادر دو دختر 12 و 9 ساله هستم. دختر بزرگترم به شدت پرخاشگر و عصبی است. برای هر چیزی قشقرق به پا می کند و داوما به من و پدرش می گوید که شما دختر کوچکتر را بیشتر دوست دارید. در صورتی که فرزند کوچکتر امکانات کمتری هم دارد. با این حال یا دارد با خواهرش دعوا می کند و یا با من و یا پدرش. سر موضوعاتی بسیار جزیی . مثل جای نشستن در ماشین.

سلام علیکم
اینجانب دو فرزند دختر دارم. یکی کلاس هشتم و دیگری کلاس چهارم
متاسفانه در اکثر موارد روابط سردی بین دو فرزندم برقرار است
فرزند کوچکتر خیلی نسبت به خواهر بزرگترش حسودی می کند و اکثر مواقع، باهم گلاویز و دست به یقه می شوند .
مشکل مهمتر فرزند کوچک اختفای اشیاء متعلق به خواهر بزرگتر می باشد و بعد انکار آن ،تا اینکه با جدی شدن مشکل و تهدید وی بالاخره با عناوین مختلف جنس مفقودی پیدا می شود.
در بعضی مواقع دفتر و کتاب خواهر بزرگتر هم پاره می شود.
البته خواهر بزرگتر هم چندان بچه مثبت و معصومی نیست.
خواهشمند است راهنمایی بفرمایید تا با اینها چه کنیم.
ممنون
خدانگهدار

سلام من و خواهرم تنها فرزندان خانواده هستیم و من خیلی دوستش دارم ولی اون بخاطر محبتهای بیش ازحد مادرم الان باوجود12 سال سن خیلی لوسه وحتی دست به زن داره ومنو میزنه!!!من هیچ قدرتی تو خونه ندارم وحتی نمیتونم یه تشرساده بهش بزنم چون فوری مادرم عصبانی میشه سعی میکردم باکلام اونو باهمسن وسالاش مقایسه کنم و یا بهش بگم که تو دختر بدی هستی و من از اینجور دختری خوشم نمیاد تا یکم به خودش بیاد و رفتارشو درست کنه ولی بدتر شده و بیشتر از زور استفاده میکنه لطفا به من بگید من چکار کنم؟؟من هیچ قدرتی ندارم ولی اینطوری هم دیگه نمیتونم

من دختر11 ساله و پسر 5 ساله دارم که مدام با هم دعوا میکنند. دخترم با او لجبازی می کند و پسرم هم کتک کاری. من تا ظهر سرکارم و اکثر اوقات این دو در منزل تنها هستن و وقتی هم با هم به منزل پدرم ببرمشان مشکل دارن و پدر و مادرم هم می گویند هر کدوم از اون ها به تنهایی خوبند و با ما کاری ندارند. سر کوچکترین مساله به هم پرخاش می کنند. شوهرم اصلا هیچی نمی گوید و عقیده دارد خودشون باید مشکلشون را حل کنند من هم هرچه بگویم بی تاثیر است. لطفا من را راهنمایی کنید.

سلام .
خداوند یک دختر 16 ساله ، یک پسر 10 ساله و پسری 12 ماهه عنایت فرموده.
پسر و دخترم با هم خیلی دعوا می کنند.زمان هم هر چه می گذرد و بزرگتر می شوند کمتر شده ولی تمامی ندارد. حسادت نسبت به هم دارند.من و خانم هم تلاش می کنیم کم شود اما فایده ای ندارد.
به کتابخوانی علاقه زیادی دارند.اما خسته شده ام ازبس کتاب می خرم و یا کتابخانه می برمشان .
کتاب را یکروزه تمام می کنند.رمان و قصه دوست می دارند.برای کلاس رفتن تابستانه تنبلی می کنند.پشتکار برای یک کلاس ندارند.درسشان عالی است.از نظر نماز و ...هم از دستشان راضیم.به جز پاره ای مواقع با تربیت هم هستند.فقط با هم زیاد دعوا می کنند. از چند نفر اگاه پرسیده ام می گویند مقصر خودت هستی.ممنون از راهنمایی شما.

