فوتبال سرگذشت جالبی دارد، چرا که تعداد بسیاری از تاریخ نویسان و مؤلفین ( بخصوص غربی ها) سعی کرده اند تا ثابت کنند فوبتال چه به طریق ابتدایی و اولیه، چه از نظر داشتن فوتبال دارای قوانین و رعایت اصول بازی، از کشور آنها آغاز شده و سپس به کشورهای دیگر رخنه کرده و رواج یافته است.
از آن جمله اند کشورهای فرانسه و ایتالیا که خود را " پدر فوتبال" دانسته و مقابل ایندو، کشور انگلستان است که به جهت تدوین قوانین و ثبت بازیها در قرن هجدهم، خود را والاتر و برتر از دیگران می داند.
بطور کلی نام اولیه بازی فوتبال" سوله" و یا" جیکودل کالسیو" بوده است. اما فوتبالی که بطور کاملاً صحیح با قوانین مدون آغاز گردید، از انگلستان سرچشمه گرفته است. اگر تاریخ ثبت سازمان فوتبال انگلستان را مطالعه کنیم سال 1863 را نشان می دهد. همچنین بعد از 25 سال یعنی در تاریخ 1888 فوتبال حرفه ای انگلستان فعالیت خود را آغاز کرد. این سوابق نشان دهنده وجود فوتبال مدرن در انگلستان قبل از سایر کشورهای اروپایی بحساب می آید.جالب است بدانیم بنا بنوشته " ب.ژیله" مولف" تاریخ ورزش جهان" پیدایش ورزش موازی با تاریخ تمدن بشر می باشد. بهمین دلیل جای تعجب نخواهد بود اگر گفته شود بازیهای اولیه در خاور دور بوجود آمده و بر اثر چنگهای بزرگ مانند جنگهای اسکندرمقدونی، این ورزش از خاور دور به خاور میانه منتقل شده وسپس جنگ ژولیوس سزار تمدن " گالو رومن" را به سرزمین " گل"( فرانسه فعلی) برده و با تشکیل بازیهای ورزشی که تجربه آن منجر به ریشه فوتبال فعلی گردید، نام بازی به " هارپاستوم" و بعدها به " سوله" یا " چوله" تغییر یافته و در سرزمین های مختلف باتلفظ های گوناگون بیان گردیده است.
برای آنکه شمایی از پیدایش و تکامل ورزش فوتبال داشته باشیم، تاریخ بسیاری را باید ورق زد. مستندترین نوشته در این زمینه از " کنفسیون" حکیم و فیلسوف معروف چین بوده است. در کتابی که از این معلم اخلاق باقی مانده از ورزش مخصوصی بنام" کونگ فوو" که در آن از سر و پا استفاده می شده نام برده شده است. از سوی دیگر در چین و در دوران امپراتوری " چانگ تی" ( 32 قبل از میلاد) یک نوع بخصوص فوتبال بازی می شد که بنام " تسو چو" معروف بود و بوسیله توپ چرمی ، وبا پا انجام می شده است. این بازی بقدری جالب و دوست داشتنی بوده است که شعرا و تاریخ نویسان آن عصر، نام فوتبالیست های بزرگ را در اشعار و حماسه های خود آورده و از آنان به عنوان قهرمانان ملی یاد کرده اند. در کشور ژاپن، و در همان عصر ورزش دیگری شبیه فوتبال برگزار می شده که بسیار مقدس و مورد احترام مردم بوده است.
در بازی هارپاستوم ابعاد زمین در مقایسه با بازی سوله کوچک تر بود ولی هدف هر بازی بردن توپ بانتهای خط طولی زمین قرار داشته است.
در ایتالیا از بازی هارپاستوم بازی دیگری بوجود آمد که بنام " جیکودل کالسیو" معروف شد و مورد توجه قرار گرفت تا جایی که در این بازی اشخاص سرشناس( اعیان و اشراف و حتی روحانیون کلیسا) نیز شرکت می کردند که ازجمله آنها می توان از " پاپ کلمنت" هفتم، " لئون" دهم و" اوربین" هفتم نام برد که در زمان خود قهرمانان فوتبال " فلورنتیسم " بودند.
در تاریخ 13 آوریل 1314 میلادی " ادوارد دوم" پادشاه انگلستان اعلامیه زیر را صادر و برگزاری فوتبال را منع کرد. متن اعلامیه چنین بود:
" چون سر و صدا و صدمات زیادی به علت خشونت مثل تنه زدن و هل دادن برای گرفتن توپ های بزرگ بوجود آمده از طرف شاه فرمان صادر شد که خداوند این خشونت را منع کرده است و مجازات آن با زندان همراه خواهد بود. این ورزش، در آینده فقط می تواند در شهر انجام گیرد."
