شبکه پایگاه های قرآنی
Quran.tebyan.net
  • تعداد بازديد :
  • 5609
  • دوشنبه 1391/3/8
  • تاريخ :

نظر قرآن درباره گدایی و تکدی‌گری

درآمدروزانه یك‌گدا در مشهد

یكی از نابهنجاری های اجتماعی كه نمایی از بحران در ساختار جامعه است مساله تكدی گری است. افزایش و كاهش این پدیده ی اجتماعی به معنای وضعیت پایدار و ناپایدار جامعه از نظر فرهنگی و اجتماعی است. به این معنا كه مساله تكدی گری تنها یك پدیده و معضل اقتصادی و مرتبط به بحران در این حوزه نیست ، بلكه ارتباط تنگاتنگ و استواری با مساله فرهنگی و اجتماعی جامعه دارد. به سخنی دیگر، میان پدیده تكدی گری و وضعیت فرهنگی جامعه نوعی همبستگی وجود دارد اگر قایل به ارتباط علی و معلولی نشویم. از این رو، اگر در جامعه اسلامی پدیده ای به نام تكدی گری وجود داشته باشد، پیش از آن كه بیانگر اوضاع نابسامان اقتصادی و بحران آن باشد، بیانگر وضعیت نابهنجار و نابسامان فرهنگی و اجتماعی جامعه دارد.

در تحلیل و تبیین قرآنی از جامعه برتر، مساله نابهنجاری های اجتماعی به كلی از میان می رود و ارتباط و همبستگی میان افراد جامعه به گونه بردارانه است كه تعاون و همدلی و همكاری و نیز رقابت سازنده جای خود را به اموری می دهد كه موجبات نابهنجاری های اجتماعی می شود. جامعه برتر جامعه ای است كه مسایل اقتصادی و دیگر معضلات و نابهنجاری ها از طریق تعاون، امر به معروف و نهی از منكر و نظارت حل و فصل می شود. از این رو وضعیت جامعه به گونه ای است كه با چنین پدیده های رو به رو و مواجه نیستیم . بنابراین اگر در جامعه اسلامی كه به سمت و سو جامعه برتر گرایش دارد و می كوشد تا آن را به عنوان هدف اصلی در جهان مادی صورت تحقق بخشد ، می بایست پدیده هایی چون نابهنجاری تكدی گری حل شده باشد و زمینه فرهنگی و اجتماعی برای رشد و یا افزایش آن فراهم نباشد. در این نوشتار تلاش بر آن است تا با تحلیل و تبیین آیات و آموزه های قرآنی مساله و پدیده نابهنجار تكدی گری ریشه یابی و راهكارهای برونرفت از آن تبیین و توصیه گردد.

گستره معنایی تكدی‌گری

تكدی گری به معنای گدایی كردن ، در یوزگی (فرهنگ فارسی ؛ ج 1 ص 1125)، تكلف در سوال و حاجت خواهی از این و آن در كوی و برزن و پافشاری بر آن بیان شده است.(لغت نامه دهخدا ، ج 4 ص 6048) متكدی كسی است كه در پی كمك و یاری مادی از دیگران دست را پیش این و آن می گیرد و گاه با سماجت تمام خواستار كمك مالی و نقدی و جنسی می شود. این عمل در برخی از كشورها به شدت رواج دارد و در كوی و برزن افرادی یافت می شوند كه می كوشند بدون هیچ تلاش و زحمتی پولی به چنگ آورند. در برخی از كشورها این عمل قانونی است و در برخی دیگر نه تنها قانونی نیست بلكه جرم و مجازات حبس و زندان را به دنبال دارد. در برخی از كشورها افراد متكدی برای فرار از قانون از ابزارهای جلب نظر و توجه برای تكدی گری چون ابزار موسیقی و نمایشی استفاده می كنند. به هر حال در نگرش عمومی جوامع انسانی ، تكدی گری امری مذموم و ناپسند تلقی می شود و به عنوان پدیده و نابهنجار با آن برخوردهای مختلفی انجام می شود. در تبیین عمومی از این مساله آن را امری برخاسته از وضعیت نابسامان اقتصادی بر می شمارند و افزایش تكدی گران را به معنا و مفهوم افزایش بحران اقتصادی برآورد می كنند.