سلام
دختری دارم ده ساله که حدود یکی دو سالیه بسیار پرخاشگر شده مدام در خانه جر و بحث و درگیری لفظی با من و مادرش داره دو تا خواهر 4 و 1 ساله داره که با خواهر بزرگتر هم اکثرا درگیره وقتی صحبتی باهاش میکنیم مثل اینکه دعوا داشته باشه جواب میده برای هر چیزی باید جر و بحث کنه و هیچ چیزی رو قبول نمیکنه من و مادرش تا اونجایی که ممکن باشه سعی میکنیم باهاش اروم صحبت کنیم ولی فایده ای نداره لطفا راهنمایی بفرمایید.
با تشکر

سلام وخسته نباشید.
پسری دارم که امسال پیش دبستانی رو میگذرونه.جدیدا خیلی خودشو به من میچسبونه.اگه کنارش بشینم میاد روی پای من میشینه.اگه لباس باز بپوشم سرشو رو سینه من میزاره.گاهی بغلش میکنم میبوسمش وگاهی هم دعواش میکنم.گاهی حس میکنم کمبود محبت داره چون یه خواهر 4 ساله هم داره.گاهی دیگه کاراش کلافه کننده است.لطفا راهنمایی کنید

باسلام پسری دارم نه ساله من با پسرم خیلی مشکل دارم اصلا مرتب نیست تکالیفش رو انجام نمیده دیگه بهش نمیگم مشقتو بنویس متاسفانه معلمش هم اهمیت نمیده صبح با دردسر از خواب پا میشه از پیش دبستانی که بود با نازو نوازش میرفت گفتم بزرگ تر میشه درست میشه اما تا الان که کلاس سومه بازم همون جوریه بدتر شده با خواهر 6سالش اصلا سازگار نیس مدام دعوا دارن بهش میگم چرا خواهرت رو اذیت میکنی میگه کیف میکنم کلاس زبان میره اوایل علاقه داشت اما مدتیه بازم با دردسر میره علاقه زیادبه برنامه کودک داره اصلا دلش نمیخاد از خونه بره بیرون تبلت خریدیم با خواهرش دعوا میکرد ازش گرفتیم یه مدت پویا رو قطع کردیم میومد کامپیوتر بازی میکرد سی دی برنامه میزاشت نگا میکرد اصلا نمیفهمم چطور باهاش رفتار کنم بوسش میکنم باهاش بازی میکنم اما یه وقتایی رفتارهای داره که واقعا اعصابمو داغون میکنه خواهرشو روانی کرده خانواده شوهرم یه اخلاقای دارن که بچه ها رو اذیت میکنن دوست دارن گریه کنه جیغ بزنه الان زیاد رفت و امد نداریم اما تا پنج سالگی خونه مادر شوهر با جاریمون یه جا زندگی میکردیم زیاد رفت وامد میکردیم کارای مثل نیشخون گرفتن رو یادش دادن الان فقط نیشخون میگیره حتی موقعی که حالش خوبه تو رو خدا به دادم برسین موندم چطور باهاش رفتار کنم به خدا همه کار کردم ولی فایده نداشته میترسم تا چند ساله دیگه کنترلش از دستم در بره مشاور هم بردم هیچ راهی پیش پام نزاشت باباش خیلی خوبه از مامانشون بهتر خوش اخلاقه باهاشون بازی میکنه اما اصلا تربیتش با من یکی نیس تو رو به قران یه راهی بگین که بتونم کمی اخلاقشو درست کنم دعاتون میکنم

با سلام
در بیشتر مباحث جنجالی پسر 11ساله ام بامادرش كه اكثرا بر سر اذیت های داخل منزل كه با خواهر 7ساله اش دارد همیشه مقصرش كرده هر چند دخترم از سلاح جیغ یا گریه استفاده میكند و از طرفی هم خانمم عصبی بوده پس كلی جنجال بر سر پسرم میكند هر چند در شرایطی كه حق با پسرم بوده و من میخواهم جزییات اتفاق پیش آمده را كه منجر به نقض نظر خانمم میباشدتوضیح بدهم شاكی شده كه تو این و لوس و بی ادب كردی چون ازش طرفداری میكنی در صورتی كه سعی بر شكافتن اتفاقات حادث شده رو دارم بیشتر حساس شده و منجر به ناراحتی و حتی دعوای شبانه بطور خیلی طولانی مدت كشیده میشود .و بخاطر ضعیف بودن از نظر جسمانی و عدم ابراز مشكل بعلت اجازه ندادن مادرش اون هم عصبی شده
لطفا راهكاری برای حل مشكل فوق الذكر ارائه بفرمایید..
با تشكر

UserName