تبیان، دستیار زندگی
چرا ایرانی ها فیلم هندی دوست دارند؟
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

به بهانه فیلم سلام بمبئی


چرا ایرانی ها فیلم هندی دوست دارند؟

سید رضا صائمی _ بخش سینما تلویزیون تبیان
سلام بمبئی

استقبال مخاطب از فیلم سلام بمبئی و فروش بالای آن را نه لزوما می توان به حضور گلزار و بنیامین نسبت داد و نه قصه و ساختار فیلم! که فیلم به نوعی بازسازی فیلمفارسی در زمان معاصر است! شاید بیش از این حضور سوپر استاری مثل گلزار یا خواننده ای مثل بنیامین که اولین حضور سینمایی اش را تجربه می کرد که بدون شک در استقبال مخاطب موثر بود، هندی بودن فیلم بود! منظور اینکه محصول سینمای هند بود (البته مشترک با ایران) جالب است «هندی بودن» در ادبیات سینمایی ما بیش از آنکه به معنای محصول هند بودن باشد به معنای فیلمی شعاری، اغراق شده و سطحی است که معادل دیگر آن فیلم آبگوشتی است! فیلم هندی همچنین به فیلم های اطلاق می شود که منطق روایی و دراماتیکی نداشته و همیشه پایان خوشی دارد! فیلم هایی که نه برای تفکر که برای گریز از آن و لذت بردن از یک نوع احساسی گری سطحی بنا می شود. البته این به این معنا نیست که فیلم های هندی خوب یا فیلمسازان هندی خوب نداریم. در واقع باید بین «فیلم هندی» و «سینمای هند» تفاوت قائل بود. فیلم هندی یک اصطلاح سینمایی در ایران است که به فیلم های ضعیف و سانتی مانتالیسم اطلاق می شود.

فیلم هندی نه لزوما فیلم های هندی از طریق سهل و ساده کردن دشواری های زندگی، به نوعی کارکرد ایدئولوژیک پیدا کرده و از این طریق مخاطب را به دنیای خیالی و شیرین خود دعوت کرده و تجربه فانتزی، تخیلی و مجازی این موقعیت را برای او فراهم کرده لذا با تماشای فیلم، نوعی حس رضایت از زندگی یا دست کم امید به شیرین شدن آن در تماشاگر ایجاد شده و او را در خلسه خود سهیم می کند

بالیوود و صنعت سینمای هند صنعت نافذ و پرقدرتی است. فیلم های هندی با ورودشان سرتاسر آسیای جنوبی، خاورمیانه بزرگ، آسیای جنوب شرقی و شوروی سابق را تحت سیطره خویش درآوردند. سینما در هند به عنوان یک رسانه به سرعت محبوبیتی عمومی یافت به شکلی که سالانه بیش از 1000فیلم به زبان های مختلف هندی در این سینما تولید می شود. این سینما در کشورهایی چون انگلستان و ایالات متحده آمریکا، از میان مهاجران، مخاطبانی بین المللی با زبان های مختلف یافته است. داداصاحب پالکی پدر سینمای هند است. جایزه داداصاحب پالکی پرطرفدارترین و معتبرترین جایزه سینمای هند است که به افتخار نام او از سال 1969توسط دولت هند و برای یک عمر فعالیت هنری، اهدا می شود. در قرن بیستم، سینمای هند در کنار هالیوود و سینمای چین به جایگاهی جهانی دست پیدا کرد. در پایان سال 2010 گزارش داده شد که از نظر تولید سالیانه، سینمای هند در رتبه اول قرار دارد و پس از آن سینمای نیجریه (نالیوود)، هالیوود و سینمای چین در رتبه های بعدی قرار دارند. هند بزرگ ترین تولیدکننده فیلم در جهان است و کارگردانانی چون ساتیاجیت رای، ریتویک گاتاک، مرینال سن، آدور گوپال کریشان، بودادب داسگوپتا، جی آرویندان، آپارنا سن، شاجی.ان کارون و گیریش کاساروالی سهم قابل توجهی از سینمای موازی با دیگر سینماهای مطرح را به خود اختصاص داده و تحسین جهانی را برانگیخته اند. همه این دلایل نشان می دهد سینمای هند در جهان شناخته شده و از اعتبار جهانی برخوردار است اما آنچه که عموم مردم ایران از سینمای هند سراغ دارند همان فیلم هندی به همان معنایی است که در بالا اشاره کردیم.

سلام بمبئی

براستی چرا اغلب مردم ایران فیلم هندی دوست دارند؟ شاید نقطه عطف این علاقه را باید در روایت سوزناک عشق زمینی در کنار ساز و آواز و رقص دانست که در نهایت تماشای فیلم را به نوعی تفنن نمایشی و بصری بدل می کند. پایان خوش قصه ها، قهرمان سازی و قهرمان بازی و در نهایت پیروز شدن خیر بر شر و تجربه اتفاقات عجیب و غریبی مثل ازدواج یک پسر فقیر با دختر پولدار و عناصر و مولفه هایی از این دست که در نهایت همه آنها سینما را به فرصت رویا پردازی های فانتزی، خیالبافی های شیرین و تفسیر ساده انگارانه از پیچیدگی ها زندگی و گریز از تلخی های آن تبدیل می کند.

علاقه مخاطب ایرانی به فیلم های هندی را نه در عناصر و مولفه های سینمایی که در کارکردهای روانشناختی آن باید جستجو کرد. فیلم هندی مصداقی از صنعت سرگرمی ساز است نه هنر آگاهی بخش و غالب مردم از تفکر گریزانند

بارها و بارها در فیلم های هندی شاهد بودیم که بدون هیچ منطق دراماتیکی و واقع گرایانه ای قهرمان قصه دچار جهش طبقاتی می شود مخاطبی که در زندگی واقعی این جابه جایی و جهش طبقاتی را غیر ممکن یا بسیار دشوار می بیند از طریق همذات پنداری با قهرمان قصه برای لحظاتی هم که شده خود را از بار غم زندگی رها کرده و تخلیه عاطفی می شود.
فیلم هندی نه لزوما فیلم های هندی از طریق سهل و ساده کردن دشواری های زندگی، به نوعی کارکرد ایدئولوژیک پیدا کرده و از این طریق مخاطب را به دنیای خیالی و شیرین خود دعوت کرده و تجربه فانتزی، تخیلی و مجازی این موقعیت را برای او فراهم کرده لذا با تماشای فیلم، نوعی حس رضایت از زندگی یا دست کم امید به شیرین شدن آن در تماشاگر ایجاد شده و او را در خلسه خود سهیم می کند. در واقع این کارکردهای روانشناختی فیلم هندی است که به آن جاذبه صوری می بخشد و زندگی را به روایت هندی اش،لذت بخش می کند. اگرچه طعم این شیرینی موقت و صوری است اما دست کم برای دو ساعت هم که شده مخاطب را از یوق زندگی واقعی و دشوارهایش می رهاند. علاقه مخاطب ایرانی به فیلم های هندی را نه در عناصر و مولفه های سینمایی که در کارکردهای روانشناختی آن باید جستجو کرد. فیلم هندی مصداقی از صنعت سرگرمی ساز است نه هنر آگاهی بخش و غالب مردم از تفکر گریزانند. این گریز ، ناگزیر به فیلم هندی و لذت تماشای آن ختم می شود.