• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
کد: 1170176

پرسش

با سلام دوباره جناب آقای دکتر غریبی شما به من گفتید که نذارم کسی از بچه های کلاسمون بفهمه اما برای این مسئله یکم دیر شده و حداقل اینو میدونم که نصف بچه های کلاس ما قضیه منو میدونن امکان داره وقتی ترم جدید شروع بشه بقیه هم که نمیدونن متوجه بشن یا شایدم تا الان شدن
آقای دکتر من آدمی هستم که رفتار سنگینی در دانشگاه دارم تو رو خدا کمکم کنید حالا که بچه های کلاسمون میدونن شما میگین من چی جوری در کلاس رفتار کنم تا هم از چشم دختر مورد علاقم نیافتم و هم از نگاه های عجیب و غریب دیگر بچه ها رها بشم؟
البته بعد سه سال دیگه تازه لیسانسم رو میگیرم و بعد باید دو سال برای فوق لیسانس و دو سال هم برای دکترا بخونم آیا میتونم وقتی سه سال دیگه لیسانسم رو گرفتم پدر و مادرم رو راضی کنم که برام برن خواستگاری تا حداقل ما با هم نامزد کنیم؟

پاسخ

سلام دوست عزیز دوست گرامی اینکه شما رفتار سنگینی داشته باشید، در جلب نظر دختر مورد علاقه تان تأثیر زیادی دارد. حالا که اغلب دوستانتان این موضوع را می دانند، اگر در جایی به شما متلک گفتند، خیلی عکس العمل خاصی انجام ندهید. با آنها همراه نشوید و نخندید، لازم هم نیست که ابراز مخالفت خیلی شدید بکنید. بگذارید فضایی ایجاد شود که با اینکه برخی از این موضوع خبر دارند، به خودشان اجازه ندهند این موضوع را خیلی زیاد در مقابل شما مطرح کنند. البته بادتان باشد، پس از این مدت این خانم حق دارد، به شما جواب منفی بدهد. قرار نیست چون شما او را دوست دارید، او هم شما را دوست داشته باشد. در مورد آینده هم خیلی نگران نباشید. در موعد مقرر پدر و مادر ها و شما دو نفر به توافق لازم خواهید رسید. پدر و مادرها خوشبختی فرزندانشان را می خواهند و اگر مورد مناسبی وجود داشته باشد، با هم توافق می کنند. کاری که شما علاوه بر درس خواندن بایستی انجام دهید این است که یک یا دو کتاب درباره تفاوتهای زنان و مردان بخوانید. پیروز باشید

مشاور : آقای دکتر غریبی | پرسش : جمعه 7/6/1393 | پاسخ : شنبه 8/6/1393 | | ديپلم | 19 سال | انتخاب همسر | تعداد مشاهده: 167 بار

تگ ها : رابطه عاطفی دانشجو ازدواج

مشاوره های مرتبط

با سلام
من 28 سالمه و دانشجو هستم. در فروشگاهی شاگردی می‌کنم اما حقوقم کمه. قصد ازدواج دارم اما واقعاً نمی‌دانم زمانش رسیده یا نه. الان مشکلم این است که یه جوان تو سن از کجا بدونه آمادگی ازدواج داره یا نه و اینکه اصلاً میتونه نیازهای همسر آینده‌اش را برطرف کنه یا نه؟ لطفاً در این زمینه بنده راهنمایی بنمایید. اگر کتابی یا مرجعی در این زمینه موجود است پیشنهاد کنید.
با تشکر

سلام و عرض ادب خدمت مشاور گرامی.. من 23 سالم هست و دانشجوی کارشناسی ارشد و از خدمت سربازی هم معاف شدم و به لطف پدر گرامی از نظر مالی هم مثل خونه و ماشین و... مشکلی ندارم ! و خانواده ام دختر خوبی که خودم هم مورد پسندم می باشد برای ازدواج به من پیشنهاد داده اند. ولی دچار دغدغه شدم که چون خودم شغلی ندارم ازدواج موفقی نخواهم داشت و بعد از پیدا کردن شغل مناسب به فکر ازدواج کردن باشم و از طرفی هم اگر این کار را بکنم مورد خوبی که الان برای ازدواج دارم را از دست می دهم .. لطفا مرا راهنمایی کنید که چیکار کنم ... آیا اصلا در این سن وقت مناسبی برای ازدواج هست؟ ممنون

سلام
پسری 27 و مجرد و مذهبی هستم 2 سال پیش با خانمی عقد کردم اما بنا بر مشکلاتی که بینمون و اختلافات فرهنگی خانواده ها سر 5 ماه از هم به صورت توافقی جدا شدیم
الان برای ازدواج اقداماتی دارم سوالی که ذهنمم را مشغول کرده اینه که آن ازدواج ناموفق را چه زمانی بیان کنیم قبل از خواستگاری (توسط مادر با خانواده منتخب)؟ یا در جلسه اول گفتگو؟ یا در جلسات دوم، سوم؟
توسط چه کسی اولین بار این موضوع بیان شود؟
متشکرم

