ادامه مقاله موانع کارآفرینی زنان :
موانع سازمانی : با آنکه اين دسته از موانع برای کليه کارآفرينان اعم از زن و مرد می تواند مطرح باشد ، اما برای زنان به دليل سهم حضور کمتر آنان در عرصه های اقتصادی به ويژه در ايجاد کسب و کار و مشاغل مديريتی مشهودتر است .
به طور کلی زنان کارآفرين مورد مطالعه در محيط سازمانیخود با چهار مانع کمبود منابع مالی ، فيزيکی( امکانات نرم افزاری و سخت افزاری ) ،فروش و منابع انسانی مواجه بوده اند . از نظر منابع مالی مشکلاتی هم چون فقدان يا کمبود سرمايه ، طولانی بودن فرايند دريافت وام وسهل الوصول نبودن تسهيلات بانکی بر سر راه آنان قرار داشته است .
موانع بازاريابی و فروش کارآفرينان مورد مطالعه عموماً در عدم شناخت کافی آنان نسبت به چگونگی ورود به بازار ، توسعه حضور در بازارهای هدف ،نبود سيستم های حمايتی دستگاههای سياستگذار و فقدان مشاور و راهنما خلاصه می شود .
مهمترين موانع مطرح شده در زمينه مديريت منابع انسانی ناباوری نسبت به توانائی زنان است در برخی موارد کارکنان آنان بدليل نگرش منفی به زن و مديريت وی بويژه در مقطع ايجاد کسب و کار مشکلاتی برای آنان ايجاد می کردند که در ادامه با مديريت عاطفی آنان کاهش و يا محو گرديده است .
عموم زنان کارآفرين مورد مطالعه ، در فضای کسب و کار خود محيطی عاطفی ايجاد کردهاند . اين شيوه سبب شده است که کارکنان از احساس صميميت و محبت و در عين جديت در محيط کار برخوردار باشند . برخوردهای آنان با کارکنان خود با انتقال احساس مادرانه و خواهرانه توام است . اين سبک از برخورد به عنوان اهرم تقويت کننده روابط درون سازمانی عمل می کند .
موانع محيطی : کارآفرينان مورد مطالعه با موانع محيطی نيز مواجه بوده اند اين موانع متأثر از محيط فرهنگی ، سياسی و اقتصادی میباشد . موانعی که صرفاً با کوشش فردی آنان قابل رفع نيست بلکه نيازمند اصلاحات و تحولات تدريجی ارزش آفرين در محيط است . به عبارتی نيازمند نوعی فرهنگ سازی است .
نگرش منفی به نقش اجتماعی زن و ارائه تعريفی مشخص از او و محصور نمودن وظايفش در امور خانه داری ، همسر داری و بچه داری ، دلايل اوليه ای است که موجب برخوردها، مخالفت ها و ممانعت های حضور اجتماعی زن می شود . آن هنگام که يک زن در متن اين سنت های ريشه ای به کارآفرينی دست می زند ، به طور طبيعی عکس العمل ها شدت بيشتری پيدا می کند .
کار آفرينان مورد مطالعه در اغلب موارد به ويژه آنها که از نظر موقعيت زمانی و مکانی در محدوديت های زيادی به سر برده اند و يا در حرفه هائی مغاير با پذيرش عمومی جامعه کارآفرين شدهاند ، فشار زيادی را از سوی محيط خود پذيرا گشته اند و با عکس العمل های متعدد در شروع کسب و کار در قالب مضامينی هم چون « زن را چه به اين حرف ها » مواجه بودند .
از جمله ديگر زنان کارآفرين فردی است که در روستائی در استان خراسان توانسته است با ايجاد يک تعاونی و فعاليت های اقتصادی از جمله کشاورزی و دامداری ۱۴ روستا را به صورت شبکه به يکديگر وصل و برای ۶۰۰ نفر از زنان روستاهای مزبور شغل ايجاد نمايد. او نقش اصلی را در سازندگی روستا به خود اختصاص داده به طوريکه برای اتصال برق روستا، اتصال مخابرات ، آسفالت روستا ، تأسيس نانوائی و زمينههای ديگری در توسعه و عمران روستا اقدام نمود و نسبت به اجرای آنها نيز موفق گرديد.
او علاقمند بود تا روستا را از حالت خاکی خارج سازد و به همين دليل با ادارات مربوطه وارد مذاکره و مکاتبه شد . برای جا انداختن موضوع مجبور شد امضاء های اهالی روستا بويژه مالکين را که عموماً مرد بودند ، برای مسئولين جمع کند . به هنگام جمع آوری امضاء ها برای برخی از مردان روستا سخت بود که يک زن به چنين اقدامی دست زده و حتی برخی مطرح می کردند که «برای ما مرگ بهتر است تا اينکه دنبال امضاء يک زن برويم» ! اما او سعی می کرد برخوردهای آنان را برروی خود نياورد و با آنان وارد مذاکره شد و فوايد اين اقدام را برای متقاعد ساختن آنان تشريح می کرد .