یکبار دیگر در تاریخ 12 ژوئن1349 میلادی دستور داده شد که روزهای اعیاد ورزش تیرو کمال و پرتاب نیزه به جای بازی احمقانه فوتبال، انجام شود. ولی سرانجام به سال 1823 بود که بالاخره فوتبال به صورت ورزش رسمی و امروزی درآمد و به این ترتیب فوتبال خود را از بازی را گبی بالاتر کشید.
در مورد جدا شدن فوتبال از راگبی اتفاق جالبی رخ داد. بدین معنی که بازیکنی بنام" ویلیام الیس" توپی را که در دستش قرار داشت به جلو برده و توپ را در داخل دروازه پرتاب کرد. این عمل باعث صرو صدای فراوانی شد و بدنبال آن " الیس" شروع به تدوین مقررات فوتبال و راگبی را از یکدیگر جدا ساخت.
بعد از جدا شدن دو ورزش، فوتبال بامقررات مستقل در انگلستان به سرعت پیشرفت نمود و سازمان فوتبال انگلیس در سال 1863 تاسیس شد. با توسعه فوتبال در آن کشور فوتبال توسط ملوانان، سربازان، تجار، مهندسین، و حتی توسط کشیشان انگلیسی به خارج از انگلستان برده شد و مورد توجه مردم قرار گرفت.
بعد از انگلستان، دانمارک دومین کشوری بود که در اروپا دارای سازمان ملی فوتبال شد.
با اینکه ورزش در سطح وسیع و علمی، در بعضی از قاره های جهان شناسایی بین المللی نداشته است ولی فوتبال بر اثرعلاقه مردم بیش از صد سال است که جای خود را در اکثر کشورها باز کرده است
در قاره آفریقا، اولین سازمان ملی فوتبال در کشور آفریقای جنوبی تاسیس شد. ولی مصر جزو اولین کشورهایی بود که مسابقه بین المللی برگزار کرد. در تاریخ 1924، سه سال پس از تشکیل سازمان ملی فوتبال، مصر در بازیهای المپیک پاریس توانست مجارستان را شکست دهد.
مسابقات بین المللی فوتبال اروپا که فقط میان انگلستان و اسکاتلند و از سال 1872 انجام می شد، در اولین سال قرن بیستم مورد استقبال سایر کشورهای اروپایی قرار گرفت . با این وجود فدراسیون بین المللی فوتبال( فیفا) در سال 1904 توسط گروهی از سرشناسان فوتبال در پاریش تشکیل و به ثبت رسید.
20 روز قبل از تشکل رسمی فیفا فرانسه اولین مسابقه بین المللی خود را انجام داد. در این دیدارها هفت کشور تیم ملی خود را به بازی ها فرستادند در حالی که دارای سازمان ملی نبودند و کشورهای اسپانیا و دانمارک از فرستادن تیم ملی خودداری کردند. فیفا رفته رفته رشد کرد تا آنکه در سال 1938 دارای 51 عضو ملی شد و در سال 1950 این تعداد به 73 عضو و در سال 1982 تعداد آن به 146 کشور رسید.
هر کشور بر اساس طبیعت، آب و هوا، محیط جغرافیایی و فطرت مردم آن سرزمین دارای فلسفه خاص ورزشی خود می باشد. چون نداشتن فلسفه ورزشی در هر کشور نمی تواند پایه و اساس درستی برای ورزشی آن کشور باشد.
مثلاً در اروپا فلسفه ورزشی مردم شباهت زیادی به فلسفه ورزشی رم و یونان باستان دارد. و یا کشور خودمان ایران سوابق طولانی تری نسبت به رم و یونان در ورزش دارد. بطوری که طبق مستندات تاریخی دو هزار و پانصد سال سابقه فلسفی در ورزش دارد، تا آنجا که ضرب المثل پر مغز و بیاد ماندنی گواهی می دهد: عقل سالم در بدن سالم است، فلسفه ورزشی ایرانیان بوده است.
در نوشته های " شیلر" و " گوته" نویسندگان بزرگ آلمان ، سه جمله ذیل را می توان در فلسفه ورزشی بسیار موثر دانست:
1- هر انسانی دوست دارد بازی کند وبازی کردن جزئی از زندگی انسان می باشد.
به عنوان مثال: کودک دوست دارد با انگشت دست خود بازی کند. شما حتی در سن کهولت علاقه مند به ورزش هستید حتی اگر از نوع سبک آن را انتخاب کنید. بنابراین بازی کردن ( ورزش) جزئی از رشد انسان است و اگر انسان ورزش نکند رشد سالم و صحیح نخواهد داشت.