تكدی گری به اشكال و انواع مختلف در همه جوامع انسانی یافت می شود و حتی اشخاصی برای دست یابی آسان به پول و غذا حاضر به این كار می شوند تا تن به كارهای سخت بدنی برای تهیه پول ندهند. از این رو افرادی را می توان یافت كه از هر نظر در سلامتی جسمی و روانی برخوردارند ولی به تكدی گری به عنوان یك شغل می نگرند.

 

زمینه های تكدی گری

قرآن یكی از علل و عوامل تكدی گری را فقر و نیازمندی انسان ها همراه با نوعی نگاه به شخصیت های انسانی تحلیل و تبیین می كند؛ به این معنا كه ریشه تكدی گری هر چند كه به ظاهر فقر و بی نوایی و نیاز به برآورده آن است ولی ریشه روانی و شخصیتی نیز دارد. به این معنا كه افراد و اشخاصی به تكدی گری روی می آورند كه از نظر شخصیت انسان های متعادل و سالم اجتماعی نیستند؛ زیرا انسان های سالم و با شخصیت اجتماعی هر چند كه در فقر و فاقه به سر برند ، به سوی پدیده تكدی گری روی نمی آورند. فقر و بی نوایی در تحلیل قرآنی تنها می تواند به عنوان یك انگیزه و سبب مطرح شود ولی این مساله موجب نمی شود تا شخص به سوی تكدی گری روی آورد؛ زیرا تكدی گری كه با شخصیت روانی و اجتماعی انسان ارتباط تنگاتنگی پیدا می كند ، امری دور از شرافت و كرامت انسانی است. انسان سالم و با شخصیت هرگز برای به دست آوردن لقمه نانی به تكدی اقدام نمی كند و گدایی را ابزار و وسیله ای برای برآورد نیازهای خود قرار نمی دهد. از این رو بسیار دیده شده كه انسان های فقیر و بی نوایی كه نیازهای بسیاری آن ها را احاطه كرده است ولی آنان به تكدی و گدایی رو نیاورده اند. قرآن با توجه به شخصیت سالم انسان ها و كرامت و شرافت انسانی به این مساله فرهنگی و اجتماعی توجه می دهد كه چگونه انسان های فقیر با شخصیت حاضر نمی شوند به تكدی رو آورند. 

قرآن از مومنان می خواهد كه تنها توجه خویش را به سوی گدایان مبذول ندارند؛ زیرا در جامعه افراد نیازمند بسیاری هستند كه از نظر فرهنگی و اجتماعی و شخصیتی به چنان جایگاهی رسیده اند كه برای رفع نیازهای خویش دست به سوی دیگران دراز نمی كنند . آنان با آن كه نیازمند هستند ولی عفت و حیای ایشان به اندازه ای است كه خودنگه دارند و به سوی دیگران برای رفع نیاز دست دراز نمی كنند. اگر كسی به ایشان نگاه كند گمان می كند كه دارا هستند ونیاز ندارند در حالی كه واقعا نیازمند می باشند. این افراد می بایست مورد نظر افراد دارای جامعه قرار گیرند و صدقات را به ایشان دهند. در گزارش قرآن از وضعیت افراد فقیر با شخصیت جامعه آمده است : للفقراء الذین احصروا فی سبیل الله لایستطیعون ضربا فی الارض یحسبهم الجاهل اغنیاء من التعفف تعرفهم بسیماهم لایسئلون الناس الحافا و ما تنفقوا من خیر فان الله به علیم (بقره آیه 273) صدقات برای آن تهیدستانی است كه در راه خدا محصور شده اند و نمی توانند برای كسب در آمد در زمین سیر و سفر كنند. از ان جایی كه خویشتن دارند و فقر و بی نوایی خویش را آشكار نمی سازند ، كسی كه از حالشان بی خبر است آنان را توانگر می پندارد و تو از نشانشان بی نوایی آنان را در می یابی . آنان با وجود نیازمندی شدید به اصرار از مردم چیزی نمی خواهند . ای مومنان هر مالی را كه انفاق كنید خدا به آن داناست.

