میگویند که تنهایی رازی دارد که پی بردن به ان یافتن گنج بزرگی است!
این جمله درست است اما نه برای من که از اول عمر تنها هستم

سخت است هنگام وداع ....
آنگاه كه درمی یابی چشمانی در حال عبور است...
پاره ای از وجود  تو را نیز همراه با خود میبرد...!!!

بهترین آهنگ زندگی من تپش قلب توست و قشنگترین روزم  روز دیدار توست.

پیر زنه به پیرمرده میگه: عزیزم! توی نودمین سالگرد ازدواجمون چی می خوای؟

پیر مرد میگه یک لحظه سکوت!

 

لیز خوردن توی زندگی بهانه ایست تا دست اونی رو که دوست داری محکم تر بگیری!

همیشه گریه نشانه ی ضعف نیست ، گاهی نشانه ی یک بخشش است ، گاهی یک فداکاری ، گاهی هم یک دروغ و گاهی هم نمایانگر عظمت یک عشق ...

کنار هر قطره ی اشکم هزار خاطره دفن

اینقدر خاطره داریم که گویی قدر یک قرن

گلو میسوزه از عشقت عشقی که مثل زهر

ولی بی عشق تو هر دم خنده با لبهای من قهر

درسته با منی اما به این بودن نیازارم

تو که حتی با چشماتم نمیگی آه دوست دارم

اگه گفتی دوست دارم فقط بازی لبهات بود

و گرنه رنگ خودخواهی نشسته توی چشمات بود

هرچی عشق توی دنیا من میخواستم مال ما شه

اما تو هیچوقت نذاشتی بینمون قصه نباشه

فکر میکردم با یه بوسه با تو هم خونه میمونم

نمیدونستم نمیشه آخه بی تو نمیتونم

گله میکنم من از تو, از تو که اینهمه بیرحمی

هزار بار مردم از عشقت, تو که هیچ وقت نمیفهمی

گله میکنم من از تو,  از تو که اینهمه بیرحمی

هزار بار مردم از عشقت تو که هیچوقت نمیفهمی

چشام همزاد اشک و خون دلم همسایه ی آه

زمونه گرگ و عشق تو شبیه مکر روباهه

شدم چوپان ساده لوح, کنار گله ی احساس

چه رسمی داره این گله سر چنگال گرگ دعوا ست

اینقدر خواستنی هستی که این گله نمیفهمه

اگه لبخند به لب داری دلت از سنگ و بیرحمه

ببخش خوبم اگه این عشق حیله ی تو رو, رو کرد

نفرین به دل ساده که به چنگال تو خون کرد

هر چی عشق توی دنیا من میخواستم مال ماشه

اما تو هیچوقت نذاشتی بینمون قصه نباشه

فکر میکردم با یه بوسه با تو همخونه میمونم

نمیدونستم نمیشه آخه بی تو نمیتونم

گله میکنم من از تو, از تو که اینهمه بیرحمی

هزار بار مردم از عشقت ولی هیچوقت نمیفهمی

گله میکنم من از تو, از تو که اینهمه بیرحمی

هزار بار مردم از عشقت ولی هیچوقت نمیفهمی

هر چی عشق توی دنیا من میخواستم مال ماشه

اما تو هیچوقت نذاشتی بینمون قصه نباشه

فکر میکردم با یه بوسه با تو همخونه میمونم

نمیدونستم نمیشه آخه بی تو نمیتونم

گله میکنم من از تو,  از تو که اینهمه بیرحمی

هزار بار مردم از عشقت تو که هیچوقت نمیفهمی

گله میکنم من از تو,  از تو که اینهمه بیرحمی

هزار بار مردم از عشقت تو که هیچوقت نمیفهمی

 

 

 دکتر شریعتی میگه وقتی نمیتونی فریاد بزنی ناله نکن!!خاموش باش قرن ها نالیدن به کجا انجامید؟؟ تو محکومی به زندگی کردن تا شاهد مرگ آرزوهای خودت باشی!

خدا جون سلام...چی؟؟؟ آره منم همون بنده ی گناهکارت که صد بار توبه کرد و سر توبه اش نموند...آره منم همون بنده ات....نمیدونم هنوز منو یادته یا نه؟؟؟؟ دیروز رفته بودم سراغ آلبوم بچگیام...عکسامو وقتی دیدم کلی گریه کردم...همش میگفتم کاشکی دوباره بچه بشم....یکی از پیچیدگی آدما همینه...وقتی بچه ایم میگیم غذا بخوریم تا بزرگ بشیم و بریم مدرسه...وقتی بزرگ میشیم آرزوی بچه شدن داریم....خدا جون کاشکی میشد دل منم دوباره مثل زمان بچگیم پاک بشه...کاشکی میتونستم مثل زمان بچگیم از ته دل بخندم...انگار فقط از بچگی گریه هامو دارم..........!!!!!!!!

شبی تاریک و پر از سکوت در اتاقم تنهاتر از همیشه... ناامید از فردایی روشن... بازم نقش چشمات در خیالم... تنها جایی که با همه بی قراریهام احساس آرامش میکنم... خاطرات با تو بودن در حال رفت وآمد در ذهنم هستن... هنوز چشم به راهتم دیونه... آخه چرا این نفسام تلخه واسم؟ ای کاش زودتر از موعود مقررم فرشته مرگ مرا به کام خویش می گرفت و این روح خسته را به آسمونا میبرد...