2- هر کس مطابق با شعور و ذهن خود بازی خاصی را انتخاب می کند. مثلاً، بعضی ها بازی گروهی توام با خشونت را دوست دارند. پس به فوتبال، یا بسکتبال، یا هندبال، ویا راگبی روی می آورند. و بعضی ها برخورد بدنی را دوست ندارند پس به ورزش هایی چون والیبال، تنیس و یا بدمینتون و... می پردازند. و عده ای به ورزش های انفرادی مانند: دو میدانی، ژیمناستیک، شنا و وزنه برداری علاقه دارند.
3- هر کس شخصیت خود را در جریان بازی نشان می دهد. بهمین دلیل، مربیان می بایست علاوه بر شناخت روان شناسی، رفتار بازیکنان را مورد دقت و مطالعه قرار داده تا انعکاسی از شخصیت فردی بازیکن را در زندگی بدست آوردند.
مثلاً بعضی از بازیکنان در زمین تمرین و مسابقه مرتب حرف می زنند. اینگونه افراد درکلاس درس هم بی دلیل صحبت خواهند کرد. یا در بازی و مسابقه با داور، در اداره با رئیس و سرپرست نیز حالت پرخاش و اعتراض گونه دارند. بنابراین مربیان در اثر شناخت مرا حل علمی و تجربی انسانها در ورزش، می توانند اثرات بسیاری موثری در رشد زندگی آینده جوانان
و نوجوانان ترسیم نمایند.
اصولاً انتخاب و سیاست ورزشی، جزئی از وظیفه هر حکومت است. سیستم حکومت ها نیزمتفاوت است و هر کدام حالت خاص سیاست خود را دنبال می کنند.
برای مثال به چند نمونه از سیاست های ورزشی که توسط حکومت ها اعمال می شود اشاره می کنیم:
1- حکومتی سیاست ورزشی خود را بر مبنای تعلیم و تربیت قرار می دهد. معنی این سیاست آن است که هر حرکت و فعالیتی در مدارس مورد توجه قرار گیرد. زیرا حکومت تشخیص داده تربیت بدنی جزئی از تربیت کلی سیاست آنهاست. بنابراین ورزش زیر نظر آموزش و پرورش قرار دارد.
2- حکومت دیگر ورزش را زیر نظر وزارت بهداری و بهزیستی اداره می کند. زیرا ورزش و تربیت بدنی را در جهت رعایت اصول بهداشت و سلامت جامعه پایه گذاری می کند.
3- حکومت سوم هدف از ورزش را نزدیکی طبقات، از غنی گرفته تا فقیر و از سیاه گرفته تا سفید، می داند و بطور کلی تشکیل جامعه بکپارچه مورد نظر است. مثلاً آنها به بازی هایی فکر می کنند که بتوانند اجتماعات ورزشی را بوجود آورند، چنین سیاست ورزشی زیر نظر وزارت کشور اداره می شود.
4- نوع دیگر حکومت، سیاست ورزشی را درجهت فراهم کردن پرستیژ بمعنی اعتبارف آبرو، و حیثیت حکومتی خود می داند. این نوع حکومت می خواهد نشان دهد دارای حکومتی بهتر از سایر حکومت ها بوده از نظر سلامت جامعه، دارای وضع بهتری می باشد. در واقع بسیاری از حکومت ها به دنبال همین سیاست هستند. حکومت های پیرو این نظریه نیاز به سازمانی دارند که درحد آرزوهایشان گسترده باشد. البته انواع دیگری از سیاستهای ورزشی نیز ممکن است وجود داشته باشد که بر حسب نیاز جامعه ، قابل مطالعه متخصصین است.
به بهانه حضورتیم های استقلال و پیروزی دررقابتهای آسیایی، طی مقاله ای به مرور تاریخچه فوتبال ایرانی از سال 1908 میلادی تا به امروزخواهیم پرداخت.تاریخ شروع فوتبال در ایران ، به حدود یک قرن پیش باز می گردد یعنی زمانیکه یک گروه انگلیسی برای اکتشاف نفت در جنوب ایران عازم کشورمان شد. پس از حفر اولین چاه نفت در" مسجد سلیمان" به سال 1908، فوتبال به شکل جدی در این شهر دنبال گردید.
