• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 115
تعداد نظرات : 231
زمان آخرین مطلب : 5625روز قبل
خانواده
*من دوستت دارم.،این را از برگهای طلائی پاییز بپرس......من دوستت دارم.،این را از تمام لحظه های دلتنگی ام بپرس...من دوستت دارم.،این را از کوچه باغهای شهرتان بپرس...من دوستت دارم.،این را از تنهائی چشمانم بپرس...وقتی عاشقانه می گریست...،...من دوستت دارم.،این را قسم می خورم...به تمام شمع هایی که توی امام زاده روشن کردم...دلتنگت هستم...به ثانیه های زندگی تلخم قسم..........،!
دوشنبه 8/7/1387 - 1:14
خانواده

*مرا با سوز جان، بگذار و بگذر..

اسیر و ناتون، بگذار و بگذر.....

چو شمعی سوختم،از آتش عشق.

مرا آتش به جان، بگذار و بگذر..

دلی چون لاله، بی داغ غمت نیست.

بر این دل هم نشان، بگذار و بگذر..

مرا با یک جهان اندوه و افسوس...،

تو، ای نا مهربان، بگذار و بگذر.....!

                             ..........

 

دوشنبه 8/7/1387 - 0:55
محبت و عاطفه

*پاییز در سکوت شب،آرام آرام نجوا می کند...آری پاییز.....،

"برگ ریزان

را آغاز کرده است.

و این اولین صدای خش خش برگهای پاییزی.،. در زیر پای عابری تنها...

در لحظه ای از نیمه شب است...................! 

دوشنبه 8/7/1387 - 0:38
خانواده

*همراه با گریه های شبانه ام..سکوت می کنم،آرام اشک میریزم و سکوت می کنم،شاید دوباره در انتظار سرد من بازگرد................!

      ............................!!!............................. 

دوشنبه 8/7/1387 - 0:23
رويا و خيال
*گاهی وقتا چه قدر ساده عروسک می شیم...نه لبخند می زنیم،نه شکایت می کنیم،فقط احمقانه سکوت می کنیم..................!!!
شنبه 6/7/1387 - 9:45
موسيقي

*روی سکوی کنار پنجره، همه شب جای منه.

چند ورق کاغذ و یک دونه قلم، همیشه یار منه.

کاغذای خط خطی، از کنار در بازه پنجره....،

می پرن توی کوچه،سرحال از اینکه آزاد شدن.،

نمی دونن که اسیر دل سنگ باد شدن.......،

دیگه بیداریه شب عادتمه،همدم سکوت تنهایی من.،

تیک،تیک ساعتمه...تیک،تیک ساعتمه......

حالا من موندم و یک دونه ورق، که اونم از اسم تو سیاه می شه.،

همه چیم تو زندگی، آخرش به پای تو هدر می شه...

چشمونم فاصله رو، از پنجره دید می زنه...

دلم اسم تو رو فریاد می زنه........،

درای پنجره رو تا انتها باز می کنم......،

تو خیالم با تو پرواز می کنم........،

روی سکوی کنار پنجره همه شب جای منه....! 

شنبه 6/7/1387 - 9:34
رويا و خيال

نیمکت کهنه ی باغ.،.

خاطرات دورش را...

در اولین باران زمستانی.،.

از ذهن پاک کرده است...

خاطره ی شعرهایی را که هرگز نسروده بودم...

خاطره ی آوازهایی را که هرگز نخوانده بودی.......، 

                                !.......حسین پناهی.......! 

جمعه 5/7/1387 - 17:19
رويا و خيال

*شب در چشمان من است،...

به سیاهی چشم های من نگاه کن.!

روز در چشمان من است،...

به سفیدی چشم های من نگاه کن.،

شب و روز در چشمان من است...

به چشم های من نگاه کن.،

چشم اگر فرو بندم.،

جهان در تاریکی فرو خواهد رفت.......!

                             !.......حسین پناهی.......! 

جمعه 5/7/1387 - 16:19
رويا و خيال
شرط دل دادن، دل گرفتن است وگر نه یکی بی دل می مونه و یکی دو دل.....!
جمعه 5/7/1387 - 16:6
رويا و خيال
         *هی فلانی..!!..می دانی.؟ می گویند رسم زندگی چنین است... می آیند...می مانند...عادت می دهند...و می روند...و تو،در خود می مانی و تو تنها می مانی...راستی نگفتی رسم تو نیز چنین است...مثل همه ی فلانی ها...!!!؟؟؟...
جمعه 5/7/1387 - 16:0
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته