• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
کد: 1169410

پرسش

سلام.بتازگی بعد از یکسال عقدمتوجه شدم شوهرم هرچی که در خانه ما حتی در خلوت ما میگدرد باجزییات به خانوادش مخصوصا مادرش میگه.یا حتی طوری بیان میکند من مقصر دعوام .خانوادش جانب اونو میگیره.قبل از اینکه متوجه بشم این خصلتوداره بهش گفته بوذم اگه خانه مامرغ بوده یا تخم مرغ بود نرو خبر بری کن. یا بدگویی منو پیش منو خانوادمو پیش هیچکس نگو.ولی شوهرمن گوش نمیده .شوهر من اصولا کم حرفه حتی پیش من کم حرف میزنه من تعجبم از اینکه چطوری این چیزلارو میگه ب خانوادش.مشکلات من توزندگیم زیاده. بنظر شما با این مشکل شوهرم چیکار کنم.

پاسخ

سلام دوست عزیز با ایشون حسابی صحبت کنید و بهش بگید که اگر خبر بری بکنه ناخواسته رابطه شما با مادرش رو خراب می کنه و این توی بلند مدت باعث می شه رابطه خودش با مادرش خراب بشه. نامزد شما در این موارد ناپختگی می کنه. خودتون با آرامش و بدون دعوا باهاش صحبت کنید و بهش بگید که این خبر بری ها چقدر می تونه رابطه تون رو تخریب کنه. راه دیگه ای که دارید اینه که به یه مشاور مراجعه کنید تا او این حرفها رو بهش بزنه. تنها راه حل اینه که زمانهایی که حالتون خوبه و دعواتون نشده درباره این مسائل صحبت کنید. وقتی بحثی پیش می یاد اصلا بهش درباره این مسائل و این اخلاقی که داره سرکوفت نزنید. بذارید به شما اتکا کنه. این موضوعات در ابتدای رابطه بین زوجین گاهی رخ می ده. معمولا این رفتارها با گذر زمان کمتر می شه. البته به شرطی که شما مثل اون رفتارهای ناپخته انجام ندید. پیروز باشید

مشاور : آقای دکتر غریبی | پرسش : يکشنبه 2/6/1393 | پاسخ : چهارشنبه 5/6/1393 | | ليسانس | 24 سال | مشاوره پس از ازدواج | تعداد مشاهده: 530 بار

تگ ها : نامزد مادر شوهر شوهر گوشی

مشاوره های مرتبط

با سلام خدم شما مشاور احترام و سپاس فراوان
مشکل ایجاد رابط با نامزدم هست. رابط حساس گونه من و زود رنجی من.بنده با هر مسئله کوچکی ناراحت و ازرده خاطر میشم نه تنها برای همسرم حتی برای خودم به طور مثال از هر مشاجره کوچک ناراحت و به شدت احساس تنهایی میکنم. یکی از بزرگترین مشکلاتم ناراحتی همسرم هست زمانی که ایشون ناراحت هستند من به جایی اینکه آرامشان کنم از غم اون بیشتر ناراحت میشم و نمی تونم کاری کنم آقای دکتر , به گونه ای تسلط به اعصاب و ناراحتی خودم ندارم به جای آرامش, تشویش رو به بار میارم . به طور کلی بسیار زود رنج و ناراحت هستم آقای دکتر امکان شاد کردن نامزدم رو به سختی دارم و یا در کنارش بودن هنگام درد رو.لطفا کمکم کنید بسیار بسیار دارم شکنجه روحی میشم.یکی دیگه از مشکلاتم ارتباطیم اینکه زمانی که همسرم ناراحت و عصبی از موضوعی هست هر چی اصرار به گفتن و بررسی علت ناراحتی رو دارم ایشون حرفی نمی زنه و فقط میگه حوصله ندام حرف نزدن ایشون بد جوری من رو ناراحت میکنه و حس امین و راز دار بودن و اعتماد کردن رو از من میگیره نمی دونم چطور در موقع ناراحتی ازش بخوام واسم حرف بزنه آقای دکتر خواهش خواهش کمک کنید خیلی زندگیم دچار تشویش و اضطرابه...سپاس فراوان

سلام من 7 سال است که ازدواج کرده ام اما آن طور که باید با شوهرم احساس صمیمیت و نزدیکی نمی کنم شوهرم هم خیلی به مادرش وابسته است و من فکر می کنم جای من را در زندگی برای شوهرم پر کرده است به طوری که در همه کار از او نظر می خواهد و بیشتر وقتش را با او سپری می کند.من خیلی احساس تنهایی و بی کسی میکنم. خواهش می کنم به من بگویید چه طوری به شوهرم نزدیکتر و صمیمی تر شوم .ممنونم

UserName