کد:
1209822
پرسش
سلام.فاطمه هستم.17 ساله،شمال تهران سکونت دارم.در خانواده سطح بالایی به دنیا اومدم.مذهبی هستم.پدر و مادرم وقتی ده ساله بودم جدا شدن.
ازدواجشوناشتباه بود حتی من خودم مشوق مادرم برای جدایی بودم.
ولی من هیچ وقت دعوایی ندیدم و اونطوری نیستم که تو روحیم تاثیر وحشتناک گذاشته باشه و به کمک قران و خدا تا حالا زندگی خیلی خوبی داشتم.
با مادرم زندگی میکنم. سوم راهنمایی بودم که بخاطر زمینه های قبلی به سمت حفظ یکساله قران رو آوردم. و از طریق قانونی که برای حفاظ وجود داره قادر به اخذ مدرک لیسانس شدم. دو زبان عربی و انگلیسیم کامله. درسم خوب بوده از ابتدا ولی از اول دبیرستان مدرسه نرفتم و برای حفظ قران و ... اقدام کردم و خداروشکر راضیم. بخاطر حضور فعالم در جامعه و شرایط مناسبم و همچنین زیبایی ظاهریم خیلی خواستگار داشتم و دارم. تا حالا با خواستگارای زیادی حرف زدم و ازاونایی نبودم که عیب رو کسی بذارم ، با اینکه خودم خوشگلم شرایط ظاهری طرف مقابل باعث ندید گرفتن خوبی هاش نشده هیچ وقت.
ولی به هر حال تا حالا به کسی نتونستم جواب مثبت بدم.
قبل از عید با یه نفر اشنا شدم که چند جلسه ای خواستگاری اومدن ولی به خاطر اینکه مادرم خیلی تو زحمت می افتادن و با موافقت اونا چند جلسه ای با حضور خانواده های طرفین بیرون رفتیم.
ولی جداگانه هنوز صحبت نکردیم.
این اقا پسر سه سال از بنده بزرگترن،
2 تا خواهر و 1 برادر ناتنی از مادرشون دارن که باهاشون ارتباط خوبی دارن.
فرزند اخر هستن و با مادرشون حدود 45 سال تفاوت سنی دارن.
ایشون هم با مادرشون دوتایی زندگی میکنن.
مادرشون همسر دوم پدرشون بوده و در حالی ازدواج کرده بوده که شوهر اولشون فوت کرده بوده و سه تا بچه داشته و اطلاعی از وجود همسر اولشون نداشته. بعد از اینکه اطلاع پیدا کرده، جدا شده. و این اقا پسر هم فرزنده خدا داد بوده.
اقا پسر تا حالا ارتباطی با پدرشون نداشته ولی با مادرشون خیلی رابطه قوی داره .
دانشجوعه و کامپیوتر میخونه ، وضع مالی خوبی دارن،
خونه و ماشین داره ولی هنوز شغل ثابت نداره.
البته اینا چندان برا من مهم نیست.
مهم این چند تا سوالیع که دارم و خواهش میکنم یه جواب خدا پسندانه بهم بدین :)
1_ مادر اقا پسر گفتن که نمیخوان با پسرو عروسشون زندگی کنن همونطور که با پسر اولشون زندگی نکردن.
ولی الان من احساس میکنم که پسر خیلی به مادرشون وابسطه هستن.
اگر که حالا به اختمال چند درصد اقا پسر خواستن با ایشون زندگی کنن با وجود اینکه همه شرایط از نظر ما و خانواده ها مناسبه ، شباهت های زیاد داریم روحیاتمون خیلی با هم میخونه و علاقه هم بینمون وجود داره
ایا درسته بخاطر این مورد رد کنم ؟
2_ من از نظر صحبت کردن خیلی از ایشون سطحم بالاتره بخاطر تعاملات اجتماعی زیادی که داشتم ، ایشون به نسبت من خجالتی و از نظر قدرت کلمات ضعیف تر هستن. این تو زندگی درست میشه؟
3_احتمالا از نظر مالی مستقل نیستن ولی خانوادشون کاملا تا اطلاع ثانوی و اتمام تحصیلشون تامینشون میکنن. مشکلی وجود نداره؟
پاسخ
باسلام
دوست عزیز شما در این مواردی که فرمودین نیاز هست که خودتان با شناخت اگاهانه تصمیم نهایی را بگیرید
منظور سوال اولتان مشخص نبود
اگر مادر ایشان در کل تمایلی به زندگی با شما ندارند چه مشکلی وجود دارد؟ وقتی خود ایشان پسرشان را به زندگی مستقل دعوت کنند که برای شما مشکلی ظاهرا بوجود نمی اید
د رمورد سوال دوم باید خدمتتان عرض کنم که شما باید با ویژگی های کنونی ایشان تصمیم به ازدواج بگیرید و نه به امید تغییرات در اینده
چون در این صورت اگر به هر دلیل این تغییرات صورت نگیرد شما در زندگی ممکن هست کمی ناامید و پشیمان شوید بنابراین هر تصمیمی که می خواهید بگیرید با قبول ویژگی های کنونیشان باشد
و در مورد سوال اخر : این کاملا بستگی به روحیات خودتان دارد
خوب مسلم است با توجه به سنی که شما و ایشان در ان تصمیم به ازدواج گرفته اید هنوز شرایط مطلوب مالی فراهم نیست و نیاز به مشارکت دو طرف برای ساختن یک زندگی مستقل داردر این صورت
اگر توانایی چنین صبر و همکاری را با ایشان د رمورد خودتان می بینید مشکلی نخواهد بود در غیر این صورت کمی بیشتر فکر کنید و شرایط را با توجه به توانمندی ها و ویژگی های خودتان بسنجید
موفق باشید
مشاور :
خانم ابوالحسنی
| پرسش :
جمعه 25/2/1394
| پاسخ :
سه شنبه 29/2/1394
|
|
ليسانس
|
17
سال
|
انتخاب همسر
| تعداد مشاهده:
218 بار
تگ ها :
ازدواج در سنین پایین و مسایل مالی
0