در این تحلیل قرآنی هر چند كه یكی از علل و اسباب تكدی گری را فقر و بی نوایی اقتصادی اشخاص بیان می كند ولی به خوبی نیز روشن می دارد كه علت اصلی در تكدی گری را می بایست در فقر فرهنگی و اجتماعی دو بخش از جامعه دید: نخست فقر فرهنگی و اجتماعی گروهی كه به تكدی گری رو می آورند و برای برآورد نیاز مادی خویش ، شخصیت اجتماعی و كرامت و شرافت انسانی خویش را زیر پا می گذارند ؛ دوم كسانی كه از دارایی برخوردار بوده و در جهل و فقر فرهنگی و اجتماعی به سر می برند. آنان با ساده نگری به افراد جامعه و گذر سریع و شتاب آلود از اوضاع و احوال جامعه، تحلیل درستی از موقعیت خود و جامعه نداشته و مسایل را ساده لوحانه ارزیابی و تحلیل می كنند. از این رو تنها با نگاهی به ظاهر افراد جامعه حكم به دارا بودن اشخاصی می كنند كه تنها از روی تعفف و كرامت و شرافت انسانی دست نیاز به سوی این و آن دراز نمی كنند. 

این آیه به رهبران و افراد دارای جامعه هشدار می دهد كه ساده انگارانه اوضاع را تحلیل نكنند. بسیاری از افراد دارا و ثروتمند از آن جایی كه خود در شرایط و وضعیت خوبی به سر می برند بر این باورند كه وضعیت دیگران نیز مناسب و خوب است . از این رو در ضرب المثل ها نیز آمده كه سیر را غم گرسنه نیست؛ سواره را غم پیاده . به این معنا كه سیران تحلیل درستی از اوضاع و موقعیت گرسنگان ندارند. قرآن از این وضعیت به جهل و نادانی یاد می كند. به این معنا كه تحلیل درستی از خود و دیگران نداشته و بر پایه این تحلیل دست به اقدام نمی زنند.

تكدی گری به اشكال و انواع مختلف در همه جوامع انسانی یافت می شود و حتی اشخاصی برای دست یابی آسان به پول و غذا حاضر به این كار می شوند تا تن به كارهای سخت بدنی برای تهیه پول ندهند. از این رو افرادی را می توان یافت كه از هر نظر در سلامتی جسمی و روانی برخوردارند ولی به تكدی گری به عنوان یك شغل می نگرند.

قرآن برای این كه مساله تكدی گری را حل كند و یا به آن دامن نزند، از مومنان دارا می خواهد كه نخست به مومنان عفیف و بی نوایان با شخصیت توجه كنند و از سوی دیگر با ستایش ایشان مردم را به سوی ایشان ترغیب و تشویق می كند كه چنین رفتاری را در صورت گرفتاری سر مشق قرار دهند و از سوی دیگر نیز از مومنان می خواهد كه از جهل و تحلیل نادرست بیرون ایند و با تحلیل و بررسی اوضاع خود و اجتماع، به فقیران عفیف كمك كنید تا آنان به خاطر افزایش بی نوایی در خطر تكدی گری نیافتند و به این وسیله به تكدی و گدایی پروری دامن زده نشود.