برخی از سازمان ها و موسسات اقتصادی – اجتماعی مرتبط باکسب و کار آنان ، نيز تحت تاثير همين نگرش برخورد می کردند . اين برخوردها يا به صورت مستقيم و اظهار نظر منفی در مقابل ابتکارها و نوآوريها بروز پيدا می کند و يا به صورت تاخير در ايجاد و توسعه کسب وکار و عدم ارائه امکانات لازم و برخورد بی تفاوت با موضوع نمايان شده است . برای برخی از مسئولين اين سازمان ها بويژه در شروع بسيار سنگين بود که يک زن به طور مستقل وجدا از چتر حمايتی يک مرد بتواند با ابتکار عمل و خلق ايده نو ، کسب و کار جديدی تأسيس نمايد .
زن کارآفرين ديگری که مديريت يک شرکت تابلوسازی برق را به عهده دارد، يکی از سازندگان تراز اول تابلوهای توزيع نيرو درايران است. علاوه بر آن تا کنون نسبت به تشکيل چهار شرکت بازرگانی نيز اقدام نموده ، يکبار که با يکی از مديران يکی از دستگاههای عمومی به منظور انجام عمليات بازاريابی ديدار داشت ، مدير مربوطه با او با لحن بدی برخورد کرد به طوريکه با لفظ «تو» به او گفت « مگر زن هم می فهمد تابلوی برق چيست » او عنوان می کند که همواره برخوردهايش آرام بود چون معتقد بود که می تواند موفقيت خود را ثابت کند .
علاوه بر آن اصولاً قوانين و ضوابطی برای تشويق و حمايت از کارآفرينان وجود ندارد تاکارآفرينان با استفاده از آن بتوانند کسب و کارخود را توسعه بخشند .
بررسی ها نشان می دهد که زنان کارآفرين مورد مطالعه برای کاهش تأثيرات اين موانع از راههای مختلفی وارد شده اند از جمله نسبت به جلب اعتماد عمومی ، استفاده از مهارت های ارتباطی، رعايت ضوابط و قوانين جاری و توسعه روابط اجتماعی اقدام نموده اند .
آنچه اهميت دارد آن است که کارآفرينان مورد مطالعه عليرغم محدوديتهای مورد اشاره خلاقانه توانستهاند از سد موانع عبور کنند و مسير کارآفرينی خويش را هموارسازند.
فرايند توسعه ظرفيت آنان از چند منظر قابل تأمل است :
نخست آنکه موانع و محدوديتهای اجتماعی را هرچند که تلخ و ناگوار باشد بهعنوان واقعيتی اجتماعی پنداشتهاند . بههمين دليل انگيزه و همت رفع آنان را ازطريق مدارا و گفتگو و صبر آگاهانه دارند و در اين مسير به تغيير ذهنيتها و نگرشها معتقدند . آنان بهراحتی حاضر نبودهاند با برخوردهای هيجانی و عصبيت در مقابل مقاومتهای ديگران «ساختههای خود را تخريب کنند» چراکه عزم خود را نه تنها برای فعال ماندن که برای توسعه در مسير کارآفرينی جزم کردهاند . و در اين راه پشتکار وصف ناشدنی داشتهاند . با تکيه بر همين نگرش و ويژگی است که همواره چهرهای اميدوار و اميدبخش از خود ظاهر میسازند وخود را نيز برای مقابه با وقايع و حوادث آتی مهيا میسازند تا از اين طريق قدرت مهار آينده را بهدست آورند.
دومآنکه در مسير توسعه کسب و کار خود صرفاً به نيت کسب منافع شخصی انگيزه حرکت ندارند هرچند ممکن است انگيزه اوليه آنان در ورود به عرصه کارآفرينی چنين باشد. آنان همراه با توسعه ايدههای خلاق خويش ، خود نيز توسعه میيابند و در اين راستا بهتدريج بهعنوان سرمايهای اجتماعی مطرح میشوند.به عبارتی نقش مربی و مروج و مولد را در جامعه به خود میگيرند و با ارتقاء هويت اجتماعی خويش الگو و نمونه در زايش و پويش و پرورش برای همگان میباشند .
سوم آنکه آهنگ حرکت خويش را نه در بستر حمايتی و اتکا به غير که در ظرف توانمنديها و قابليت های خويش تنظيم میکنند . به همين دليل هيچگاه به بهای در دسترس نبودن منابع و امکانات متوقف نمی شوند، هر چند که حيات کسب و کارشان تهديد شود . آنان در اين مسير خود ياری و همياری را فرا گرفته و توانسته اند از اين طريق موفقيت خود را اثبات نمايند و در پس آن ديگران را به سوی خويش متوجه سازند و اعتبار حرفه ای در صنعت و صنف خود کسب نمايند . تکثير اين چهره ها اثرات فراوانی نه تنها در عرصه اقتصادی که در عرصه اجتماعی و سياسی نيز به جای می گذارد .
در همين راستا تجمع آنان در قالب نهادی مدنی ضرورت می يابد و شماری چند از آنان نيز اينک در پی آن هستند که در تحقق اين امر همت گمارند و شبکه زنان کارآفرين را در ايران سامان بخشند و در گام بعد اين پيوند را با ساير کارآفرينان گسترش دهند.
---------------------------
مدیر انجمن زنان