با سلام
من كارشناس ارشد گیاهان دارویی ام و سربازی ام تمام شده ولی كار مشخصی ندارم حدود 7 سال در مورد ازدواج كردن با والدینم اختلاف دارم و ایشان گفته اند تا كارت مشخص نشود ما یك قدم هم بر نمی داریم و شاید بهانه هایشان هم تغییر كند من حتی با یكی از دوستان پدرم هم برای واسطه گری صحبت كردم سوال من این است ایا خودم به تنهایی ازدواج كنم

باسلام، به خواستگاری دختری رفتم که متوجه شدم بخاطرجلب حمایت خانواده گفته یا این پسر یامن دیگر ازدواج نمی کنم (ازاین خانه میروم)، بعد از یک ماه از نامزدی ما وارددوره جدیدی از برخوردهای او شده ام، هنگامی که عصبانی میشود بسیارسنگین جواب مرا میدهد وهنگامی که اورا طبق اصطلاحی که به کاربرده: "نصیحت میکردم " به من درپیامک پاسخ داده: جایگاه خودت را بشناس ، من قرار است همسرتو باشم نه فرزندتو. پیش از چنین پاسخی به اوگفتم این حرف را فراموش کندوعذرخواهی کردم. احساس میکنم به زبان آوردن اشتباهات برایش مشکل است. او خودش میگوید میداند غرور دارد ونمی تواند ضمانتی بدهد که در آینده غرورش را ازبین ببرد و پیشتردرمکالماتش گفته بوداو درگذشته آدم غدی بوده است. او 27 سال سن دارد. میدانم من و خانواده ام برای او فرصتی عالی هستیم نسبت به دیگرخواستگارانش، اما به رویش نیاورده ام. ازاوخواستم چادرسرش کند و او پس از به خواب رفتن و یادآوری این موضوع که حاجت حسینی شدن را خودش در فاطمیه از خداخواسته است این مساله را پذیرفته. آیا مشاوران به صورت حضوری میتوانند نسبت به اصل بودن وقابل اطمینان بودن رفتار اوبمن اطمینان دهند یا خیر . دیشب پس از مکالمه تلفنی و پیامکی او نوشت: من و شما باهم تفاوت نداریم و ... اما بازامروز بیان میکند:من بین دوشخصیت احمد مانده ام.
این احساس که طرف مقابل ما دوشخصیته است درهردوما وجوددارد
من ازاین میترسم با آدمی روبرو شوم که مرا بازی دهد و ادای دختر خوب ، مهربان ، حرف گوش کن را دربیاورد ولی در عمل دختری مغرور و نامهربان باشد که تنها قصد داشته به من برسد. ضمن اینکه من با کاندید های دیگری روبرو هستم.


من قصد ازدواج دارم و با شناختی که از طایفه مادر و پدر خود دارم نمیتونم از این دو طایفه دختری رو انتخاب کنم میدونم مشکلات بسیار زیادی پیش میاد ...
با افراد غریبه هم خیلی سخته چون اصلا شناختی نداری ... میشه در باب انتخاب همسر .... و صحبت های قبل ازدوا ج راهنمایی کنید
و باید بگم واقعااحساس میکنم به یک همراه و شریک زندگی نیاز دارم ...
از طرفی هم مسائل اقتصادی مشک ساز شده و ما جوون ها اصلا نمیتونیم در موردش هم فکر کنیم پیشنهاد شما برای مشکلات اقتصادی چیه ما یعنی تا سن 30الی 40 سالگی صبر کنیم
یا دل رو بزنیم به دریا و ازدواج کنیم
و اگر چیزی لازم هست بفرمائید بدونم
چون شما ایمیل ندارید و من نمیدونم الان چیا بپرسم و چند تا سوال پاسخ داده میشه ؟
اگر ایمیل شما رو میشد داشته باشم خیلی خوب بود سوالتم رو راحت میپرسیدم

سلام یه دو ماهی میشه ک با یه دختر اونم تو دانشکدم اشنا شدم اون الکترونیک میخونه منم کامپیوتر در مورد خیلی چیزا ازش پرسیدم تقریبا فهمیدم چه جور شخصیتی داره و ازش خیلی خوشم اومده فکر میکنم واقعا همونیه ک با معیارو ملاکام میخوره هستش بعد وختی موضوع رو ب مامانم گفتم مامانم مخالفت کردو گفت اگه خاسته باشی زن غریبه بگیری پاتو تو خونه ی من نباید بذاری این مسئله رو چند بار گفتم همشم مامانم همینو میگه تو رو خدا راهنماییم کنید
ممنون

UserName