بنابراین راهكار قرآن را می توان در چند چیز خلاصه كرد: اول آن تكدی گری را مساله فرهنگی و اجتماعی بدانند؛ دوم آن كه با مساله از راه تشویق و ترغیب به خودداری از تكدی گری برخورد كنند؛ سوم آن كه افراد ثروت را به موقعیت و مسایل اجتماعی آگاه سازند و آن را با این مسایل درگیر كنند؛ چهارم آن كه با پرداخت و كمك مالی به فقرای عفیف از گسترش تكدی گری و گداپروری جلوگیری به عمل آورند.

با این همه قرآن دور نمودن خشونت آمیز و طرد متكدیان و گدایان را نادرست بر می شمارد و از آن نهی كرده و به عنوان عملی ناپسند مذموم بر می شمارد.(ضحی آیه 10) ؛ زیرا برخورد خشونت آمیز و یا فیزیكی با متكدیان بدون از میان بردن عوامل و علل اقتصادی و فرهنگی و اجتماعی آن خود افزایش بحران است و جامعه را به سوی می كشاند كه در یك آن ممكن است منفجر شود. جامعه اگر مسایل خویش را ریشه ای حل نكند و آن رابه خشونت به لایه های زیرین و پنهان سوق دهد، روزی این معضل به گونه خطرناك تر سر باز می كند و آسیب های بیش تری را بر جامعه تحمیل می كند.

قرآن برای رهایی از مساله تكدی گری و گدایی پیشنهاد می دهد كه نیازهای نیازمندان و بی نوایان از سوی جامعه اسلامی تامین گردد و راهی برای پیش گیری این معضل ایجاد و فراهم گردد.( بقره آیه 273) 

از سوی به مومنان ثروتمند حكم و فرمان می دهد تا با تعاون و یاری دیگر افراد آنان را از وضعیت نابهنجار خارج سازند. تاكید بر پیمان های برادری و ایجاد الفت میان آنان به هدف تامین نیازهای روحی و اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی صورت می پذیرد. این روشی بود كه پیامبر در میان مومنان انصار و مهاجر در نخستین دولت شهر اسلامی یعنی مدینه اجرا كرد و جامعه اسلامی مدینه از فواید و اثار آن بهره برد. به گونه ای مومنان انصار برخی از خانه ها و اموال خویش را در اختیار مهاجران قرار دادند و وضعیت اقتصادی مدینه تا اندازه ای بهبود یافت. این به معنای گسترش فقر نبود؛ چنان كه اكنون برخی بر این باورند كه اگر بخشی از ثروت سرمایه داران به طرق معقول و منطقی و قانونی در اختیار فقرا قرار گیرد به معنای تعمیم فقر است ؛ زیرا سخن از سرمایه گذاری از اموال ثروتمندان برای فقیران است و این همانند دادن ماهی و هم یاد دادن ماهیگیری به فقیران است. به این معنا كه نباید تنها به فقیر ماهی داد و نه تنها ماهیگیری بلكه در وهله نخست برای رهایی از فقر كشنده ماهی ای داد تا جان گیرد و سپس در یك برنامه بلند مدت به وی ماهیگیری آموخت. پس می بایست برای رهایی ای تكدی گری هم به مساله حال این افراد توجه كرد و فقر ایشان را برطرف نمود و هم كار فرهنگی و اجتماعی كرد و آنان را به سوی كار و شغل آبرومندانه هدایت كرد. از این روست كه قرآن هم سخن از دادن مال و غذا به گدایان می كند كه شكم آنان را اكنون سیر كند.(حج آیه 36 ) و هم تلاش كرد تا ایشان با آموختن كاری و همكاری تعاون مومنان از دارایی برخوردار شوند و عزت نفس یابند( بقره آیه 273) . بنابراین برای برخورد با پدیده نابهنجار تكدی گری می بایست در دو حوزه مختلف و با دو برنامه كوتاه مدت و بلند مدت كار ها را در ابعاد اقتصادی و فرهنگی پیش برد تا این معضل اجتماعی ریشه كن گردد. 


نوشته‌ی: خلیل منصوری 

شبکه تخصصی قرآن تبیان

UserName