چندی بعد همین اتفاق در" بوشهر" افتاد. شهروندان انگلیسی در اوقات فراغت با هیجان رودروی تیم های محلی کشورمان می ایستادند والبته این رقابت ها بیشترحالت تفریحی داشت. فوتبال به تدریج درشهرهای دیگرایران ازجمله بندرانزلی و بندرعباس در یک زمان حساس و تعیین کننده مطرح شد. قبل از شروع جنگ جهانی اول(1914) فوتبال در مدرسه آلمانی ها بازی می شد ، اما بعد از خاتمه جنگ، کالج آمریکایی ها در تهران پیگیراین ورزش شد. همچنین مسابقاتی بین اعضای سفارتخانه های اروپایی درایران پایه ریزی و دنبال گردید. گسترش منظم فوتبال درادامه ، مرزهای شهرهایی چون آبادان و مشهد را نیز در نوردید و جوانان بیشتری را به سوی این رشته ورزشی جلب کرد.
در پایان دوره قاجاریه(1919) برای قدردانی از کوشش های برادران سردارخان که تحصیل کرده بلژیک بودند و درامر بسط و گسترش فوتبال نقش داشتند، یک تیم تشکیل شد. بازیکنان معروف آن تیم" برادران مفتاح"،" اکبر توفان"،" پان اسدالله"، "رضا والی کلانتری"، "هراند گالوستیان" و" گالیک هاراتونیان" بودند.
"ابوالفضل صدری" رئیس سازمان وقت ورزش، تشکیل تیم های آزاد در تهران را تشویق و ترغیب کرد و حتی برای برندگان رقابت های داخلی جوایزی تعیین نمود. تیمی به نام تهران که اعضای آن از بازیکنان رشته های ورزشی مختلف جمع آوری شده بودند، موفق به فتح نخستین دوره رقابت های داخلی فوتبال شد، با بازیکنانی چون" برادران سردارخان"، "اکبر توفان "، "حیدری"،" کریم زند" و" مفتاح".
چندی بعد" حسین صدیقانی" که برای ادامه تحصیلات عالیه به ترکیه رفته بود، به تیم فنر باغچه این کشور وسپس" راپیدوین اتریش" ملحق شد. او پس از بازگشت به ایران، موسس یک تیم در شهر مقدس مشهد شد . صدیقانی از جمله اولین کسانی بود که دراروپا با فوتبال مدرن و نوین آشنا شده بود. حضور او در فوتبال ایران مصادف شد با انتقال تجربه و دانش روز فوتبال جهان به جوانان علاقمندی که تشنه یادگیری صحیح این رشته ورزشی بودند.
تیم منتخب اتحادیه کارگران تحت عنوان تیم تهران اولین سفر برون مرزی که جنبه غیر رسمی داشت را به" بادکوبه" انجام داد. البته حاصل 3 بازی فوتبالیست های آن موقع کشورمان، 3 شکست پیاپی با نتایج 4 بر یک ، 3 بر صفرو 2 بر صفر بود.
درسپتامبر1941، تیم ملی فوتبال ایران اولین بازی رسمی خود را در برابر افغانستان و در کابل برگزار کرد، مسابقه ای که به تساوی بدون گل انجامید. اساس تشکیل نخستین تیم ملی رسمی کشورمان به سال 1940 باز می گردد. بین سالهای تشکیل نخستین تیم ملی رسمی کشورمان به سال 1941و 1963 ، ملی پوشان کشورمان فقط در سال 1951( بازی های آسیایی دهلی نو) به مرحله فینال دور نخست رقابت ها راه یافتند و این تنها موفقیت تیم ملی در طول این سالها محسوب می شد.
ازسال 1960 اولین دوره مسابقات باشگاهی ایران شکل گرفت و در طی سالهای 1962 تا 1970، تدریجاً فوتبال ایران قوی تر شد و در صحنه های بین المللی چهره موفق تری از خود نشان داد. حضور در مرحله یک چهارم نهایی المپیک توکیو(1964)، قهرمانی در بازی های آسیایی( 1968) فتح جام باشگاه های آسیا توسط استقلال تهران(1970) از جمله مواردی بود که رشد توانایی های فوتبال ایرانی را تایید می کرد.
دومین دوره مسابقات لیگ سراسری کشورمان در سال 1968 شروع و 11 سال ادامه داشت( تا سال 1978) .
پس از پیروزی انقلاب اسلامی در سال 1979 و تغییراتی که در ساختار اجرایی و اموراداری فدراسیون فوتبال رخ داد، برای مدتی رقابت های باشگاهی سراسری به تعویق افتاد. این امر تا شروع لیگ قدس که در آن تیم های منتخب استان های کشور حضور داشتند، ادامه یافت. از سال 1989 دوباره بازی های باشگاهی و این بار تحت عنوان لیگ آزادگان راه اندازی شد و این برای کشوری که هشت سال (1980 تا 1988) درگیر جنگ با عراق بود یک افتخار بزرگ به حساب می آمد.