پرده دوم :اولین حضور در محضر باب الحوائج عباس علیه السلام
پس از رسیدن به درمانگاه و هتل الباقر (ع) در نزدیکی حرم حضرت عباس و شنیدن توصیه های مسوول هیئت پزشکی و صرف پذیرایی مختصر و تعیین محل اکان به سمت هتلهای محل اقامتمان رهسپار می شویم. گروهی به سمت نجف و چند نفر هم به کاظمین می روند. قرار است یه روز در هتل ضیوف الزهرا باشم و بعد به هدی الوالی بروم. وارد هتل ضیوف الزهرا می شوم و بعد از گرفتن یه دوش و غسل زیارت راهی حرم حضرت عباس می شوم.
"عادتم اینه که در حرم ائمه که وارد می شوم ابتدا بزرگان مدفون کنار حضرات رو زیارت می کنم یعنی مثلا به مشهد الرضا که میرم ول باید قبور بزرگانی مثل شیخ بهایی و علامه جعفر، شیخ حر عاملی رو زیارت کنم و ایشان رو واسطه حضور در محضر ائمه کنم.
بر اساس همین عادت و اعتقاد اول به محضر ابالفضل العباس می روم.
نمای حرم و بارگاه حضرت اباالفضل از سمت قبله بسیار دیدنی و بهجت انگیزه.
اینجا روضه نمیخواد. فقط کافیه نواهای قدمی رو که تو ذهنت از عزاداریها مونده رو بیاد بیاری: "شه باوفا ابالفضل" یا " سقای حسین سید و سالار نیامد ..." ناخودآگاه اشک تو چشام جمع میشه. مقابل درب ورودی حرم ایستادم. از اینجا ضریح طهر پیداست. هنوز وارد حرم نشده ام. در برابر ادب و بزرگواری ابالفضل نمی توانم قدمی بردارم. ناخودآگاه به حالت دوزانو می نشینم و اشک می ریزم. چند دقیقه ای می نشینم تا آرام شوم. با رخساری پر از اشک بلند می شوم و آرام و با طمانینه به سمت داخل می روم.
به این فکر می کنم که: اینجا جایی است که هر سال برای صاحبانش سیاه می پوشی و بدون هیچ محرک خاصی دلت منتظر محرم است تا عرض ادب به ایشان کنی.
انگار دارم خواب می بینم ولی چه خواب چه بیداری، خلوتی دلنشین است. خدایا شکرت!
با ما بمونید