هنر نقاشی در مکتب تبریز
با تسلط ایلخانیان مغول بر ایران، مرکزیت هنرى به ترتیب به سلطانیه، مراغه و تبریز منتقل شد. در این زمان، خواجه رشیدالدین فضلالله همدانی، وزیر غازان و اُلجاتیو، شهرکى بهنام رَبع رشیدى با کارگاههاى منظم و بناهاى زیبا در نزدیک تبریز برپا نمود و هنرمندان ایرانى و خارجى و محققان را در آنجا گرد آورد. به این ترتیب مجموعهٔ عظیم جامعالتواریخ تکوین یافت که از نسخههاى متعدد آن فقط بخشهاى ناقصى در دست است. رشیدالدین،جامع التواریخ،مکتب ایلخانى ،کتابخانه دانشگاه ادینبورو،جلوس سلطان لهراسب در بلخ از محصولات دیگر کارگاهەاى تبریز، ”شاهنامه دموت“ است که نگارههاى آن توسط چند نقاش اجرا شده است و هم اکنون تنها چند تصویر پراکنده از آن باقى است. نگاره اى از نسخه شاهنامه دموت:زارى بر نعش اسکندر،تبریز،نیمه نخست سده هشتم هجرى قمرى روىهم رفته تأثیر سبک چینى در کنار نقاشى ایرانى کاملاً مشهود اس. در تصاویرى که به تاریخ چین و مغول مربوط هستند، تأثیر نقاشچینى آشکارتر است. در نگارههاى شاهنامهٔ دموت سنتهاى ایرانى و بینالنهرینى پیش از مغول با سنتهاى خاور دور آمیخته شدهاند. تصویرگران شاهنامه دموت تمایلى به نشان دادن حالات عاطفى انسان و تجسم حجم و عمق نشان مىدهند که در سنت نقاشى ایرانى بىسابقه است. شاهنامهٔ دموت را مىتوان نقطهٔ اوج پیشرفت نقاشى عهد ایلخانى دانست. تصاویر یک نسخهٔ مصور کلیله و دمنه نمونهٔ دیگرى از آثار مکتب تبریز است که در آن عناصر منظرهٔ طبیعى تنوع قابل ملاحظهاى یافتهاند. از نگارگران این دوره ”احمدِ موسی“، ”امیر دولتیار“، ”مولانا ولىالله“ و ”محمود بن محمدعلى توسى کاتب“ را مىتوان نام برد. در میانهٔ سده هشتم در پى استیلاى جلدیریان بر قلمرو ایلخانان، بغداد مجدداً به یک مرکز هنرى فعال تبدیل شد. اما مسلم است که نگارگران مکتب بغداد راه نقاشان تبریز را ادامه دادند. تصاویر نسخهٔ دیوان خواجوى کرمانى (۷۹۹ هـ.ق.) نتیجه نهایى این دوره است. یکى از این نگارهها، امضاى جنیدالسلطانى دارد که قدیمترین اثر مرقوم یک نقاش ایرانى است. اغلب مجالس این نسخه توسط جنید و یا دست کم تحت نظارت او اجرا شدهاند. بههرحال ثمرهٔ نهایى دوران متأخر ایلخانى در آثار جنید نقاش قابل جستجو مىباشد. کارهاى او را مىتوان جوهرهٔ اصلى دیدگاه هنرمند ایرانى دانست.
کل آیتم ها 1
سلامممنون دوست عزیزخوب بود